eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
چهره‌ای منور به مهر ازلی با چاشنی همیشگی لبخند😍 عبا و عمامه بر دوش، تصویری است که بر سر در عمارت ساد
📜فرازی از فداکار و مهربانم آن‌قدر در حق من لطف، گذشت و ایثار کردی و آن‌قدر از خواسته‌های خود گذشتی♥️ که تنها جمله‌ای که در برابر این‌همه سختی‌هایی که متحمل شدی می‌توانم بگویم آن است که ... ✍بار سنگین زندگی و فرزندان به دوش شما بود، سختی‌های تنهایی💔 و غربت و ... را تحمل کردی تا من در تحصیل و درس خواندن📚 اذیت نشوم، مرا و برایم طلب مغفرت کن. ✍مرا در دفن کنید تا در پناه بی‌بی فاطمه معصومه (س) که سال‌ها "جیره‌خوارش" بوده باشم مقداری تربت (ع) و مقداری از تربت شلمچه شهدای بزرگ🌷 همراهم بگذارید شاید مشمول آن‌ها شوم، همچنین دستمال مشکی اشکم😭 که خدا قبول کند در روضه‌هایم همراهم بوده آن را هم همراه بگذارید. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹پنجم مهر ماه #عروسی بود؛ ما فقط یک جشن ساده🎊 عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان👥 #خوش_گذشت. 🔸
...😍 ❣وقتایی که ناراحت بودم😔 یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم... میگفت: دل هادی؟چیه ؟ ❣چند هفته بیشتر از نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود💔 فقط اشک میریختم😭 و ناله میزدم. دلم داشت میترکید از و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم📝 و نشستم و شروع کردم به ✍از عذاب و عشقم♥️ نوشتم براش. نوشتم ، فقط یه بار؛ فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی😭 نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز💌 و خوابیدم. ❣بعد شهادتش خوابی بود که میتونستم ازش ببینم. دیدمش😍 با و عشق💖 درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد. ❣صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم. . چیه فاطمه⁉️ چرا اینقده میکنی؟ تو جات پیش خودمه♥️ شده ای. 🔺همسر شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‍ ‍ 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 بود و خشونتش، جنگ بود و جراحتش، جنگ بود و ... جنگ بود و تمام رزمنده‌ها✌️ بود و همه آنچه باید برای مبارزه و داشت... اما در کنار تمام اینها، خیلی دیگر هم بود... مثلا بچه‌ها بود که هیچ جا نمی‌آوردند😍 بچه‌ها در سخت‌ترین و شدید‌ترین شرایط، مراسم نوروز را برپا می‌کردند😉 با همان رنگ و روی منطقه، هفت شان هم بنا به نوع رسته‌شان فرق داشت. سین واحد تخریب: سرنیزه، سیم‌خاردار، (مین) سوسکی، (مین) سبدی، سیم تله انفجاری و... در سایر هم: سمبه، سیمینوف، سرب، ساچمه و... در دیگر: سکه، سماق، سیب از نوع کمپوتش و... هم سال تحویل بعد از عملیات بود، شهدای عملیات سفره هفت‌سین بود و دعا و توسل و وصایای شهدا و...🍂 هم گاهی متبرک شده به امام‌خمینی(ره) بود و گاهی اسکناس‌های 100ریالی...😍 و بازدید بین بچه‌های همسنگری‌ و همسایه‌های خاکریزی هم بود.☺️ خلاصه اینکه نوروز تا ممکن در بر گزار می‌شد. ، آن سال ها به جای حضور در خانه، در میان و سالشان را نو کردند🌸☘ و تمام وجود آرمان‌هایشان ایستادند. چه زیباست ما هم عیدمان را با و زنده نگه داشتن یادشان🌷🍃 برگزار کنیم، باشد که مشمول و خیرشان گردیم. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰تقدیم به همسران شهدا که از همه عاشق ترند...❤ ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که ارباب را میکند و اعتقادش، بنفسی انت و اهلی و مالی یا است. ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که است... سرش را میدهد تا یک کاشی از حرم ناموس علی(ع) کم نشود. ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که میخواهد همسرش، باشد تا از این زندگی کوتاه بگیرند سمت بهشت . ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که عشق است. و باید مهریه ای بگذارد بسی سنگین! بله بگوید به شرط آخرت... 💕 اصلا خدا زن را آفرید تا شود... 💕 شادی روحشون 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ساعت 6 صبح پرواز🛫 داشت و شب قبلش در یکی از اتاق‌ها نشست #وصیت نامه نوشت. هیچ وقت برای سفر رفتن ساک
2⃣5⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰اولین باری که بعد از چهره آقاحجت را دیدم خیلی نورانی✨ و زیبا شده بود، خیلی دوست داشتم یک ساعت با خلوت کنم، با اقای برزگر هماهنگ کردم، نزدیک به 20 دقیقه با ایشان تنهایی👤 صحبت کردم. 🔰به آقاحجت گفتم مرا هم کرده و در تربیت فرزندان کمکم کند تا فرزندانم نیز بتوانند "راه پدرشان" را ادامه دهند. امروز مطمئنم آقا حجت بیشتر از زمانی که زنده بود من را در این راه کمک می‌کند👌 حضورش را در زندگی حس می‌کنم😍 🔰یک روز هنگام دیدن فیلم پدرش📺 گریه می‌کرد و می‌گفت من می‌خوام، خیلی مستاصل شدم از طرف دیگه محمد حسین پسر کوچک شروع کرد به گریه کردن😭 نمی‌دانستم چه کار باید کنم؟ 🔰به عکس آقا حجت نگاه کردم و گفتم: خودت یه کاری کن این بچه‌ها آرام شوند😢 چند دقیقه بعد دیدم دوتا پسرام آرام شده و . آقا حجت سریع الاجابه بود و خیلی زود به خواسته‌هاش رسید🕊   🔰آقا حجت خیلی تاکید بر اقامه داشت و می‌گفت تنها راه نجات جوانان ما نماز است✅ به جوان‌ها خرده نگیرید و خودش زیاد بر جوانان سخت نمی‌گرفت🚫 و می‍‌گفت کاری کنید که حتما نماز بخوانند، نماز خودش این جوان‌ها را نجات می‌دهد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️🌙✨♥️🌙✨♥️🌙✨♥️ از شھداے به خواهران مومن.. خون 💔از من حجاب از ت✨و .... از من حیا از ت✨و .... خونمو به دستت دادم 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 9⃣1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻 #متّقین_بن‌بست_ندارند🔻 ✍ خدا الطافِ خفیه‌ای داره که هیچکس از عمقِ ا
❣﷽❣ 0⃣2⃣ ✨ 🔻 🔻 ✍ اینکه آدم ۳ روز پشت سر هم روزه بگیره، و هر ۳ روز افطار خودش رو به سائل بده (مسکین و یتیم و اسیر)،😩 و خودش با آب افطار کنه💧 ❗️خیلی کار بزرگیه..😲 ❗️کلاسِ این کار خیلی بالاست..😳 ☝️ کاری که کردند و آیات سوره انسان (هل اتی) نازل شد:↶ 🕋 وَ یُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلیٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً. (انسان/۸) 💢 و غذای خود را، با آن که دوستش دارند و به آن احتیاج دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند. ✔ امّا قرآنِ کریم در آیه بعدی، یه درسِ بالاتر و مهم‌تری رو به ماها یاد میده، و اون اینکه: 👈 اهلبیت بعد از این ایثار و از خودگذشتگیِ بزرگ، گفتند:↶ 🕋 إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ، لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً. (انسان/۹) 💢 گفتند: «ما برای رضایِ خدا به شما طعام می‌دهیم، و از شما پاداش و تشکّری نمی‌خواهیم.» اوج محبّت به خدا اینجاست که میگن:👈 إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ. ما این کار رو خالص برای رضای انجام دادیم، اصلاً هم به فکر تمجید و تشکّر نیستیم.✔ دقیقاً برعکس ما، که اگر یه کارِ خوبی کردیم و ازمون تشکّر نکردند، بهمون برمیخوره🙁، حتّی ممکنه دعوا هم بکنیم😡. و بعد هم گفتند:↶ 🕋 إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً. (انسان/۱۰) 💢 ما از خداوند خائف و ترسانیم، برای روزی که عبوس و سخت است. ❗️ ماها تا یه کارِ خوبی انجام میدیم، دیگه فکر میکنیم خیلی هنر کردیم!!😊 ❗️ کلّی سرِ خدا منّت میذاریم که خدایا ما رو ببین چکار کردیم؟؟!☺️ 📛 گرفتار عُجب و میشیم. ❌ خیلی خودمون رو تحویل می‌گیریم. ⚠️ فکر میکنیم دیگه کارمون خیلی درسته. ولی اهلبیت این نکته‌‌ی مهم رو به ما یاد دادند که:↶ ☝️ اگر بهترین کارها رو هم انجام دادیم، ❌ نه تنها گرفتار و نشیم، ✅ بلکه خائف و ترسان باشیم،😱 و نگران باشیم که اگر خداوند این کارِ ما رو قبول نکنه، چه خاکی به سرمون بریزیم.😰 ⚠️ تا یه کارِ خوبی انجام دادیم، زودی از خدا طلبکار نشیم... ⁉️ بلکه نگران باشیم، و دغدغه داشته باشیم که آیا این عملِ ما رو خدا قبول کرده یا نه؟؟!😢😰 ☝️ خیلی از ماها که خودمون رو میدونیم، تا دو تا هیأت میریم و، برای اشکی میریزیم و سینه‌ای میزنیم، دیگه هیچ ترسی از نداریم و میگیم با عشق می‌پریم تو بهشت...😳 ✅ جالبه که خودِ میگن ما از قیامت میترسیم: 👈 إنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً... ❌ ولی ما نمی‌ترسیم. میگیم امام حسین میکنه، ما میریم تو بهشت..😇 درسته.☝️ شفاعت میکنه، ولی حساب کتاب داره. بانک هم پول زیاد داره،💵 ولی حساب کتاب داره. ✅ درسته كه كشتىِ نجات امّتِ اسلامه... ❌ امّا این کشتی، براى كسانى كه مثل پسر نوح، یك عمر و نافرمانى كردند، جایی نداره. ❌ اولیاى الهى، چراغ سبز براى انجام نیست.🚥 😳 بعضی از عزادارنِ امام حسین (ع) با تکیه بر ، ترسی از قیامت ندارند، در حالیکه خودِ (ع) فرمودند: ⚡️ لا یأمَنُ یومَ القیامَةِ، إلاّ مَن خافَ اللهُ فِی الدُّنیا. 😱 در قیامت در امان نیست، مگر کسی که در دنیا از بترسد. 💯 ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❄️💥❄️💥❄️ 🌴صبح 🌤زود یکی از #اقوام خیلی #دورمان که رفت و آمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع #مصطف
9⃣3⃣3⃣1⃣🌷‍ ⚜ 🔰هرچه تقویم 📆را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در 🚩خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش💞 خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🔰عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های☄ پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. 🔰در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق🌸 پیوست .🕊 🔰مصطفی در صدر قلب💓 ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، 🔰روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف.⚡️ ✍نویسنده : منتظر به مناسبت سالروز تولد 🌸 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌻🌱 🌱 🌙 #رسم_شیدایـے دشمنان نمےدانند و نمیفهمند❗️ کہ ما براے شهادت مسابقہ میدهیم و #وابستگے نداریم و
‍ 🖇سلام سردار امروز چند برایت حرف دارم. امروزی که به قول شهید سلیمانی جوان شده ایی.راست هم گفته! ،برای مردانی که تشنه ی لقاء الله هستند، جوانیست. 🖇پیر 💕 ای چون تو بعد از عمری به آب و آتش🔥 زدن برای ،حالا که دارد به مراد دلش میرسد باید هم جوان شود.اما جان!بغضی مانده ته گلویم، بگذار بگویم. فرمانده ی پادگانِ شمایی که بعد از عمری شوق وصال آسمانیتان کرد. 🖇دم رفتن،به ما هم فکر کردید⁉️حال چه؟از آن بالا بالاها هوای مارا دارید؟ میبینید چقدر تنگ و تاریک است؟چقدر محتاج نگاه شما و اربابمان صاحب میدانید چقدر آرزو داریم آن خنده های لحظه ی آخر عمرتان را نصیبمان کنید و آن حال رقص آگین را به ما هم ؟ 🖇میدانید دلتنگتان💔 هستیم؟ چقدر آرزوی داریم از شما؟ ما را یادتان هست؟حتما هست..مگر نه؟ کسی که این دنیا اینقدر به یاد بوده حتما آن دنیا هم هست.دست ما را هم ..مگر نه؟ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔰تقدیم به که از همه عاشق ترند...❤ ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که ارباب را میکند و اعتقادش، بنفسی انت و اهلی و مالی یا است. ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که است. سرش را میدهد تا یک کاشی از حرم ناموس علی(ع) کم نشود. ❣اصلا زن باید شود... عاشق مردی که میخواهد همسرش، باشد تا از این زندگی کوتاه اوج بگیرند🕊 سمت بهشت. ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که عشق است. و باید مهریه ای بگذارد بسی سنگین! بله بگوید به شرط آخرت😉 💕 اصلا خدا زن را آفرید تا شود... 😍 و ..... شادی روحشون 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍خوابش #تعبیر شد؛ بر اثر جراحت پهلو و مثل #حضرت_زهرا(س) شهید شداز بچگی به #شهدا علاقه داشت اما اصلا
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید😓 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز ، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده😞 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🥺 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم😔 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 🌾فک کن بری 😍 به همه بگی فردا میرم پیش بی بی بری تو صحن پرچم یا سربند کلنا عباسک یا 🌾بری تو حرم روبه روی ضریح دست تو بزاری رو با زبون بی زبونی بگی خانوم جات اینجاست👈❤️ اونجا چیکار میکنین بگی خانوم اجازه میدی،برم کنم از حرمتون⁉️ 🌾بعد،یه ،یه لباس نظامی،یه کلاشینکف، یه کلت،یه بیابون،بیابون نه پشتت یه گنبد🕌انگار داره نگات میکنه😍 🌾خانوم نگات میکنه میکنی کنارته👥 بهت افتخار میکنه بهت میزنه یه نگاه به پشت سرت به یا عباس میندازی 🌾میگی تا اسم شما رو گنبد هست مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه👊 خم شی بند پوتینتو سفت میکنی سفت میکنی اسلحه رو سفت میچسبی، میگیری میگی یا عباس 🌾بعد از اینکه چندتا حرومی👹 رو به رسوندی؛ببینی یه ضربه خورده به قلبت💘 🌾 شروع میکنه به سوختن،از خون دستت میفهمی شدی🤕 میگی بی بی ببخشید ،دیگه توان ندارم😓دوستات جمع شن دورت👥👥 نفسات به شمارش بیوفته؛چشمات تار ببینه 🌾بی بی بیاد بالا سرت برا خون زیادی ازت بره.دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه⚡️امابگی پاهامو بذارین زمین بلند کنین 🌾بی بی اومده میخوام بهش بدم چند دقیقه بعد ببندی😌 چند روز بعد به خانوادت خبر بدن شدی🌷 😇 💢 بحق بی بی زینب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️🌙✨♥️🌙✨♥️🌙✨♥️ از شھداے به خواهران مومن.. خواهرم خون❣از من حجاب از .... از من حیا از تو .... خونمو به دستت دادم☝️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍃تو نیز راهی کاروان شدی. سر بر دامن ارباب بی کفن گذاشتی و نماز شهادت را اقتدا کردی به نور چشمانِ غریبِ فاطمه(س). 🍃 روی خندان و حسن الخلقِ وجودت آسمان هارا میخنداند. تلاشت برای فرشتگان را به احترام وا میداشت و این تو بودی که تمام معادلات را جا به جا کردی تو فراتر از خوب بودنی. فراتر از تمام آنچه نامحدود انسان میتواند تصورش را کند. 🍃زمانی که پدرت را در کودکی از دست دادی؛ دست مولایت را رها نکردی و از همان کودکی هم به دنبال بودی. تو همانی هستی که وقتی صدای شروع را شنیدی؛ خالصانه و عاشقانه پر گرفتی به سمت خاک هایی که نجواهای شب رزمنده هارا میشد از آن ها استشمام کرد... 🍃آری؛ تو آمدی اما نماندی؛ زمینی نبودی و اهل آسمان؛ این شد که همچون علی اکبرِ حسین(ع) جاودانه شدی و در اوج جوانی دعوت امامت را لبیک گفتی. اصلا نور چشمانت گویای همین است؛ فریاد میزند که من خالق خدای جهانیانم؛ فریاد میزند که من نوکر و دلباخته ی هستم... 🍃این شد که در جاده ی منتهی به معشوقت قدم گذاشتی و رو سفید اصلی این داستان تو شدی.ما اما جامانده ایم. چشم هایمان بارانی است اما دود مانع از آن شده که روی مهتابی مولایمان را تماشا کنیم💔 🍃بر ما ببخش، ما را کن و دست های زمینیانی که چشم شفاعت به شما دوخته اند را به دست سقای کربلا برسان.باشد که ما هم عاشق شویم... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ٩ خرداد ۱٣۶٣ 📅تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عراق 🥀مزار شهید : مفقودالاثر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد. نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش. تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ ( ۹ محرم ۱۴۳۷) 📅تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضوان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت. 🍃 نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که سردار دل‌ها از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف. ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضوان 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃همیشه اولین ها، در خاطره تاریخ  پر رنگ ترند. زمانی که همه فکر می کردند راه شهادت بسته است و مملکت در آرامش است زیر پوست کشورمان خبرهایی بود. 🍃خیلی ها خبر نداشتند به پای این گل هایی پر پر می شوند که کمی دورتراز کشورمان سینه هایشان را سپر کرده اند! 🍃شاید خیلی ها هم در خبر نداشتند تا اینکه خبر پیچید نوجوان خجالتی روزهای دور و جوان  برومند سپاه ، هم او که اهل بود و بابای مهربانِ  "حسین مهدی و اسما" داوطلبانه به رفته تا نامحرم وارد حرم عقیله بنی هاشم(ع) نشود. 🍃 و در همان اولین اعزام موقع تعمیر یک تانک، گلوله ای به سر پر شورش نشسته و باعث  شده تا لاله ای جدید در  گلزار شهدای نجف آباد بروید. 🍃حالا مزار شهید ۴۱ ساله، "روح الله کافی زاده "مأوای دل گرفتگان است و زیارت کنندگانش از او برای قیامتشان می جویند از اویی که نامش به عنوان اولین شهید نجف آباد ثبت شد بر سینه تاریخ. باشد تا دستگیر تک تک ما نیز باشند ان شاالله.   ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ اردیبهشت ۱٣٩٢ 📅تاریخ انتشار : ۲۵ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای نجف آباد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂 هدایت کننده اطرافیانش بوده و همه راوی داستان پرهیزگاری اش هستند .تلاقی خوبی هایش ختم می شود به شناسنامه اش که نام برای دنیا به یادگار مانده است. 🍂 قریب به شش سال زائر ‌ بوده و آنقدر دلش را برداشته و رفته به خدمت خواهر ارباب که بالاخره حاجت روا شده و آخرین بار به جای خودش ، پیکرش به آغوش خانواده بازگشته است. 🍂می گویند نیکی به پدر و مادر خط اول زندگی اش بوده و تا توانسته به انها خدمت کرده .خادم خانواده بوده و مگر تا به حال دعای خیر پدر و مادر بدون اجابت مانده است.. 🍂 از او شاگردهایی به جا مانده که درس و خدمت آموخته اند و حال عده ای با اسم و عده ای با اسم شهید مدافع ، از عمه سادات می کنند... 🍂 به قول برادرش کسی را توان مقابله و مبارزه با او نبود مگر مین که کار خودش را کرد و او را به آرزویش رساند. 🍂آخرین قولی که همسرش در وداع آخر از تن بی جان او گرفت، اشک همه را دراورد و همه دست به دعا شدند تا کند همسرش را و مگر رسم جز دست گیری است؟ 🍂از هادیِ زاهد ِخادم ِ صابر ِ ، دو فرزند به یادگار مانده که دل تنگی های پدر و مادر، با بوییدن و بوسیدن آنها آرام می شود ... ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این آسمان جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید♡ 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده. 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🌷 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم🌺 ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲٧ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃 🍃سالروز شهادتت که می‌رسد، دلِ پر می‌کشد برای مرور وصف خیال تو، خیالی که دریایی از جلوه‌های می‌شود و با رحمت خویش ما مغروق‌ شده‌های دنیوی را در خویش می‌کند. 🍃آری، اینک این قلم است که نزده، برخاسته و با طلوعش جان را کرده تا از تو تصویری دگر به یادگار نهد. آرام و با طمأنینه، صدایش را صاف می‌کند و خاطرات تو را با چه شوری می‌خواند، با شوق درون، زیبا و شکیل جوهر وجودش به روی می‌تراود و از تو می‌نویسد، از رأفت و عطوفت تا و ، از حیات تا رفتن و پرکشیدن؛ همه و همه. 🍃حقا که تو، با عمل و همه را متحیر خویش ساختی حتی این قلم بسته را. خوشا به حالت که با آن کمی سن و سال‌ات را با عقل سلیم درک کردی و به زیبایی معراج کردی. 🍃و امروز، ای ای آنکه بر کرانه‌ ی ازلی هستی احاطه داری تو را به جان این قلم سینه‌ سوخته می‌دهم ما زمین نشسته‌ های بهت‌زده را به تأیید برسان. 🍃شهادتت مبارک ای ستاره درخشان یکم آذر🍃 ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١٣۴۴ 📅تاریخ شهادت : ١ آذر ١٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عراق_پنجوین 🥀مزار شهید : نا‌مشخص 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فرازی از وصیت نامه شهید «شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی و رهبری و ولایت امام خمینی(ره) در (عج) از مردم می خواهم باشند. راه شهیدان ما راه حق است. اول می خواهم که شهیدان مرا بخشیده و مرا در روز جزا کنند و از خدا می خواهم که ادامه دهنده راه آنان باشم دعای شهدا در حقتان ان شاء الله اجابت می شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شهدا، دست درازے دارند رابنگر، چهره نازے دارند ما به یادآوری خاطره ها محتاجیم ورنه آنان به من و تو دارند ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید♡ 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده. 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🌷 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم🌺 ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 ⚘به مناسبت سالروز ⚘شهید_روح_الله_کافی_زاده ⚘تاریخ تولد : ٢۶ /۶/ ۱٣۵٩ ⚘تاریخ شهادت : ۱۵ /۲/ ۱٣٩٢ 🕊⚘محل شهادت : سوریه ⚘مزار شهید : گلزار شهدای نجف آباد ‌---------------⚘•؛❁؛•⚘--------------- همیشه اولین ها، در خاطره تاریخ  پر رنگ ترند. زمانی که همه فکر می کردند راه شهادت بسته است و مملکت در آرامش است زیر پوست کشورمان خبرهایی بود. ‌---------------⚘•؛❁؛•⚘--------------- خیلی ها خبر نداشتند به پای این گل هایی پر پر می شوند که کمی دورتراز کشورمان سینه هایشان را سپر کرده اند! ‌---------------⚘•؛❁؛•⚘--------------- شاید خیلی ها هم در خبر نداشتند تا اینکه خبر پیچید نوجوان خجالتی روزهای دور و جوان  برومند سپاه ، هم او که اهل بود و بابای مهربانِ  "حسین مهدی و اسما" داوطلبانه به رفته تا نامحرم وارد حرم عقیله بنی هاشم(ع) نشود. ‌---------------⚘•؛❁؛•⚘--------------- و در همان اولین اعزام موقع تعمیر یک تانک، گلوله ای به سر پر شورش نشسته و باعث  شده تا لاله ای جدید در  گلزار شهدای نجف آباد بروید. ‌---------------⚘•؛❁؛•⚘--------------- حالا مزار شهید ۳۳ ساله ، "روح الله کافی زاده "مأوای دل گرفتگان است و زیارت کنندگانش از او برای قیامتشان می جویند از اویی که نامش به عنوان اولین شهید نجف آباد ثبت شد بر سینه تاریخ. باشد تا دستگیر تک تک ما نیز باشند ان شاالله. 🍂ختم صلوات امروز برای سلامتی وتعجیل درامرفرج صاحب الزمان عج الله......وهدیه به روح بلند شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
میکنه اون شهیدی که موقع گناه، میتونستی گناه🔞 کنی ولی به حرمت باهاش گناه رو کنار گذاشتی...🙂🦋 🌺 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh