eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔🔔 ♨️پول خورد💰 نباشیم!! 💢یک وقت هایی؛ بعد از دو شب ! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح📿 چرخاندن! بعد از یک در فضای مجازی📱و حقیقی! و ... 💢کلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما رو نمی بینیم⁉️ کلی هم خودمون رو میگیریم😏! 💢شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم😎!! 💢اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه👌! برای سر و صدا راه نمیندازه❌... 💢به قول حاج حسین یکتا؛ اون که سر و صدا داره! اسکناس 💶صدایی ازش در نمیاد... 💢 بشیم! بشیم! امام زمان ماموریت هاشو به ما بسپاره💪! تمام امید امام زمان(عج) هستیم✊... 💢که در حاج عمران بهش میگفتن! چرا یک روز تیربار! یک روز آر پی جی! یک روز ... یک روز ... گفت: به من کجا برو😊!! ♨️به ما هم میگن!؟ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴روایتی عجیب از شهید "سید حسن ولی" یکی از شهدای والامقام شهر آمل، 💎خواهر این شهید بزرگوار میگوید: از دو نگهداری می کرد که علاقه بسیاری به آنها داشت، وقتی او دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند، هر  وقت قرار بود به اعزام گردد این کبوتران تا بالای که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود به در می آمدند و مجدداً به خانه بر می گشتند! بعد از خبر سید حسن، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببرند، بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل شهید روانه بنیاد شهید می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند، وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند موقع .پیکر ، مادرش با دو کبوتر را بر روی او قرار داد، کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در .جان داد و با شهید گشت … روحش شاد و راهش پررهرو باد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍به روایت مادر شهید: #عروسیه دوستش بود بهش گفتم چرا عروسیه دوستته، رفتی #مزار عکس گرفتی ؟ گفت مام
✍همرزم شهید نوری: 💢رفتیم پیش بچه ها، حسین را دیدم. همدیگر را در آغوش کشیدیم. بودم. حسین جان دیدی امدم. 💢حسین لبخندی زد و گفت: گفتم که میایی. بعد پیش ما امد. خیلی با وقار. سلام و علیک کرد و رفت. 💢گفتم:حسین جان این آقا کیست؟ خیلی تیپ امروزی و جوان بود. گفت: بابک نوری. خیلی پسر خوبیه، با ادب و اصیل. 💢گفتم: مشخص است چون او مرا که تا به حال ندیده بود گرفت و بعد رفت. ای کاش میدانستم میشود و او را در اغوش میگرفتم و قول میگرفتم. 🌷 🌷ولادت : ۷۱/۷/۲۱ رشت 🌹شهادت : ۹۶/۸/۲۸ بوکمال سوریه 🎓پیشه: دانشجوی ارشد رشته حقوق دانشگاه تهران 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ماجرای این عکس چیست؟ 🔰 زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد. در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی این دو شهید بزرگوار به میرسند. 🔰همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه تا حتما دوستانشونو برگردونن. 🔰روزها به خاطر داشتن توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن. 🔰سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو بدن. که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه. 🌷 شهادت⏪🌷1366/11/1🌷 ۲ به یاد همه ی شهدای کربلای 5 و بیت المقدس2⬅صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥ماجرای شهادت #شهید_حامد_کوچک_زاده 🌷 از زبان همرزمش 🎤مداحی حاج صادق آهنگران 🎤و حاج میثم مطیعی
🔻دوست شهید: 💢یک بار موتورش🏍 را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک #قفل درست و درمان نمی بندی به بدنه این زبان بسته⁉️ می گفت: #بیخیال! 💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را #هل میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، #همسایگان را از خواب بیدار کند📛 💢 #دو_سال همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را #رعایت می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و #تحویل نیروهای شهرداری دادن. 💢آدم ها را باید از #سبک زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به #سوریه و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای #شهادت، انتخاب شد✅ #شهید_حامد_کوچک_زاده #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #تلنگر 💠آیا شده یه مرتبه #حضرت_مهدی (عج) یه بار به من و تو نگاه کنه لذت ببره ؟😔 🌾 #اللهم_عجل_لول
🔔🔔 ♨️پول خورد💰 نباشیم!! 💢یک وقت هایی؛ بعد از دو شب ! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح📿 چرخاندن! بعد از یک در فضای مجازی📱و حقیقی! و ... 💢کلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما رو نمی بینیم⁉️ کلی هم خودمون رو میگیریم😏! 💢شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم😎!! 💢اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه👌! برای سر و صدا راه نمیندازه❌... 💢به قول حاج حسین یکتا؛ اون که سر و صدا داره! اسکناس 💶صدایی ازش در نمیاد... 💢 بشیم! بشیم! امام زمان ماموریت هاشو به ما بسپاره💪! تمام امید امام زمان(عج) هستیم✊... 💢که در حاج عمران بهش میگفتن! چرا یک روز تیربار! یک روز آر پی جی! یک روز ... یک روز ... گفت: به من کجا برو😊!! ♨️به ما هم میگن!؟ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔔🔔 ♨️پول خورد💰 نباشیم!! 💢یک وقت هایی؛ بعد از دو شب ! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح📿 چرخاندن! بعد از یک در فضای مجازی📱و حقیقی! و ... 💢کلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما رو نمی بینیم⁉️ کلی هم خودمون رو میگیریم😏! 💢شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم😎!! 💢اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه👌! برای سر و صدا راه نمیندازه❌... 💢به قول حاج حسین یکتا؛ اون که سر و صدا داره! اسکناس 💶صدایی ازش در نمیاد... 💢 بشیم! بشیم! امام زمان ماموریت هاشو به ما بسپاره💪! تمام امید امام زمان(عج) هستیم✊... 💢که در حاج عمران بهش میگفتن! چرا یک روز تیربار! یک روز آر پی جی! یک روز ... یک روز ... گفت: به من کجا برو😊!! ♨️به ما هم میگن!؟ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸خانه مان #روضه امام حسین (ع) بود. مصطفی آن زمان 4 سال داشت. اواخر روضه نزدیک اذان🔊 ظهر بود که صدای
🖇اخرین باری که بود شب🌙 ساعت ۱۱ شب بود که در خیابان قدم میزدیم .یک مرد ناشناس بود که نه من او را می و نه مصطفی یکدفعه سلام کرد که مرده جاخورد گفت علیک سلام سریع جواب سلام داد و رفت 🖇بهش گفتم چرا سلام کردی برگشت گفت حدیث داریم در اخر الزمان مردمی که را نمشناسند به هم سلام نمیکنند ، گفتم بزار سلام کنم تا جزو این مردم نباشم .آن طور نبود که بخواهد کسی را نگیرد ، خود را بگیرد خاکی تر از این حرف ها بود ـ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 🔰خوش اخلاقی و شوخ طبعی احمد زبان زد بود🌸. بسیار نکته #سنج و دقیق بود. هیچ گاه
🌷اهمیت به نماز 🍃روزی برای امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم⁉️گفتم۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و نمازمی خوانیم... 🍃از حرفم نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز دارم دوست دارم نمازم با نماز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود" راوی:علی مرعی (دوست شهید) 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🚩 #شهادت یعنی، متفاوت به آخر #برسیم و گرنه، #مرگ پایان همه قصه‌هاست … #شهید_حامد_کوچک_زاده🌷 🍃🌹🍃🌹
🔻دوست شهید: 💢یک بار موتورش🏍 را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک درست و درمان نمی بندی به بدنه این زبان بسته⁉️ می گفت: ! 💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، را از خواب بیدار کند📛 💢 همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و نیروهای شهرداری دادن. 💢آدم ها را باید از زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای ، انتخاب شد✅ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔔🔔 ♨️پول خورد💰 نباشیم!! 💢یک وقت هایی؛ بعد از دو شب ! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح📿 چرخاندن! بعد از یک در فضای مجازی📱و حقیقی! و ... 💢کلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما رو نمی بینیم⁉️ کلی هم خودمون رو میگیریم😏! 💢شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم😎!! 💢اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه👌! برای سر و صدا راه نمیندازه❌... 💢به قول حاج حسین یکتا؛ اون که سر و صدا داره! اسکناس 💶صدایی ازش در نمیاد... 💢 بشیم! بشیم! امام زمان ماموریت هاشو به ما بسپاره💪! تمام امید امام زمان(عج) هستیم✊... 💢که در حاج عمران بهش میگفتن! چرا یک روز تیربار! یک روز آر پی جی! یک روز ... یک روز ... گفت: به من کجا برو😊!! ♨️به ما هم میگن!؟ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh