eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ مےرسـد از راه باید را دریـا ڪنـم در دلم♥️ باید برایـش اے بر پا ڪنم سخت بگو مـاه دل آرایـم ڪجاسـت⁉️ باید آخر گمگشتـہ را پیدا ڪنم...😔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂بار دیگر هم شبم با نورچشمت😍 شد 🍂ای یگانه آفتابـ☀️ شهر دل 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - مخالفی که مرید شد - استاد رفیعی.mp3
2.04M
♨️مخالفی که مرید شد 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸 شهید غلامعلی پیچک ... 🌴 سلام، خوش بحالتان، مهر در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا هوا بد است. دل ها گرفته است و گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی زمین گرفته است. هشت سال باغیرت✊ جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی نشود❌ 🍂اما هشت سال است که با و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدرخانه در مقابل اهل خانه از و خجالت کمر خم کرده است. سفره خالی و دست هایش هم وزن شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری⚖ بر دل دارد. 🌴روی بیت المال حساس بودید که مبادا مدیون شوید☝️و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبراختلاس هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند. 🍂زمین های را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز حاج قاسم و امروز 🌷خبر شهادت ها داغ شد بر دل تاریخ📆 🌴رمز عملیات هایتان بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را قربانی خواسته هایشان کردند و مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از دور شوند و هم از خرما 🍂 وصیت هایتان شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان❣را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه گلایه پایانی ندارد .... 🥀شهیدجان، برگرد، بیسیم ات📞 راهم بیاور. حاج و را هم صدا کن...😭بیا و نجات بده. کم کم هم شهر سقوط می کند هم ایمانمان ... 🎋 نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان می کند آیینه دل؟که ما خود را رهروان همان خطاب میکنیم که فرمود:"کشته شدن عادت ما و شهادت ماست"😌 🍃و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی 🍃او همان که خداوند دلهای آواره است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات بیقرار بودند و جز برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات رسیدند🌹 🍃اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم😓 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز ولادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 4⃣4⃣ #قسمت_چهل_وچهارم در رو بستم،چند قدم برداشتم ڪہ در خونہ ے عاط
❣﷽❣ 📚 •← ... 5⃣4⃣ سرم رو بہ نشونہ مثبت تڪون دادم:😄 _آرہ عاطفہ عین بچہ ها چسبیدہ بود بہ خالہ فاطمہ میگفت من از اینجا نمیرم! 🙈😄شهریارم ڪہ هے میگفت عاطفہ قوربونت برم عاطفہ برات بمیرم عاطفہ فدات شم،عاطفہ ام خودشو لوس مے ڪرد!😌😄 عین سوسمار هوایے گریہ مے ڪرد!😩😄 بهار دستش رو گذاشت جلوے دهنش🙊😂 و شروع ڪرد بہ خندیدن: _واے هانے،خواهرشوهریا باید خودتو میدیدے چطور تعریف میڪنے!😂 با حرص گفتم:😄😬 _والا چے ڪار ڪنم؟ مامان و باباے منم ڪہ از شهریار بدتر!عاطفہ اینطور لوس نبود آخہ!😂 همونطور ڪہ از پلہ ها پایین میرفتیم گفت: _تو چے ڪار ڪردے؟ +هیچے گفتم من میرم بخوابم خواستید برید خبرم ڪنید!😂 با خندہ نگاهم ڪرد: _شوخے میڪنے دیگہ؟😳😄 شونہ هام رو انداختم بالا و گفتم: _نہ،مگہ شوخے دارم؟!😄 خواست چیزے بگہ ڪہ صداے مردونہ اے اجازہ ندید: 👤_خانم هدایتے! .... ✍نویسنده: Instagram:leilysoltaniii 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 📚 •← ... 6⃣4⃣ برگشتم بہ سمت صدا،👤حمیدے بود از دوست هاے سهیلے! سرش پایین بود و دونہ هاے تسبیح رو مے چرخوند،با قدم هاے ڪوتاہ اومد بہ سمتم. تسبیح فیروزہ اے رنگش رو دور مچش پیچید. آروم و خجول گفت: _میتونم چند لحظہ وقتتون رو بگیرم؟ متعجب😳 نگاهے بہ بهار انداختم و رو بہ حمیدے گفتم: _بفرمایید. پیشونیش عرق ڪردہ بود،نگاهے بہ دور و برش انداخت. سریع گفتم: _بریم حیاط! سرش رو تڪون داد،با فاصلہ ڪنار من و بهار راہ مے اومد وارد حیاط شدیم،با خجالت گفت: _میشہ تنها باشیم؟ نگاهے بہ بهار انداختم،با اخم 😕و نارضایتے ازمون دور شد. رو بہ حمیدے گفتم: _حالا بفرمایید. دست هاش رو طرفینش انداختہ بود، دست راستش رو مشت ڪردہ بود و فشار مے داد.مِن مِن ڪنان گفت: _خب... نفسے ڪشید و بے مقدمہ گفت: _اجازہ هست مادرم بیان باهاتون صحبت ڪنن؟ جا خوردم، توقع نداشتم، چیزے از جانب حمیدے احساس نڪردہ بودم!😟 حالا بے مقدمہ مے گفت میخواد بیاد خواستگارے! با دستش عرق پیشونیش رو پاڪ ڪرد، انگار ڪوہ ڪندہ بود.آروم زل زدہ بود بہ ڪفش هاش،سرفہ اے ڪردم تا بتونم راحت صحبت ڪنم: _جا خوردم توقعش رو نداشتم. چیزے نگفت و دوبارہ پیشونیش رو پاڪ ڪرد،ادامہ دادم: _منتظر مادر هستم. با بینیش نفس ڪشید! چند قدم ازم فاصلہ گرفت و گفت: _حتما مزاحم میشیم! همونطور ڪہ عقب مے رفت خورد بہ درخت ڪوچیڪ ڪنار دیوار! خندہ م گرفت، 😄سریع وارد ساختمون دانشگاہ شد! بهار اومد بہ سمتم و دستش رو گذاشت روے شونہ م: _مبارڪہ عروس خانم!😍🙈 نگاهش ڪردم و گفتم: _مسخرہ! بیچارہ انقد هول شد یادش رفت شمارہ تلفنے چیزے بگیرہ!😄 بهار با شیطنت گفت:😉 _عزیزم الان شمارہ شناسنامہ تم حفظہ نگران نباش یار خودش میاد! پشت چشمے😌 براش نازڪ ڪردم و گفتم: _من ڪہ قصد ازدواج ندارم. بازوم رو گرفت و گفت: _ولے من دارم لطفا بفرستش خونہ ے ما!😩😄 با خندہ گفتم: _خلے دیگہ.😀 +هانی سهیلے رو ندیدے؟ با تعجب گفتم:😟 _سهیلے! .... ✍نویسنده: Instagram:leilysoltaniii 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
Reza Narimani-Golchin Shab 01 Ta Shab 06 Ramzan1395-002.mp3
7.16M
🍁ابر بهارم پیچیده💫 تو دیارم ارزو رو قربونی کنم پای نگارم و امام حسیـ♥️ــن و و مدافعان حرم🌷 🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در پی یک بودند تا زندگی‌شان را دگرگون🔀 سازد به رفتند ... حالا سالهاست که مردم به یکدیگر می گویند؛ معجزه می‌کنند ...♥️ از معجزه بخواهیم چون آنها جایگاه رفیعی دارند ... 🌷 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ اے دو چِشمتـ👀ـ و علت پیدایش صُبـ🌤ـح دیده بــگـشا که جهــ🌎ــان آغـاز استـ😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آمـــــد و از عطر تـ‌مناے نوشید خورشیـ☀️ـد هم از جامه لبخنـد تـو پوشید😍 دست من و آرامش موزوم هر حادثه از چشمه جوشـید...♥️ 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - به روی چشم - استاد عالی.mp3
2.25M
♨️به روی چشم 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد❣ 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود🌹 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد ، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید😔 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنو گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار😓 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ 🎈🎁 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز تولد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃راه گم کرده ام. در میان امواجی که پرسه زنان احاطه ام کرده اند، گم شده ام. سایه ها بر اعماق دلم چیره گشته اند. کورسوی کجاست؟😥 . 🍃همه ما گم شده ایم. تشنه ایم، شاید که جرعه ای بودنش، تسکینمان دهد. آفتاب در بارقه دوست، کم فروغ شده. ماه بر نمیتابد. جهان هر لحظه میتپد و تنگ تر از قبل میشود. فشرده میشود. اما بر دل سیاه این زمین، نشانه ای از رخ یار نیست🥺 . 🍃یار در دل این مردم است. بهای ها و دعاهایش را، حتی با شرمندگی هم نمی‌پردازیم😔 . 🍃شرمنده نیستیم که از نسیم روح بخش وجودش، به بادهای سرد کوچ کرده ایم. از یار دور شده ایم، هرچند که قلب او هر لحظه نزدیک ماست❣ . 🍃انتظار، واژه شیرینیست، هنگامی که همچو قند در تلاطم دل آب میشود و را به محضر آسمانی‌اش می‌رساند. واژه ای که زیر زبانمان می‌رود اما یکبار هم مزه اش نمی‌کنیم😓 . 🍃طعم انتظار، چاشنی لبخندهای است، برای کسانی که پا از واژه ها فراتر گذاشته و راهی به سوی یافته اند🌹 ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣️ ❣️ 🌨او حاضرو ما پنهانیم هرچند که از غیبت خود☝️میخوانیم 🌨با این همه ای روشنی💫جاویدان تا فجر فرج می مانیم 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❄️🥀❄️🥀❄️🥀❄️ ☘✨ ☔️تنها برای نیست می‌تونی باشی و حضرت زهرا «سلام الله علیها» باشی ☔️اما ‌یه داره باید فقط برای کار کنی نه ریا یاد عزیزش با صلوات🌷 🌸🥀 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی تا دو سال استراحت در آغوش تدمر. از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی گرفت تا زمانی که بال در‌آورد و به سوی آسمان شتافت❣ . 🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمی‌گنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه سقوط😓 . 🍃از زمین، آسمان جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها می‌خوانند اگر خوب گوش کنی. از انتظار میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا می‌کند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به آغوش کشد♡ . 🍃از همسفری میگوید که به دل بست و عاشق شد و چه خوب می‌دانست "هجران، کیفر است"* که چون به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید😞 . 🍃به آخر سفرنامه که میر‌سند بغض می‌کنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک مادر خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور (س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به نشست😔 . 🍃و انتظار، عجیب سخت و نفس گیر است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامی‌اش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود. . *امیرالمومنین علی (ع) ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا