eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 چه شود گر تو بیایی و بری غم زِ دل ما که به هر خسته دوایی و به هر بسته کلیدی 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
.چہ‌مےجویـے؟ . آرامش؟ . آرامش‌نہ‌دربالش‌پراست . ونہ‌در‌قرص‌هاےآرامبخش . آرامش‌رادر‌لابہ‌لاےنگاه . و‌لبخند‌پر‌معناےشهدا‌بجوی سلام ودرودبرشهداءوامام شهداءوشمارهروان راه شهداء💐 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
یک قدمی چشمه.mp3
5.51M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۳۶ 🎤 استاد 🔸«یک قدمی چشمه»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید حسن طهرانی مقدم🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃میگویند ها از جویبار خودسازی آب میخورند و اگر لاله ای نروید بهاری نمیاید و تو برای آمدن بهارِ هر روز هزار بار شدی، بارها و بارها بینی شیطان را به خاک مالیدی و را هر روز مایوس تر از روز قبل ساختی‌. 🍃آری درست است، به گمانم لاله ها از جویبار آب میخورند نه از آبراه و تو چه نیک مصداق بارزی برای این کلامی. لاله ای که میشود . آسمان شیشم آبان ۱۳۳۸ بود که چنین لاله ای شکوفا شد😍 🍃خوشا بحالت ای امروز که تولد چنین لاله ای را برای همیشه از آن خود ساختی، آن روز کسی چه میدانست کودکی که تازه متولده شده، روزی نامش لرزه بر جان می افکند و میشود وطنش😎 🍃اما وصف تو ای شهید، وصف آن نیکوسرشتیست که خود را جدا از خط و نمیدانست و ولایت مداری را سر مشق سِیر زندگیش کرد، ... آری، همین کلمه برای تعریف چنین لاله ای بس است، ولایتمداری عاشق پیشه که‌ آمدنش، چون شمعی بود که عاشقانه هایش را برای روشنایی به نمایان ‌گذاشت🌹 🍃ای شهید، اگرچه باید سالروز آسمانی شدنت را تبریک بگویم اما هرچه باشد امروز سالروز زمینی شدنت است، تولدت مبارک ای مردخدایی❤️ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۶ آبان ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۰. ملارد 📅تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۴ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔺فرازی از وصیتنامه شهید مدافع‌حرم عبدالرشید رشوند🌷 ما تا آخرین قطره خون، مقابل دشمن ایستادیم و سنگرمان را خالی نکردیم تا کشورمان امن بمانـد و کسی نگاه چپ به ایران عزیز اسلامی‌مان و ناموس کشورم نکند! حالا اینجا در کنـارِ بقیه دوستانِ شهیدمان و حاج‌قاسم عزیز، چشـم‌مان به شمـاست. شهدارا یادکنیم حتی با یک صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مصطفی هست🥰✋ *مدالِ شهادت*🕊️ *شهید مصطفی شیخ الاسلامی*🌹 تاریخ تولد: ۲۲ / ۱۰ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: چالوس محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← شب ۱۶ آذر بود، حدود ساعت ۱۰ شب وسطای فیلم کیمیا🌙 داشتم شام می‌خوردم که زنگ تلفنم به صدا در آمد📞می‌دانستم مصطفی‌ست، با چنان ذوقی پریدم سمت گوشیم و برداشتم📞 احوال پرسی کردیم صداش خسته بود،🥀حال پسرشو که قرار بود بهمن ماه چشمش رو به دنیا باز کنه رو پرسید🍃 ـ امیرحافظ چطوره؟ فرزانه خیلی مراقب خودت باش🍃 به موقع غذاتو بخور، نکنه گرسنه بمونی.📞چشم مصطفی جان، حواسم هست.📞 ـ بعدشم ازم خواست به خانواده‌اش خبر سلامتی‌شو بدم و خداحافظی کرد🥀دلهره عجیبی داشتم🥀این آخرین تماس مصطفی بود🥀هیچکس نمیدانست او سوریه است جز پدر شوهرم🍂 حتی به من گفته بود برای امنیت مسافرای اربعین میرم کربلا..🍃ايمان و صبوری مصطفی مثال زدنی بود🍃مصطفی همسر،دوست، مودب، بی‌ادعا بود توجه زيادی به نماز اول وقت داشت.💫 قهرمان جودو بود🎗️ ولي جز خانواده به كسی در اين رابطه چيزی نگفته بود💫مصطفی حقش بود مدال شهادت رو به گردنش بگذارد🎗️او به دست تکفیری ها با گلوله قناسه به پهلویش🥀به شهادت رسید🕊️ فرزندش دو ماه بعد از شهادتش به دنیا آمد🥀و طعم بودنِ پدرش را نچشید*🕊️🕋 *شهید مصطفی شیخ الاسلامی* *شادی روحش صلوات*🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
روزگار من (۲۸) امروز پنج شنبه ست وبه رسم احترام و دلتنگی هر هفته میریم سر خاک بابا😔😔😔 فضای مزار چقدر دلگیر بود تو مسیر همش چشام به سنگ قبرا بود جوان ناکام ـ پدری مهربان ـ مادری دلسوز ـ فرزندی..... واااای آدم غمش بیشتر میشه وقتی این چیزارو میبینه😢😢😢😢 رسیدیم سر خاک بابا، مامان نشست و شروع کرد به گریه کردن منم با چهره ی گرفته نگاش میکردم ☹️☹️☹️☹️ خجالت میکشیدم پیش مامان با سنگ قبر بابا حرف بزنم مامان گفت فرزانه من میرم آب بیارم تو همین جا بشین گفتم باشه مامان که دور شد یهو بغضم ترکید اشکام سرازیر شد و ریخت روی قبر بابا😢😢😢😢 باباجونم دلم خیلی گرفته روزای بی تو بودن خیلی سخت میگذره کاش بودی بابا ...کاش هنوزم مستاجر بودیم اما تو کنارمون بودی بابا گاهی خوابتو میدیدم اما حالا دیگه چرا نمیای مگه باهام قهری باباجونم😭😭😭 صورتمو بردم نزدیک و اسم بابارو بوسیدم قربونت بشم هوامو داشته باش دخترت خیلی تنهاست مراقبم باش بابااا 😭😭😭😭 تا مامان اومد سریع اشکامو پاک کردم ظرف اب و از دست مامان گرفتم میشه مامان من بشورم ...اره دخترم ... اب میریختم و با دستام خاک و گلای رو پاک میکردم مامانمم با دیدن من گریه اش میگرفت هردو فاتحه ای فرستادیم و بلند شدیم دست مامانمو گرفتم یه سید پیری که قران خون بود از کنارمون رد میشد مامانم گفت سلام اقا سید ... علیک سلام دخترم اقا سید میشه سر مزار شوهرم چند صفحه ای قران بخونی اونجاست یه مقدا پولم بهش کمک کرد دستت درد نکنه سید چشم دخترم میخونم خدا رحمتش کنه ان شاالله خدا دخترتو برات حفظ کنه ممنون پدر جان 😢😢😢 بین راه اعظم خانم زنگ زد به مامانم ... الو... سلام خوبی اعظم جون سلام... کجایین نیستین خونه؟ اومدیم با فرزانه سر مزار نادر اهاااان... خدا رحمتش کنه کی میاین ؟؟ ممنون خدا سحرتو برات حفظ کنه...سوار تاکسی شدیم تو راهیم تا ۱۰‌ دقیقه دیگه میرسیم باشه اومدی حتما یه سری بزن خونمون .... باشه ، به مامانم گفتم چی میگفت خاله اعظم؟؟ هیچی کارم داشت گفت رسیدی یه سر بهم بزن .... چیکار داره؟؟؟ نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🌸 🤚❤️ 🤚💐 با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان شرم دارم خجلم من زِ شما آقا جان چه کریمانه به یاد همه‌ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقا جان 🤲🏻 💐 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
غَمَش را غیر دل سر منزلے نیست ولے آن هم نصیبِ هر دلے نیست ❤️ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹|شهید مسعود آخوندی ✍️ تک پسر ▫️تک پسر خونه بود و دانشجوی مکانیک. برای اینکه جبهه نره، خانواده‌اش خونه بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند بـه حسابش تـا بمونه و کارخانه بزنه و مدیریت کنه. بار آخری بود که می‌رفت جبهه. توی وسایلش یـه چک سفید امضـاء گذاشت و یه نامه که نوشـته بود: برگشتی در کار نیست. این چک رو گذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم بـه مشکل برنخورید... 📚 مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد اصفهان 🌻🕊هدیـه‌به‌ارواح ‌مطـهرشهـدا🌹صلــوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖 فرازی از وصیت نامه ی شهید بابک نوری به مادرشان : مادرجان ! حالا دیگر من کنار تو نیستم امید روزهای پیری ات که قرار بود اب دست تو بدهم .😔 همیشه در پی درخ واست برای به میدان رفتن از من می پرسیدی :(بعد از رفتن تو من چه کنم؟) و من همیشه می گفتم:( صبر )💔 این صبر را ساده به زبان می اوردم در حالی که صبر کردن به زبان راحت است اما در عمل، جان را تکه تکه می کند . اما تو صبر کن و هیچ وقت این جمله را از ذهنت گذر نده که من برای که رفتم ؟😞 که رفتنم تنها و تنها برای خدا بود پس اگر دیدی بعد از من بعضی ها به ترکستان رفتند این را بدان که جنگ الک خدا برای محاسبه بود هرکس کوچک تر شد ،افتاد و خریده شد و هرکس خود نشکست ،ماند و همین خود نشکستن آرمان ها را شکست . (عاشق ابدیت پسرت بابک)✨💔 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید ضیاءالدین ذاکر🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨بسم ربّ الزهرا(س) 🌿درک اولین حضورش در شهریور سال ۱۳۲۷، قلب را سرشار از شور و اشتیاق کرد. پسرکی و دوست داشتنی از دامان پاک او و همسرش به دنیا آمده بود. در بهترین مدرسه اردبیل درس خواند و شد. 🌿سال۴۵رؤیای پرواز، او را وارد هوانیروز کرد. چندی بعد نیز برای ادامه تحصیل راهی شد. با شروع جنگ به برگشت. به قول خودش سربازان ایرانی نبودند. او آن بالا را یافته‌بود و حاضر نبود آن را با لذت‌های اندک زمینی عوض کند. 🌿مرام و مسلکش آسمان را هم عاشق خود کرده‌بود. آبان۵۹ مأموریت یافت که مایحتاج چند شهر را تامین کند اما دست تقدیر او را برای همیشه در بی‌کران آسمان جای داد و پیکرش را برای تسلای خانوداه‌اش به دست زمین سپرد. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : شهریور ۱٣٣۰ 📅تاریخ شهادت : ۶ آبان ۱٣۵٩ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : شهرستان سردشت 🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_6001576077233752057.mp3
4.65M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۳۷ 🎤 حجت‌الاسلام 🔸«رابطه با امام»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جمعه های انتظار💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃خسته ی جاده انتظارم، ساعت شنی را در دست گرفته ام و التماسش می کنم که کمی تاخیر کند در تعجیل حرکتش تا شاید عمرم قد دهد به ظهور و حسرت به دل چشم هایم را خاک پر نکند و بتوانم جمال زیبای یوسف زمان را ببینم. 🍃پاهایم ذق ذق می کند از التهاب راههای به رفته ام. در دل آرزو می کنم کاش میشد حال قدم بگذارم در صحن تا التیام زخم های پایم باشد. 🍃دلم شکسته و ترک هایش آنقدر زیاد است که خودم را هزار بار غرق در می بینم و هزار بار خجالت می کشم از جمعه ای که شاید ندای اهل دلی سبب ظهور شود و من سربار چگونه چشم در چشم امام غریبم از یار بودنم بگویم.... 🍃نمازهایم با طلوع و غروب آفتاب دست به یکی کرده اند و بساط پهن کرده و من در کمای غفلت فرو رفته و فقط نظاره گر روزهایی هستم که بدون ولی به زور می گذرد. خسته ام از روزگار بدون ، از خود گمشده ام، از دنیا و آدم هایش... 🍃آقاجان، اینجا یک خطاکار سراپا پشیمان منتظر شماست...می شود بیایی و از گرداب گناه نجاتم دهی؟😔 🍃آقا برای تو نه! برای خودم بد است هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا💔 ♡اللهم عجل لولیک الفرج♡ ✍نویسنده : ☆ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بسم ربّ الزهرا(س)🍃 🍃شروع و دفتر زندگی‌اش در فصل برگ ریزان رقم خورد. در بحبوحه به دنیا آمد و روحیه از خود گذشتگی را از جامعه آن روز به ارث برد. 🍃علاقه‌اش او را وارد دنیایی مملو از فداکاری و کرد. نجابت و مهربانی و را چشمانش گواهی می‌دهند و این یعنی او لایق آنچه که بدان رسید را داشت. در استان محل زندگی‌اش، زندگی‌اش را در دست می‌گرفت و در بخش مبارزه با خدمت می‌کرد. 🍃آرزوی از حریم با عظمت را در دل می‌پروراند، اما او باید می‌ماند برای دفاع از حریم امن شیعه و . آن روز متفاوت از همیشه از همسرش خداحافظی کرد و رفت. آن روز اصابت قاچاقچیان مواد مخدر به سرش، او را به آرزویش رساند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ مهر ١٣۶٣ 📅تاریخ شهادت : ٧ آبان ١٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : خوسف 🥀مزار شهید : بیرجند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد کلاته نایبی🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همیشھ میگفت : زیباترین شہادت را میخواهم! یك بار پرسیدم : شہادت خودش زیباست؛ زیباترین شہادت چگونھ است؟…🥀 در جواب گفت : زیباترین شہادت این است کھ؛ جنازھ‌اے هم از انسان باقے نماند…🌱 🕊 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش اسماعیل هست🥰✋ *پیڪری اِرباً اِربا..*🥀 *شهید اسماعیل غلامی یار احمدی*🌹 تاریخ تولد: ۱۲ / ۱۰ / ۱۳۵۹ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۸ / ۱۳۹۸ محل تولد: خرم آباد محل شهادت: سوریه *🌹همرزم← تازه از شناسایی برگشته بودیم🌙 گفتم اسماعیل بخواب فردا باید بریم منطقه💫 گفت مگر می‌شود نماز شب نخوانیم؟📿 سر و وضع و ریشش را مرتب و لباس‌هایش را با لباس خاکی‌اش عوض کرد💫 گفتیم اسماعیل نوربالا می‌زنی! چه خبر شده؟💫 گریه اسماعیل را کسی ندیده بود🥀اما آن لحظه روضه حضرت رقیه (س) گوش می‌داد و گریه می‌کرد🥀از ماشین پیاده شدم و گفتم الان شهیدمان می‌کنی!‼️تمام فرشته‌ها را کشاندی توی ماشین!‼️اسماعیل گفت نماز را در مقر بخوانیم. 📿با لپ‌تاپش منطقه را برای عملیات رصد می‌کرد💫 که یکهو زمین و آسمان آتش شد💥 موشک زدند💥همرزمی از ماشین پرت شد بیرون💥 وقتی بالای سر اسماعیل رسیدم دست و پایش قطع شده بود🥀اسماعیل هنوز ضربان قلب داشت🥀می‌خواستم به لب‌های ترک خورده و خشکیده‌اش آب بزنم💦 گفتم اسماعیل روزه است🥀 با زبان روزه خدمت حضرت زینب (س) برود.💫 رفتیم تا اطلاع بدهیم🥀وقتی برگشتیم داعش بالای سر اسماعیل رسیده بود🥀پیکرش را ارباً اربا کردند🥀چشمش را در آوردند و به قلبش چاقو زدند🥀و لباس و پلاکش را بردند🥀*🕊️🕋 *شهید اسماعیل غلامی یار احمدی* *شادی روحش صلوات*🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh