1_42408659.mp3
3.33M
♨️حق پدر و مادر
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حاج آقا #شیخ_محسن_کافی
📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همسرعزیزتر از جانم💞 از این که رفیق نیمه راه بوده ام شرمـنده ام😞 تو را به همـان #خدایی میسپارم که طف
💥 #الگو_برداریاز_شهدا
✍سر سفره #عقد به من گفت:
من که نمی تونم از حلقه #طلا استفاده کنم؛💍
سریع #انگشتر_عقیقی که در دستش بود را به من داد
و #گفت: لطفأ این رو برام بذارید.
انگشتر عقیقش رو به عنوان حلقه براش گذاشتم.💍
میگفت: طلا برای مرد #حرام است و حاضر نیستم که برای لحظه ای هم تو دستم بذارم.
#شهید_سید_رضا_طاهر🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_25037898.mp3
6.78M
🎵 #صوت_شهدایی
وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزارمیشینم
یکی یکی رد میشم از کنارتون
#عکس شما رو میبینم
🎤🎤حاج مهدی #رسولی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#دلنـــوشتـــــه 📝
💢دیشب حال خوشی نداشتم😞
گذرم افتاد به #خیابان_شهدا
♦️از خیابان شهدا🌷 آرام آرام در حال گذر بودم. خیابان هر قدمش #کوچه ایی داشت
🌾اولین کوچه
به نام #شهید_همت
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین😌نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی⁉️⁉️
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم😔
🌾 دومین کوچه
شهید #عبدالحسین_برونسی
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی💖 رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد👤
صدایم زد!
گفت: سفارشم #توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...
چه کردی⁉️
جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم😔
🌾 به سومین کوچه رسیدم!
شهید #محمدحسین_علم_الهدی
به صدایی ملایم💥اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن_ونهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد⁉️
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد😢
سر به گریبان؛ گذشتم.
🌾 چهارمین کوچه!
شهید #عبدالحمید_دیالمه
آقا حمید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و #آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! #مطالعه کردی⁉️
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت⁉️
همچنان که دستانم در دستان #شهید بود!
از او جدا شدم💕 و حرفی برای گفتن نداشتم.
🌾 پنجمین کوچه
و شهید #مصطفی_چمران
صدای نجوا و مناجات شهید می آمد!
صدای اشک و ناله😭 در درگاه پروردگار
#حضورم را متوجه اش نکردم🚫
شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم😔
🌾 ششمین کوچه و
شهید #عباس_بابایی
هیبت خاصی داشت. مشغول #تدریس بود!
مبارزه با هوای نفس،نگهبانی دل💝
کم آوردم...گذشتم...
🌾 هفتمین کوچه
انگار کانال بود! بله
شهید #ابراهیم_هادی
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی!
#مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر⚠️ لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم😔
🌾 هشتمین کوچه؛
رسیدم به #شهید_محمودوند
انگار شهید پازوکی هم کنارش👥 بود!
پرونده های #دوستداران_شهدا را تفحص میکردند!
آنها که اهل عمل به وصیت شهدا📜 بودند
شهید محمودوند پرونده شان را به #شهید_پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب😢
🌾پرونده های باقیمانده روی زمین🗞
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند، برایشان. #اسم_من هم بود!😭
وساطت فایده نداشت❌
⇜از حرف ⇜تا #عمل! فاصله زیاد بود.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...خودم دیدم که با حالم چه کردم!😭😭
تمام شد...تمام⛔️
از کوچه پس کوچه های دنیا!
#بی_شهدا، نمی توان گذشت❌
❣ #شهــــدا_گاهی_نگاهی😔
#شهدا همه را صدا میزنند
💥اما هرکسی نمیشنود🚫
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
می گفت: پنجاه سال دیگر ما نیستیم؛ نفت هم بالاخره #تمام میشود؛ جهان دارد به سمت #خشکسالی میرود و آن
🔹مسعود بسیار #خاکی بود. یادم هست که بعد از تحصیلاتش، در مرکز تحقیقات فیزیک نظری مشغول شد.
🔸آن مرکز یک #باغبانی داشت به نام علی آقا. یک روز که آقای دکتر به منزل آمد، دیدم تعداد زیادی #گردو در ماشینش پخش شده است.
🔹از او پرسیدم، این گردوها از #کجا آمده و چرا این طور پخش شده است؟
او گفت که موقع برگشتن از مرکز، علی آقا گفته بود که شیشۀ ماشین را پایین بکشید.
🔹من هم همین کار را کردم و علی آقا این گردوها را میریزد داخل ماشین و میگوید که این گردوها مال شماست. شما برای ما خیلی با بقیه #فرق میکنید. مسعود هم گفته بود که نه من هم مثل بقیه هستم.
🔸علی آقا جواب داده بود که آخر شما #تنها_دکتر اینجا هستید که به من #سلام میکنید.
✍ همسر شهید
#شهید_مسعود_علیمحمدی🌷
#شهید_هسته_ای
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 #مجروحیت_وتحمل_درد 🌷دفعه دوم که اومده بود سوریه یه #ترکش خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر ب
💠قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی
💢حسین آقا قبل از شهادتش می رفت #ورزش_بوکس.
💢حسین یه روحیه داشت اگر مثلا ورزش #رزمی میرفت یا هر ورزش دیگه ای برای " قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی" رضای خدا و خدمت در راه خدا بود.من این رو با اطمینان میگم
💢اصلا اینطور فکر نمی کرد که ورزش کنم برای سلامتی بدنم، نه، بلکه فقط #برای_خدا که آماده باشد برای کار
💢این رو همه می دونن که حسین آقا از وقتی که خودش رو پیدا کرده بود، پاکار اسلام و انقلاب بود و #نوکری امام حسین علیه السلام رو می کرد...
✍به نقل از ( دوست شهید)
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌹🍃🌹 💠 #مادر سرگرم کار بودم که یکی بلند گفت: مادر شروع کرد دورم #چرخیدن و تکرار این جمله: مادر حلا
🔻فرازهایی از وصیتنامة سردارشهید محمدرضا عقیقی:
بدانید که جهان دار فنا و #محل_گذر است و همه موجودات به غیر از خداوند #فانی می باشند. ما امانتهای خداوند در نزد شما بودیم.
پس راضی و خشنود باشید که این امانت را #سالم تحویل دادید و در روز #قیامت سر افکنده نخواهید بود.
آگاه باشید که اطاعت کامل از مقام معظم رهبری و پشتیبانی همه جانبه از #ولایت_فقیه، حمایت از #اسلام است.
#سردارشهید_محمدرضا_عقیقی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻فرازهایی از وصیتنامة سردارشهید محمدرضا عقیقی: بدانید که جهان دار فنا و #محل_گذر است و همه موجودات
9⃣6⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠معرفی سرداران گمنام
2⃣ #سردارشهید_محمدرضا_عقیقی
🔻قسمت دوم
💢فال حافظ و شهادت!
🌹همین که روزهای نزدیک به عملیات
می رسید، برای بچه ها فال حافظ می گرفت.
نزدیک #عملیات_کربلای_5 بود.
این بار اولین بازشدن کتاب به #نیت_من بود.
بعد از کمی مکث و زمزمه با لهجه شیرین گفت:
" نه کاکو جان! دریغ از یک #روزنه_کوچک، انگار اصلا قرار نیست از دست تو راحت بشیم! "
🌹با سپری شدن لحظات وضعیت بقیه هم مشخص شد، مرتضی جاویدی، سید محمد کدخدا و... جزء #شهدا بودند. زنده ها هم معلوم شدند.
🌹یکی از بچه ها گیر داد که حالا نوبت #خودته!
از بچه ها اصرار از او انکار تا بالاخره چشمها را آرام بست و این بار کمی طولانی تر، قطره #اشکی آرام از گوشه چشمانش لغزید، کتاب را باز کرد:
🌾نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
🌾عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
🌾ارغوان جام " #عقیقی" به سمن خواهد داد
🌾چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
🌹عملیات که تمام شد رفتنی های فال، همه شهید شدند، جاویدی،حق پرست... و خود عقیقی، من مانده بودم و #صدای محمدرضا که تا امروز در ذهنم مانده
" دریغ از یک روزنه کوچک ... "
پ ن: نکته فال حافظ اشاره به اسم خود شهید در بیت هستش: "عقیقی"
#سردارشهید_محمدرضا_عقیقی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
به گمانم فقط کمی
#کمرش......
قبلا این صحنه را.......
نمی دانم !
در من انگار می شود #تکرار...
#وای_مادرم😭😭
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
مراسم ایام شهادت
#حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
💺سخنران :
حجت الاسلام بابایی
🎤مداح:
کربلایی مهدی قرائی
کربلایی حسین شیرمحمدی
📆زمان:
ازپنجشنبه(27دی)بمدت چهارشب
ساعت 18:45
شروع سخنرانی 19:15
🚪مکان:مشهد؛حجاب21پلاک6(منزل حاجی آقاخانی)علامت پرچم
#باحضور_خواهران_وبرادران
#هیئت_محبان_جواد_الائمه(ع)
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
✍ #خاطرات
موقع رفتنش به او گفتم:
«من هیچ وقت نگفتم نرو و هرگز در کارَت برای رفتن به سوریه #مانع_تراشی نکردم.
فقط بگو من که همه ی دل خوشیم و همه وجودم تو هستی، بگو چه کار کنم؟»
آن قدر با اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ارتباط #عمیقی داشت و به آن ها دلداده بود، که گفت: «شما رو به حضرت زینب(س) میسپارم،»
📗برشی از کتاب "مسافرغربت"
#شهید_محمد_آژند🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍃اگر با کاشتن #گندم بر پشت بام خانه ها، می توانی رفع احتیاج از #بیگانه کنی؛
بهتر است
بر این کار اقدام کنی تا اینکه دست #گدایی به سوی #دشمنان اسلام دراز کنی...
#شهید_نواب_صفوی🌷
#سالروز_شهادت_توسط_جلادان_پهلوی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید| روایت شنیدنی امام خامنه ای از تاثیر #شخصیت شهید نواب صفوی بر ایشان
#شهید_سیدمجتبی_نواب_صفوی
#سالروز_شهادت🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 0⃣1⃣1⃣ 💠 اخلاق تشکیلاتی 📌خاطره ای از #شهید_مهدی_زین_الدین🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahi
🌷 #یاد_یاران 1⃣1⃣1⃣
💠 تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم
📌خاطره ای از
#شهید_سیدمجتبی_نواب_صفوی🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #ڪلیپ ✍نحوه شناسایی شهید آبیاری سخنان پرصلابت پدر شهید مداحی زیبای: حاج میثم مطیعی #شهید_عباس_آ
"پنج شنبه" است...
می شود محضِ رضایِ خدا،
#نگاهت را
خیراتِ دلم کنی؟
#شهید_عباس_آبیاری🌷
#دلتنگی💔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
"پنج شنبه" است... می شود محضِ رضایِ خدا، #نگاهت را خیراتِ دلم کنی؟ #شهید_عباس_آبیاری🌷 #دلتنگی💔 🍃🌹🍃
0⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
✍به روایت مادر شهید
🔰عباس، رشته رزمی را از همان دوران #کودکی دوست داشت و حدود 15 سالگی وارد رشته #رزمی شد. در رشته رزمی هم بسیار موفق بود و به #قهرمانیهای متعدد رسید و مدالهای زیادی کسب کرد. هاپکیدو رشتهای است که نمیتوانند به خارج بروند، از کره استاد میآوردند و او در اینجا در مبارزه #امتحان میگرفت و حکم قهرمانی را میداد. عباس قهرمان و #استاد رشته رزمی #هاپکیدو بود...
🔰همسرم عباس را از همان دوران خردسالی با خود به #تفحص_شهدا و پادگان میبرد. از دوران کودکی با تمام #سلاحها آشنا شده بود. بزرگتر هم که شد بهتر و بیشتر آشنا شد و در مسابقات #تیراندازی سپاه شهریار همیشه مقام اول را کسب میکرد. عباس بسیجی بود ولی به سپاه شهریار میرفت.
🔰بالاترین و #بهترین_قهرمانی عباس این بود که شهادتش را آقا حضرت عباس(ع) امضا کرد، چون هر کجا میرفت تا به سوریه برود، این کار نمیشد تا اینکه #اربعین سال 94 به کربلا رفت.
میخواست از کربلا به سوریه اعزام شود چون از کربلا راحتتر اعزام صورت میگرفت که آنجا هم اعزام نشد.
🔰وقتی برای زیارت به حرم صاحب اسمش حضرت عباس رفته و گفته بود: «یا حضرت عباس(ع)، 24 سال به اسم شما زندگی کردم، مامان، بابا و همه فامیل میگویند که یک سر سوزن از غیرت، شهامت، منش و خصوصیات شما را دارم، مامان میگوید که پایت را جای پای حضرت عباس(ع) گذاشتهای، #نذر میکنم تا موقعی که مدافع حرم نشدم و به زیارت خانم زینب(س) نرفتهام، آب خالص نخورم.» آنجا نذر میکند که تا موقع رفتن به سوریه آب خالص نخورد.
🔰من همیشه در خانه به عباس میگفتم «عباس، پایت را جای پای حضرت عباس(ع) گذاشتهای» که میپرسید «از کجا میدانی مامان؟» میگفتم «از همانجایی که خودت میدانی.» عباس خودش متوجه شده بود که آقا نذرش را #قبول کرده است و خیلی سریع کارهای اعزامش انجام شد و به آرزویش رسید.
#شهید_عباس_آبیاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5769537939331612937.mp3
5.09M
صحبت های کربلایی سید رضا نریمانی درمورد
🔶شهید مدافع حرم عباس آبیاری🔶
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
□ بوســـــه مـــــادر □
آخــــــرین باری که می رفت #جــــــبهه بدرقه اش کردم
وقت رفتن خواستم صــــورتش را ببوسم،
که یکی صداش کرد ســـــرش رو برگردوند سمت صدا،
نا خود آگاه به جای صورتش،
#پشت_گـــــردنش رو بوسیدم
پیکرش رو که آوردند رفتم بالای سرش ..
دیدم #تـــــرکش خورده به گردنش
درست همون جایی که #بوســــــیده بودم ..
مادرش تعریف میکرد ..
#شهید_مصطفی_پیش_قدم🌷
#فرمانده_گردان_امام_حسین(ع)
#محافظ_امام_راحل(ره)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(40) نخستین ردپای موضوع سحر و جادو را در دربار فرعون و در پی تعالیم شیط
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(41)
داستان درگیری سلیمان علیه السّلام با جادوگران شیاطین و جنیان شرور تا بدانجا پیش رفت که به او تهمت کفر زدند که خداوند در قرآن کریم او را از این اتهام مبرا دانسته و کفر را به شیاطین نسبت می دهد.
این افتراء امروزه همچنان در ادبیات این قوم وجود دارد و او را به سبب ازدواج های متعدد با زنان بت پرست به بت پرستی در پایان عمر متهم می کنند.همچنین اعتقاد ایشان این است که همه کارهای حضرت سلیمان علیه السّلام انجام می داد از باب سحر و جادو بود. شیطان پس از او، مجموعه سحر و جادو را نوشت و زیر تخت او دفن کرد و سپس ادعا کرد که وی با تعلیم عاصف از جادو استفاده می کرده است.
از دیگر اتفاقات و اقدامات مهم دوران سلیمان علیه السّلام بنای بیت المقدس یا هیکل سلیمان است که برخی مورخان آغاز بنای آن را به دوران داوود و اتمام کار سخت را به دوران این پیامبر بزرگ نسبت داده اند. اگرچه دوران معاصر تلاش می شود تا هیکل سلیمان بنایی جز مسجد بیت المقدس معرفی شود که بازسازی آن در نظر یهود از نشانه های آمدن مسیح و در گرو تخریب مسجد و بنای هیکل به جای آن است، اما باید دانست که فرقی این دو بنا نیست و آن همانی است که در زمان سلیمان علیه السّلام و به دست شیاطین و جنیان در غل و زنجیر ساخته شد.
در خصوص این مسجد و مسائل امروزه مرتبط با آن در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت، اما در اینجا ذکر این نکته لازم است که بنای این مسجد تنها اثر معماری این دوره برجسته نیست و سازه هایی چون بیت الرب، یت الملک، دیوار اورشلیم و حاصور، مجدو، چارز، بیت حورون سفلی، بعله و تدمر در کنار مخازن و سربازخانه های بزرگ و همچنین بناهای منسوب به آن حضرت در لبنان و دیگر اماکن از یادگارهای این دوره است.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_6050734877039395572.mp3
6.33M
#سفر_پرماجرا ۲۰
فشار قبر
فشار خانه ای تنگ وخاکی نیست!
✅قبر ما، نَفس ماست.
همین نَفسی که پُراز فشارهایی
مثل تکبر، زودرنجی، پرخاشگری، حسادت، کینه و...است.
این فشارُ میشه درمان کنیا👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh