eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 در #عشق اگر چه منزل آخر #شهادت است، تکلیف اول است #شهیدانه زیستن... آن کس که شود #شهید او را #لیاقت است، اهل #عمل و #صدق و #امانت است. عکس باز شود👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
خنده از اعماق وجود #ۺہيڋ چه دیدند که موقع رفتن این طور #خندیدند🌷 خوش به حال شهدا 😢 خدایا میدانم #لیاقت ندارم ولی به تو امید دارم و #شهادت میخوام😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در بازار عشقــ❤️ هر سکه ای بی بهاست جز #جــــان که #بهای_شهادت🌷 است... #شهید_سجاد_دهقان 🌹🍃🌹🍃
9⃣5⃣6⃣ 🌷 🔸سجاد علاقه‌ای خاص به داشت. همیشه عکس‌ها📸 و فیلم‌های📹 شهدای دفاع مقدس را به خانه می‌آورد. از شهدا خیلی حرف می‌زد و می‌گفت: خوش به که عاقبت بخیر شدند👌 و با بهترین نوع مرگ با خدای‌شان ملاقات کردند🕊. 🔹خانواده سجاد در دوران در جبهه حضور داشتند. برادرشان از غیور این دوران با شکوه هستند. من خودم به شخصه هیچ وقت تصور مرگ طبیعی را برای سجاد نمی کردم❌ همیشه می دانستم می شود. 🔸چون فراتر از خوب بود و پایانی نمی‌توانست غیر از داشته باشد که لایقش باشد😊. خیلی زیاد حرف شهادت را می زد بخصوص از سال 92 که برای اولین مرتبه رفت. 🔹می گفت: دعا کن من شوم . من هم می گفتم: الان زود است بگذار در سن بالاتر. می گفت : شهادت می خواهد ما کجا شهدا کجا😔. تولد 30 سالگی اش خیلی ناراحت بود که هنوز هست و است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 ببینید | ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش #حلما به جای گذاشت 🎬 برداشتی از #مستند_حلما روای
💠 حجاب و حیا روی و خیلی حساس بود، گاهی اوقات که خیلی میشدند از وضع جامعه میگفت یک چادر از حضرت (س) به خانم ها ارث رسیده، چادری که خودش یه پـــــا روضه است نمیدونم چرا بعضی از زنها ندارن .دار چادر دختر پیامبر باشن... می گفتند که هر مردی نمیتونه لباس پیغمبر بپوشه اما همه خانم ها ميتونن چادر حضـــــرت زهرا رو سر کنن... حرفشون این بود که کسی که چادر سر میکنه و امانتدار خانم میشه باید و شون هم مثل خانم فاطمه باشه...تا جایی که ميتونستند سعی میکردند تو بحث حجاب و عفاف امر به معروف کنن... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روز عملیات نام کسانی را که قرار بوده است در #عملیات شرکت کنند خوانده‌اند و اسم حسین آقا در فهرست نبو
💠زیارت ... 🔰داشتیم می رفتیم حرم [سلام الله علیها ]. توی راه بودیم که حاج حسین شروع کرد از گفتن. می گفت: اگه میخواین بشین باید بشین👌، به مادیات دنیوی دل نبندید☝️ که میان سینه ات را بو می کنند اگه بوی شهادت می دادی می برنت بالا ...🕊🍃 🔰اول باید از خود بی بی زینب و ائمه اطهار کنید و دوم اینکه از همه چی این دنیا ... پدر، مادر، زن و بچه و دارایی هایت . چون شهادت آسان نیست و شهادت رو به هر کسی نمی دهند. تنها کسانی به این درجه والا دست پیدا می کنند که سعادت و اش رو داشته باشند ... 🔰از ماشین پیاده شدیم تو چشماش حلقه زد😔. مسافت کمی را طی کردیم که رسیدیم به درب حرم. از بازرسی که رد شدیم چشمش به گنبد افتاد شروع کرد زار زار کردن😭😭. 🔰بعد اینکه کردیم و می خواستیم برگردیم پاهایش شل شده بود. نمی تونست راه بره. می گفت: چجوری از این جا دل بکنم ...😭💔 آخرش هم شهادتش رو همون شب از بی بی زینب کبری(س) گرفت.🍃🕊 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5868326301718282392.mp3
15.91M
🎵 #مناجات_باشهدا ✨اموووون از زمونه گرفتار دردم 💔 #لیاقت نداشتم که دورت بگردم💫 ✨غمی دارم #امشب دلم رو سوزونده 💔من اینجا نشستم #حرم تنها مونده😭 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠عشق به سپاه 🔸زمانی که حسین میخواست وارد #سپاه بشه، ما مخالفت🚫 بودیم. دایی ها و عموهایش هم که سپا
5⃣0⃣0⃣1⃣ 🌷 💠کرامات شهید 🔰من امسال نا امید بودم ودل شکسته💔 مدتیه پدر و همسرم خیلی بزرگی پیداکرده بودند. طوری که حاضر نمی شدن هم دیگر رو ببینن😔 من هم چون زندگی می کنم به ناچارقبول کردم که از خانوادم دور💕 باشم. خیلی سخت گذشت. 🔰یه شب داشتم مدافع حرم و نگاه می کردم که متوجه شهادت شهید غلامی🌷 شدم. دلمـ❤️ ازبس گرفته بود گفتم: ان شاءالله به تشییع⚰ میرم و کلی آروم میشم که بعد متوجه شدم مراسم تهران برگزارمیشه. بازم دلم شکست💔 🔰گفتم : حتما نداشتم تومراسم حضور داشته باشم. یک روزقبل خاک سپاری داشتم می رفتم🚗 شهرمون البته با شوهرم ولی از اول طی کرده بود من تورو می رسونم خونه برو تا عصری بشین غروب میام دنبالت بریم. منم هیچی نگفتم. 🔰ولی نزدیک های راه ی دفعه افتادم بهش شدم که شهیدغلامی بهم لطف کن، کاری کن پدرم وهمسرم باهم آشتی کنن💞 من ۱۰۰ تا هدیه می کنم به روح مطهرت✨ 🔰هرچند ته دلم می دونستم نمی شه چون هم پدرم وهم همسرم هردو و یه دنده بودند وقتی نزدیک خونه پدرم🏡 شدیم یه دفعه پدرم اومد بیرون و با روبوسی کرد باورم نمی شد انگار داشتم خواب میدیدم😦 خیلی راحت هردوباهم کردن چیزی که امکان نداشت⭕️ 🔰ولی آنقدرکه شهید با آبرو بودن که روی من گناه کار رو زمین ننداختن و خدا به حرمت خون پاک به من عنایت ویژه ای کردند😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍ راویت؛ مادر شهید ✨مدام می گفت مادر من را #دعا کن. من مادر هستم نمی توانستم دعای #شهادت کنم، تنها از خدا می خواستم هرچه لیاقتش هست به او بدهد. ✨وقت رفتن، گفت مادر اگر بروم بدرقه ام می کنی؟ گفتم تو بدرقه شده هستی خدا #لیاقت داده که به سوریه بروی. خواستم بدرقه کنم دیدم قدش آنقدر #بلند است که فقط چند سانت تا چهارچوب فاصله دارد. ✨نگاهش نکردم، گفتم نکند #شیطان وسوسه ام کند که داری چه کار می‌کنی؟ چرا اجازه می‌دهی پسرت برود. ولی اجازه ندادم این افکار در سرم باشد، گفتم پسرم برو خدا به همراهت. #شهید_اصغر_الیاسی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰انگار همین دیروز بود که #پوتین های همرزمان و دوستان👥 آقامحمدتقی رو جفت کرده بودیم و با همه دلتنگی
🔸میثم آن قدر خوب و مظلوم بود☺️ که حیف بود غیر از #شهادت از دنیا برود. #لیاقت شهادت را داشت. 🔹از بچگی👦 حرف‌گوش‌کن بود. خیلی کمک حالم بود. بچه فعالی بود. بزرگ‌تر که شد تا #من جلوتر از او وارد اتاق نمی‌شدم قدم برنمی‌داشت🚷 🔸 #هیچوقت به من نمی‌گفت برایش فلان کار انجام بدهم. همیشه با #وضو بود. نمازش را اول وقت می‌خواند. یک جوری معلم اخلاق بود و با ایمانش برای همه #الگو بود.  راوی: مادر شهید #شهید_میثم_علیجانی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰خاطره ای بسيار تاثير گذار و آموزنده 🔸محسن: ۱۳۷۸بود و مدارس تعطیل شده بودند و من در شرکت ساختمانی🏢 دوستان کار می کردم. دستهایم از شدت كار بسیار وپوست پوست😣 شده بود. 🔹غروب🏜 كه کارم تمام می شد، به عشق دیدن می رفتم مسجدالمهدی(عج)🕌. یک شب خیلی خسته بودم😪 و خواستم به مسجد نروم🚷 اما دلم . 🔸بالاخره رفتم مسجد و با هم مغرب را خواندیم📿 با کنار دستم دست دادم، بعد با حسین آقا دست دادم. دستم را محکم فشار داد، خم شد و دستم را . خیلی ناراحت شدم😔 گفتم من این کار شما رو ندارم❌ 🔹با آن نگاه و زیبایش😍 گفت: دستی که برای زحمت میکشد بوسیدن دارد👌 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نونهال گرانقدر #حامد_دهقان فرزند شهید مدافع حرم سجاد دهقان🌷 نامـ💌ـه ای به حضرت رقیه(س) نوشته اند.
🔸سجاد علاقه‌ای خاص به داشت. همیشه عکس‌ها📸 و فیلم‌های📹 شهدای دفاع مقدس را به خانه می‌آورد. از شهدا خیلی حرف می‌زد و می‌گفت: خوش به که عاقبت بخیر شدند👌 و با بهترین نوع مرگ با خدای‌شان ملاقات کردند🕊. 🔹خانواده سجاد در دوران در جبهه حضور داشتند. برادرشان از غیور این دوران با شکوه هستند. من خودم به شخصه هیچ وقت تصور مرگ طبیعی را برای سجاد نمی کردم❌ همیشه می دانستم می شود. 🔸چون فراتر از خوب بود و پایانی نمی‌توانست غیر از داشته باشد که لایقش باشد😊. خیلی زیاد حرف شهادت را می زد بخصوص از سال 92 که برای اولین مرتبه رفت. 🔹می گفت: دعا کن من شوم . من هم می گفتم: الان زود است بگذار در سن بالاتر. می گفت : شهادت می خواهد ما کجا شهدا کجا😔. تولد 30 سالگی اش خیلی ناراحت بود که هنوز هست و است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سلام بر #رفیق_شهیدم سـلام بر هـدایتگـر دلهاي بیقرار♥️ برادرم #ابـراهـیم جـان! ایـن روز هـا دلم آرام
🔸بارها شنیده بودم که ، از این حرف که می گفتند: فقط میریم جبهه برای شهید شدن🕊 و... اصلا خوشش نمی آمد😕 🔹به دوستانش میگفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر تا جایی که نفس داریم برای خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ی ما بیست شد✅ آن وقت شویم 🔸ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم👥 باید برای اسلام مبارزه کنیم. میگفت: باید اینقدر با این کار کنیم، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید، پای کارنامه ما را امضا کند📝 و . 🔹اما ممکن هم هست که شهید شدن را با رفتار یا کردار بد از ما گرفته شود😔 یاد شهدا با صلوات🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عضو يگان تكاوری نيروی انتظامی درجه: #استوار_دوم باور نميكند دل من💔 مرگ خويش را نه نه من اين #يقين
3⃣9⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰وقتی وارد خانه شدیم مادرش به استقبالمان آمد. زنی آرام بود و آهسته و محکم سخن می گفت. دردهایش💔 را می شد در چشمانش مرور کرد. می گفت: سعید در شب دوم چشم به دنیا گشود و هجرتش🕊 نیز در شب تولد علی اکبر(ع) بود. 🔰دبستان و راهنمائی را در چاه ملک و دبیرستان را در خور گذراند بعد به خدمت رفت و در سپاه پاسداران مشغول به خدمت شد. تا قبل از استخدام در نیروی انتظامی کارها و حرفه های🛠 زیادی را تجربه کرد گاهی اوقات به چاه کنی و بنائی و و مدتی نیز در مخابرات و مدت دو سال هم در کارخانه ای در یزد مشغول به کار شد. 🔰تلاش فراوانی کرد تا در نیروی انتظامی شد او دوره ی آموزشی خود را در پادگان شهید بهشتی🌷 اصفهان گذراند و سپس در کرمان مشغول انجام وظیفه شد. وقتی به استخدام نیرو درآمد عقد کرد💍 🔰پسر آرامی بود خیلی و اجتماعی بود، دوستان زیادی داشت👥 با همه ی اقوام رفت و آمد می کرد. سعید دفتر خاطرات📖 داشت و تمام مدت زندگی خود را نوشته بود. 🔰چند روز قبل از شروع ماه مبارک رمضان سال 88📆 حدود ساعت 4 صبح به همراه تعدادی از همکاران از گشتی در محور کهنوج، قلعه گنج برگشتیم. وقتی برای استراحت وارد آسایشگاه شدم با صحنه جالبی روبرو گشتم. 🔰چون هنوز وقت نشده بود همه چراغ های آسایشگاه خاموش بود. انتهای آسایشگاه فردی را دیدم👤 که کنار کمد لباس نشسته بود و با نور کم سوی گوشی همراهش📱 در حال انجام کاری بود. 🔰نزدیکتر که شدم دیدم است که در حال خوردن سحری است. با لبخندی به او گفتم: بیکاری😏 توی این روزه میگیری؟ در جواب گفت: چند روز از روزه های پارسال رو نتونستم بگیرم و . از جوابش تعجب کردم😦 و با خود گفتم که چطور در این دوران که خیلی از مردم حتی بدهی خود به دیگران را فراموش کردنده اند او حرف از بدهی خود به خـ♥️ـدا میزند. 🔰حالا وقتی به آن روز و به آن حرف فکر می کنم💬 میفهمم که زمین داشتن چنین او را نداشت از این رو آسمانی شد🕊 و به خیل پیوست و هزار خاطره دیگر که هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود❌ راوی: همکار شهید (شهید امنیت) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ســــــــلام دوستان شهدایی 🌹✋🌹 مــــــــــهمان عزیزمون👇👇👇 داداش اصغر الیاسی هستند😍 ✍ راویت؛ مادر شهید مدام می گفت مادر من را کن. من مادر هستم نمی توانستم دعای کنم، تنها از خدا می خواستم هرچه لیاقتش هست به او بدهد. وقت رفتن، گفت مادر اگر بروم بدرقه ام می کنی؟ گفتم تو بدرقه شده خداهستی داده که به سوریه بروی. خواستم بدرقه کنم دیدم قدش آنقدر است که فقط چند سانت تا چهارچوب فاصله دارد. نگاهش نکردم، گفتم نکند وسوسه ام کند که داری چه کار می‌کنی؟ چرا اجازه می‌دهی پسرت برود. ولی اجازه ندادم این افکار در سرم باشد، گفتم پسرم برو خدا به همراهت. تاریخ تولد:۱۳۷۳/۱۲/۱۸ تاریخ شهادت:۱۳۹۷/۶/۱۸ محل شهادت: سوریه_حلب_شقیدله... نام جهادی: شهید_اصغر_الیاسی🌷 شهید_مدافع_حرم یاد شهدا کمتر از شهادت نیست شادی روح امام و همه ی شهدای عزیز خاصه مهمان امشب مون 14دسته گل صلوات هدیه کنیم خدایا ازعمرم بگیر برعمر رهبری عزیز بیفزا ‌‌‌‌‌‌ کوتاهترین دعا برا بزرگترین آرزو اللهم عـــــــــــجل لولیک الفرج الـــــــــــــــتماس دعای فــــــــرج آقا جانم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰شهید دهقان، تکه کلامی داشت که می‌گفت: 🔸یه چادری از (س) به خانم ها رسیده و داشتن این حجاب و حفظ کردن اون میخواد 🔹و حجاب دری ست به سوی بهشت🌸 همان حجابی که را افزون میکند ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ولی در این دنیای فانی به قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم قرب به را دارم یا نه؟ ••(💙)•• ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh