💢سرلشکر شهید حاجی‌زاده؛ از تک‌تیراندازی تا نقطه‌زنی موشکی 🔸امیرعلی حاجی‌زاده، متولد ۹ اسفند ۱۳۴۰ در تهران، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال ۱۳۸۸ تا زمان شهادتش در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ بود. او از سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد و در جنگ ایران و عراق به عنوان تک‌تیرانداز در عملیات‌های مهمی مانند کربلای ۴، کربلای ۵ و والفجر ۸ حضور داشت. 🔸پس از جنگ، حاجی‌زاده به نیروی هوافضا پیوست و در حوزه موشکی فعالیت کرد و در مهر ۱۳۸۸ با حکم رهبر انقلاب به عنوان نخستین فرمانده نیروی هوافضای سپاه منصوب شد و تا پایان عمرش این مسئولیت را بر عهده داشت. او نقش کلیدی در توسعه توان موشکی و پهپادی ایران داشت و فرماندهی عملیات مهمی مانند حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در عراق را بر عهده داشت. از دیگر دستاورد‌های حاجی‌زاده، فرماندهی عملیات حمله موشکی به پایگاه‌های داعش در سوریه و انهدام پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک بود. 🔸او به دلیل نقش برجسته‌اش در نیروی هوافضا و فرماندهی عملیات‌های مهم، دو بار نشان فتح درجه یک دریافت کرد و از فرماندهان پرافتخار سپاه به شمار می‌رفت. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16429

اینو ببینید.....😱😱😱 🎥وقتی تو بازرسی ها بهتون می گن گوشی تون رو نشون بدید دلیلش اینه.... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16430

🌹 وعده امام زمان (عج) محقق شد همرزم شهید: شهید نیکنامی بعد از صبحانه کنار سنگر آمد. خوشحالی و شور در چهره‌اش موج می‌زد. در آن زمان حاج احمد سوداگر مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا بود. حاجی به طرف سنگر ما آمد شهید نیکنامی هم حضور داشت محمد خیلی صادقانه و ساده به حاج احمد گفت: دیشب در خواب امام عصر (عج) را ملاقات کردم و به من فرمودند فردا صبح به شهادت می‌رسی. حاج احمد سوداگر وقتی این صراحت را دید گفت من نمی‌گذارم ماموریت بروی. محمدعلی خیلی اصرار بر رفتن داشت و حاج احمد هم راضی نمی‌شد این بحث دو، سه ساعتی طول کشید. ساعت نزدیک ۱۰ بود که ما وساطت کردیم و به حاج احمد سوداگر گفتیم شما کوتاه بیائید و به محمدعلی اجازه بدهید تا در ماموریت حضور داشته باشد، البته این نشان از بزرگی محمدعلی بود که تا اجازه از مسئولش نگیرد، کاری را انجام ندهد. بالاخره ایشان موافقت کرد و به محمدعلی گفت برو ولی مواظب خودت باش. 🌷 محمدعلی به همراه چند نفر از رزمندگان که محسن گوران و امیدوار هم جزو آنها بودند سوار ماشین شد و حرکت کردند. من در سنگر نشسته بودم، حدود ساعت یازده، یازده و نیم محسن گوران داخل سنگر شد و گفت: نیکنامی شهید شد. گفتم شوخی می‌کنید. گفت شوخی نمی‌کنم و پیکرش الان در اورژانس لشکر ۷ ولیعصر (عج) است. سریع خودم را به آنجا رساندم و پیکر محمد را دیدم. محمد بالاخره به آرزویش رسیده بود. #سه_شاخه گل #صلوات هدیه می‌کنیم به روح #شهید_محمد_علی_نیکنامی ❤️ #نذر_فرهنگی:ارسال برای ۵نفر https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16431

-اصلا بلد نبود با مذهبیاچطور رفتار کنه ! لات بود...اما.......گوش کن خیلی جالبه #عاشورا #امام_حسین https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16432 ماجرای این شهید رو هم بشنویم.

#دوربین_مخفی[جانباز] 🕊آموخته ایم از تو وفاداری را 🩸خون تو نوشت معنی یاری را.. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16432

🎥 چرا به جای اصطلاح استعماری «خاورمیانه»، باید از اصطلاح «غرب آسیا» برای اشاره به منطقه محل زندگی ما استفاده کنیم؟ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16434 ✨حضرت آقا

#معجزه از تربت شهید... شهیدمحمدعلی برزگر در محله ای زندگی می کند که علاوه برخود ۱۰شهید دیگرنیز به شهادت رسیدند. یکی ازاین شهدای گرانقدر شهید رضا متقی روشن است. سال ۱۴۰۰عروس این شهید عزیز به صورت ناگهانی سکته مغزی نمود. و انسانی که از صورت وسیرت بسیار برخوردار بود در عرض ۱۰دقیقه مثل تکه ای گوشت به بیمارستان منتقل شد. مادری که ناگهان در حیاط افتاده بود وجز دختر ۳ساله اش متوجه افتادن مادر نشد. دختربچه چنددقیقه کنارمادر می نشینداماحوصله اش سرمی رود و به منزل می رود که بابا مادر توی حیاط خوابیده هرچه می کنم جواب نمیده. پدر؛به خیال اینکه یک فشارخون ساده است اورا به بیمارستان برده تا زود برگردند. اما با معاینه پزشک عمومی به راحتی سکته را تشخیص داده و قرار است که معالجه شروع شود.اما اوضاع وخیم تر از اینهاشد.(قدرت حرکت و تکلم از او گرفته شد) روز بعد پزشکان دستور انتقال به استان می‌دهد و می‌گویند خون لختگی پشت سر خطرناک است و کارمانیست. بعد ازانتقال بازهم تیم پزشکی جلسه برگزارنموده و ترس ازنتیجه عمل(فلجی کامل تمام اعضا)آنهارا از انجام عمل دلسرد نموده است. چون درعرض چنددقیقه تمام اعضای حرکتی-عضلانی و حتی تکلم از بیمار گرفته شده بود. هیچکس نمیتوانست عمل صحیح را تشخیص دهد؟ از طرفی حال بیمار رو به وخامت است. تا اینکه یکی از هم محل‌های شهید خواب شهیدرضا متقی(پدرشوهر بیمار) را می بیند که تورا قسم به امام حسین ع سفارشم را به پسرم برسان..عروسم به این دارو احتیاج دارد. توکیستی؟ شهیدرضا متقی هستم .بگو هرچه سریعتر به مقداریک عدس تربت امام حسین روی زبان عروسم قراردهند. خوب می‌شود. شخص سفارش تربت را به یکی ازخویشان شهیدمیرساند ولی نمیگویدکه شهیدگفته... شب بعد دوباره شهید به خوابش می آید.. چرا تربت را نمی‌دهند...علاج درد او فقط همین است. روز بعد این شخص به بهانه عیادت سفارش شهید را می رساند... شب جمعه شهیدباچشمانی اشک آلود می گوید: ازشماممنونم ... گفتم: چه شد...اثرکرد؟ گفت: بله...چون خودم قول شفایش را از تربت اباعبدالله گرفتم. چند روزبعد بیمار از بیمارستان مرخص شده...و رفته رفته بهبود می یابد. الحمدالله که شهدا مراقب ما هستند. شهدا دستشان بازاست. #هدیه به روح مطهرشهیدرضامتقی صلوات @ShahidBarzegar65

📹‌ عباس موزون: محرم ما امسال چهار رنگ داشت: سیاه، سفید، قرمز و سبز #محرم https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16436

🔺 پلیس عراقی: من قربون سیدعلی خامنه‌ای بشم. #لبیک_یا_خامنه_ای https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16437

📷👆عکسی که چند لحظه قبل از شهادت از او گرفته شد! 📆ا تیر ماه ‎ #سال_1365 🔹 #عملیات_کربلای_1 🌸 آزادسازی #مهران ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 📸 یک عکس هم از ما بگیر!😊 🌸 تیرماه #سال_1365 برای گرفتن عکس از#عملیات_کربلای_1 که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم. 🌻 در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم، رزمنده‌ای با خنده گفت: برادر، یک عکس هم از ما بگیر. 🌱 گفتم: شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژه‌ام. 🌾 گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟ 🌿 با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر، این چه حرفیست؛ من در خدمتم. 🌼 نشست، چفیه‌اش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صدای خنده بچه‌ها بلند شد. 🌱 عکس را که گرفتم کلّی تشکر کرد. 🌷 هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپاره‌ای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده!!💦💦 ─ (راوی: عکاس جنگ) https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16438

🎥امین زندگانی: برای بازی در نقش حضرت مسلم سریال «مختارنامه» ترسیدم! ▪️روز اول، روزه گرفتم تا بتوانم این نقش را ایفا کنم و اگر آبرویی برای این نقش خریداری شد، بزرگواری حضرت مسلم و تاثیر اسم بزرگ ایشان و هنر کارگردان بود ... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16440

دخترک تاب نیاورد، جلو آمد و گفت: می‌شود شمر! که امسال سرش را نَبُری؟؟💔💔💔 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16441