🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #کلیپ 🔸جبین بر زخم و #رخسارت 🔹به خون❣ بخشیده زیبایی 🔸 #غبار از عارضت شستم 🔹ولی با اشک تنهایی 😭
⚘﷽⚘
🥀ازمیان جمعِ #دانشجو و عالمِ در جهان هرکسی شدفارغ التحصیلِ #هیئت🏴 ،برتراست رسیدن به سن ۳۰ سال، بعد از آقا علی اکبر(علیه السلام) برایم ننگ است. تن و بدن #سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع)؛ اصلاً نمی توانم تصور کنم.
🌾فرق سالم را بعد از #آقا علی اکبر(ع) نمیخواهم.چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم.چقدر جالب و #رؤیایی🌸 و زیباست وقتی ارباب می آیند بالای سرم.تن تکه تکه ام برایشان #آشنا باشد و با دیدن شباهت های بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) کمی از آن غم و #غصه بدن اربا اربا تسلی پیدا کند.خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
📝قسمتی از #وصیتنامه
فرمانده یگان خط #شکن علی اکبر(ع)
لشکر پر افتخار فاطمیون
#شهید_مهدی_صابری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#فرمانده_شجاع
🌷| در یکی از #عملیات_ها 💥در شهر حلب، تکفیری ها با موشک های پیشرفته ی (کورنت) و (تاو) ادوات زرهی را به #آتش می کشیدند🔥
به همین خاطر هیچ تانک و نفربری جرات و #قدرت مانور نداشت❌
همانجا بود که به #آقا_مهدی خبر دادند که چند نفر از رزمندگان #تیپ_فاطمیون زخمی شده اند ولی با وجود این موشک ها امکان جابجایی نیست🚷
👌آقا مهدی بدون #تردید و #مصلحت اندیشی سوار یک نفر بر شد و به سراغ بچه ها رفت🏃🚑
این در حالی بود که #هرلحظه ممکن بود مورد اصابت موشک قرار بگیرد و زنده زنده در #آتش بسوزد😯
رفت و همه ی #مجروحین را یکی یکی سوار نفر بر کرد و به #سلامت بیرون آورد😍✌️ |🌷
#شهید_مهدی_صابری
#تیپ_فاطمیون
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#شجاعت
•
🍃در یکی از عملیات ها در شهر #حلب در حالی که #دشمن تکفیری با موشک🚀 های بسیار پیشرفته #کورنت و #تاو نسل ۲ " اهدایی #اسرائیلی ها و #آمریکایی ها به جبهه النصره و ارتش آزاد" ادوات زرهی رو به آتش میکشید🔥و به همین علت هم هیچ تانک و نفربری جرات مانور قدرت در آن عملیات رو نداشت😱
•
🍃به آقا مهدی اطلاع می دهند که عده ای از رزمندگان فاطمیون🤩 #زخمی شده اند و به دلیل آتش سنگین دشمن و از جمله استفاده از موشک 🚀 های هدایت شونده تاو ، امکان جابجایی #مجروحین وجود نداره ❌
•
🍃این#فرمانده شجاع 💪بدون تردید و مصلحت اندیشی های دنیوی سراغ یک نفربر میره و با علم به اینکه ممکنه مورد اصابت #موشک قرار بگیره و زنده زنده در #آتش بسوزه ابراهیم وار، وارد آتش میدان دشمن میشه و تک و تنها به سراغ مجروحین میره و همه اونها رو یکی یکی سوار نفربر میکنه و به سلامت بیرون میاد
😳•
🍃پ.ن: امام صادق علیه السلام میفرمایند: سه کس اند که شناخته نشوند جز در سه جا: ۱-#بردبار شناخته نشود جز به هنگام خشم ۲- #شجاع شناخته نشود جز به وقت نبرد ۳- #برادر و دوست شناخته نشود جز به وقت نیاز
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃در دفترت نوشته بودی : شهادت را با هیچ چیز عوض نمیکنم حتی زیارت حرم ارباب در #اربعین، اما از آنجایی که هنوز فکر میکنم اندازه شهادت نشدهام دلتنگ حرم #اربابم، مثل همیشه❣
🍃فکر میکردی هنوز جامه #شهادت اندازهات نشده، یعنی در واقع تو اندازه آن نشدهای، اگر تو اینگونه فکر میکردی پس وای به حال ما، که هنوز خیلی فاصله داریم تا اندازه شهادت شویم و همچنان #حسرت به دل، به آنها که پر کشیدهاند مینگریم.
🍃مهدی، مردی از تیپ #فاطمیون از جنس غیرت و مردانگی، با قلبی آکنده از حبِّ اهل بیت، به دل میدان زد و مثل هزاران #مدافع دیگر از دین، ناموس و #حرم_عمه_سادات، دفاع کرد🙃
🍃آن لحظه که میخواست عملیات آغاز شود حال خوشی داشت، روی زمین نبود، در فضای دیگری سیر میکرد. آخر آن عملیات، عملیات آخرش بود، شوق پریدن داشت، #اشتیاق رسیدن به معشوق!
🍃امکان نداشت جایی حرف از علی اکبرِ حسین باشد و او آنجا نباشد، اگر امکانش بود حتما آنجا حاضر میشد و هرکاری که باید انجام میداد، به عشق علیاکبر لیلا، به عشق حضرت #مادر😍
🍃اصلا همین #عشق و ارادت خاصش به این خاندان بود که باعث شد هرچه سریعتر بار سفرش را ببندد.
🍃مادرت میگفت:«امام زمان از حرم عمهاش نگهداری میکند، بمان و به کشورت خدمت کن.» و تو جوابش را اینگونه دادی که مگر #فرمانده سرباز نمیخواهد؟ پس #امام_زمان هم سرباز میخواهد♡
🍃دعا کن ماهم بشویم سرباز مولایمان. خدمت کردن در راه این خاندان لیاقتیست که نصیب هرکس نمیشود، ولی تو لایق آن شدی که جانت را هم فدا کنی. محتاج دعایت هستیم، کاش که سفارش ما را هم بکنی😔
✍️نویسنده: #مهدیه_نادعلی
#شهید_مهدی_صابری
#امضای_شهادت
مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است."
آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟
گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم.
بهش گفتم اگه تو #شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم....
مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت: مادر خدا هست...
#شهید_مهدی_صابری
#شهید_ارباً_اربا
#علی_اکبر_فاطمیون
📚برگرفته از کتاب فاطمیون
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📜خاطره ای از شهید مدافع حرم مهدی صابری
📝مهدی توی وصیت نامه اش نوشـته بود: رسیدن بـه سـن ۳۰ سال، بعد از عـلی اکبر(ع) برایم #ننگ است
🔸مـادرش مـی گـفـت: آخرین بـارے ڪه از #سوریــه بــرگشت ایران🇮🇷بــاهم رفتـیم #مشهد بــعد از زیارت دیدم مهدے ڪـنار ســقا خـونـه ایستـاده👤 ومـے خــنده.ازش پرســیدم:چـیه مـادر؟چرا میخـنـدی⁉️
🔹گفت: #مـادر! امضای #شهادتـم رو از امام رضا(ع) گرفـتم😍 بـهش گفـتم: اگـه تـو شهیـد بشی مــن دیـگه کسی رو نـدارم.
🔸مهدی دســتش رو بــه آسمـان بـلـنـد کرد وگفت: مادر #خدا هست
منبع: کتاب خاطرات مدافعان حرم صفحات ۳۳
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ #یاد_خوبان
☘سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم، این نوار را با #مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود.
🍁برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن بوجود نمی یاد❌ خصوصا اینکه اون نوار مداحی نوحه باشه نه "روضه" اما اونروز باروزهای دیگه فرق می کرد..
☘یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین🚗 گذاشته بودم وبه راهمون ادامه می دادیم، همینکه داشتم رانندگی می کردم، متوجه شدم #مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه وگریه می کنه 😭
🍁تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن📝 درحال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد، مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات...
☘بعداز عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود درحال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی درحال نوشتن مطالبی روی اون بود
🍁 آخرین نوشته آقامهدی! قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود، وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام) وقتی می خواست آقارو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته.
#شهید_مهدی_صابری 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
امضای شهادت🌷
💠مهدی توی #وصیتنامه اش نوشته بود: رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است. آخرین بار ڪہ از #سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده😍
🔰ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟ گفت #مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم🕊
🔰 بهش گفتم اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم😢 #مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت مادر خدا♥️ هست...
#شهید_مهدی_صابری
📚برگرفته از کتاب فاطمیون.
اثر گروه شهید هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
●شهدا مسافران
جنت رضوان هستنند
که بال ملائک فرش قدوم
آن هاست که ملائک
عالم قدس بدان تبرک می جویند
ولی زمینیان
از مقام آنان بی خبر اند...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سید_ابراهیم
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
●شهدا مسافران
جنت رضوان هستنند
که بال ملائک فرش قدوم
آن هاست که ملائک
عالم قدس بدان تبرک می جویند
ولی زمینیان
از مقام آنان بی خبر اند...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سید_ابراهیم
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#امضای_شهادت
🔹مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود : رسیـدن به سن سی سال برایـم ننگ است. آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم : چیـه مادر چرا می خنـدی؟؟؟
🔸گفت : مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(علیه السلام) گرفتم... بهش گفتم : اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم. مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت : مادر خداهست...
#شهید_مهدی_صابری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#امضای_شهادت🌷
آخرین باری که مهدی به ایران آمد
با هم به #مشهد رفتیم
بعد از اینکه زیارت کردیم
در صحن سقاخونه دیدم ایستاده
و میخنده
به مهدی گفتم:
چیه مادر، چرا می خندی⁉️
گفت:
مادر امضای شهادتم رو از آقا امام رضا(ع)گرفتم!
مدافع حرم
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh