🌷شهید نظرزاده 🌷
«چزابه»؛ #تنگهای که هر گوشه آن آغشته به خون #شهیدان است. #یادمان شهدای تنگه چزابه شاهد روزهای سختی
#خاطرات_شهدا 🌷
💠عمليات تمام شده بود!
🌷پس از پيروزى انقلاب✌️ وارد جهاد شدم و در اين عرصه مقدس كـارم را شروع كردم. در سال ١٣٦٢ عازم #اهواز شدم و اولين بـار در #عمليـات_تنگه چزابه شركت كردم.
🌷در يكى از عملياتها من بيسيمچى 📞حاج #آقاحق_شناس بـودم. تمـام روز را فعاليت كرده و شديداً خسته😪 بودم. دراز كشيدم تا كمى اسـتراحت كنم، اما خواب سنگين 😴و عميقى به سراغم آمد. ظاهراً آقـاى حـق شناس چند مرتبه مرا صدا زده بود🗣، اما جوابى نشنيده و #تنهايى عازم منطقه شـده بود.
🌷وقتى بيدار شدم، متوجه شدم عمليات #تمام_شده و بچه ها دارنـد بـه عقب برمى گردند🙁. فكر مى كردم حاج آقا از دستم خيلى دلخور و ناراحـت شده و حسابى حالم را مى گيرد😰، اما او آن قدر #بزرگوار بود كـه اصـلاً بـه روى من نياورد چه اتفاقى افتاده است.
🌷همين مسائل و اتفاقات، #جبهـه را زيبا و دوست داشتنى مى كرد🙂 و بچه ها حاضر نمى شدند به #هيچ_قيمتـى از آن دل بكنند.
راوى: #رزمنده_غلامحسين_رحمانى
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
6⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_ششم
عاطفه_خب معصومه، تو نمیدونی من روز خاستگاری با اینکه اولین بار دیدمش، از همون اول از رفتارش خیلی خوشم اومد راستش آنقدر خوبی داشت که اصلا به رفتنش فکر نکردم .. حتی الانم پشیمون نیستم😍😊 گرچه تمام روزای زندگیم با هادی پنج شش ماه بیشتر نبود و اون دوسه ماه یه بار میومد خونه😒
ولی من اگر صد بار دیگه ام برگردم به روز خواستگاری باز قبولش میکنم ..
لبخند محوی مهمون لباش شد و ادامه داد:
_هادی همیشه منو باعث رفتنش میدونه ..🙂چون وقتی با من ازدواج کرد مامان باباش دیگه بهش گیر نمیدادن برای رفتن و بالاخره تونست بره😔
واقعا باور نمی کردم،😧
عاطفه چه قدر #باآرامش از #نبودهمسرش در کنارش حرف میزد، چقدر #صبور بود که حاضر شده بود هادی نباشه ولی #قلب_هادی رو داشته باشه ..
عاطفه واقعا این همه صبوری رو #ازکجا می آورد ..
چقدر #بزرگ بود عاطفه و من خبر نداشتم،
چقدر #بزرگوار بود!!
مطمئن بودم که صبری که عاطفه داشت برابره شهادت بود،
که آقا هادی اگر هم شهید میشد فقط یک بار بود😢☝️
#اماعاطفه_باهرباررفتن_هادی #شهید_میشد_و_لب_نمیزد ...
مے سوزم و لب نمے گشایم ڪھ مباد ... آهے ڪشم و دلے به درد آیــد از او 😔
تو همین فکرا بودم که فاطمه سادات غذا رو اورد ..
دیگه فکرم اونقدر مشغول شده بود که نفهمیدم مهمونی کوچیک سه نفرمون چجوری به پایان رسید ...
#ادامه_دارد...
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔅سردار #علیمراد رمضانزاد از دیار گیلان شهرستان رودسراین عزیز ازدست رفته در #جبهه های حق علیه باطل حضور فعال و #مستمری داشتن بطوریکه از ۸ سال دفاع مقدس ۷ سال و۶ ماه از جوانی خودرا #مشغول دفاع و حفاظت و پاسداری از خاک و ناموس خود در جبهه ها گذرانید.
🔅سرانجام این عزیز #بزرگوار در ۱۲ بهمن سال ۹۸ 📅پس از سال ها مجاهدت و پیروی از دستورات رهبر #معظم انقلاب و همچنین پس از تحمل درد و #بیماری ناشی از شیمیایی و ترکش های که در بدنش وجود داشت و درحالیکه فقط ۱ ماه از #شهادت شهید بزگوار حاج قاسم سلیمانی نگذشته بود به یاران #شهیدش پیوست.🕊
نثار روحش صلوات
#شهید_علیمراد_رمضانزاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
♨️پیکر #شهید "مسعود منتجبی" بعد از 38 سال به آغوش #خانواده باز میگردد. والدین شهید گرانقدر به تازگی دارفانی را وداع گفته و در آسمان 🌫به استقبال پیکر فرزند خود خواهند رفت.
♨️پیکر شهید #بزرگوار به دلیل مقابله با شیوع ویروس کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی با #حضور محدودی از مسئولان و خانواده گرانقدر شهید منتجبی روز پنجشنبه و #جمعه تشییع و تدفین خواهد شد.
♨️پیکر #شهید در گلزار شهدای 🌸حضرت فاطمه(س) گلزار شهدای پایین و در مزاری که #سالها پیش برای وی در نظر گرفته شده بود تدفین خواهد شد.
♨️شهید "مسعود منتجبی" یکم دی ١٣۴٣ ، در #شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش مشهود و مادرش رشیده نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. از سوی #بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۱ ، در شلمچه مرحله دوم عملیات بیت المقدس به #شهادت رسید.
#شهید_مسعود_منتجبی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh