سالهاست عصرهای #پنجشنبه های شیرین را دیگر تجربه نکرده ایم
آن سالها برای دل تکانی💔 حتما باید #گلزار شهدا میرفتیم ⚡️اما امروز به برکت #گمنامان نام آشنا هر نقطه که اراده کنی شهید آباد است
به پهناوری #سرزمینم شهید🕊 خوابیده است و عصرهای پنجشنبه عصاره هفته های بی قراری میشود وقتی دل هوای شهید میکند😔 و زمین و زمان با دلت ساز کوک مینوازد..🎼.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷 #شهید_حجت_الله_رحیمی🌷 💠 اسم بلوتوثش ... 🔹اسفند سال نود بود...خوب یادم هست هم
1⃣0⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🌹شهید حجت الله رحیمی🌹
💠خداوند به وعده اش عمل کرد
✍ راوی: مادر شهید
🔹من وآقا حجت فقط 14 سال اختلاف سنی داشتیم، جدا از رابطه #مادر و فرزندی با هم دوست بودیم.منو در جریان همه کارهاش می گذاشت.
🔸آقا حجت هر جا میرفت من #همراهش بودم
🔹یه بار رفته بودیم #گلزار شهدا تو ماشین گفت مامان یکی بهم گفت آقای رحیمی تو #شهید میشی، مامان برام #دعا کن شهید شم گفتم انشاءالله شهید میشی .
🔸آقا حجت نشست کنار #مزار شهید، داشت فاتحه میفرستاد من یه گوشه ایستاده بودم، برگشت نگاهم کرد فقط زل زد و #لبخند زد
🔹حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر میکرد، این #خاطره اش همیشه تو ذهنمه.
🔸یک بار #شب_جمعه در دعاي #كميل خيلي بيتابي كردم، به #خوابم آمد. در اتاقش بودم، خنديد وگفت: «مادر چرا ناراحتيد. خداوند به #وعدهاش عمل كرد. مادر خداوند پرونده #شهادت من رو سال 65 امضا کرده.»
🔹بیدار که شدم داشتم فکر میکردم سال 65 که آقا حجت هنوز به دنیا نیومده بود . بعد دیگه آروم و سبک شده بودم.
🔸آقا حجت پنجشنبه به دنیا اومد و پنجشنبه هم پر کشید.
#شهید_حجت_الله_رحیمی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣0⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷 🔹نزدیک "عملیات خیبر" بود. #زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم. از تهران آ
3⃣0⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 شهیدی که قبل از شهادت در قبرش خوابید.
🔸جعفر خیلی امام زمانی بود ✨و چهارشنبهها #جمکران رفتنش ترک نمیشد... 😊
🔹یه شب با همدیگه رفتیم #گلزار شهدای قم. جعفر تویِ یه #قبر خوابید و بهم گفت: سنگ لَحَد رو بذار....😳
🔸یک ماه و نیم از این قضیهگذشت. ظهرِ #نیمۀ_شعبان تویِطلائیه خمپاره خورد به سنگر و جعفر شهید شد😭
🔹 قبرهایِ زیادی تویِگلزار شهدایِ قم حفر شده بود، اما پیکرِ جعفر رو دقیقاً توی همون #قبریگذاشتند که اون شب توش خوابیده بود. تازه #حکمت کارِ جعفر در اون شب رو فهمیدم...😔💚
#شهید_جعفر_احمدی_میانجی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟 وسط خیابون بودم که باهام #تماس گرفت 📞 با حالتی ناراحت و گرفته خبر #تصادف یکی از دوستاشو داد حتی
3⃣2⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰هروقت که باهم صحبت می کردیم 👥
سعی داشت منو با یه #شهید آشنا کنه...
زندگی نامه شهید ، نحوه شهادت🕊 ، رفتار و اخلاق و منش شهید و...
🔰چون علاقه زیادی به #شهید_بیضائی داشت ، اول درباره شهید بیضائی گفتیم☺️.
ازم پرسید: درباره ش چی میدونی؟ برام تعریف کن!منم یکم اطلاعاتی که درباره شهید🌷 داشتم رو به #محمدرضا گفتم.
🔰جاهایی که اشتباه📛 بود رو اصلاح میکرد.اطلاعاتش واقعا کامل بود👌. انگار سیره و منشش ، خودِ خودِ سیره و منش شهید بود...
🔰 بعد درباره
#شهید_حامد_جوانی
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_مهدی_عزیزی
و #شهید_عقیل_خلیلی گفتیم.
🔰این ها رو می شناختم...
تا این که اسم شهدایی رو گفت که تاحالا به گوشم هم نخورده بود😟!
#شهید_امیر_کاظم_زاده #شهید_حسن_شاطری #شهید_مهدی_نوروزی...
🔰وقتی به شهید نوروزی رسیدیم ، دل نداشت نحوه #شهادتش رو بهم بگه... قرار شد #گلزار شهدا 🌷سر مزار هرکدومشون بریم و برام تعریف کنه...
🔰اما...😔 راه شهدا رو پیش گرفت و به دیدارشون شتافت... #شهیدان_را_شهیدان_میشناسند
🔸به نقل از #دوست_شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دلــ❤️ آمد و بار عشق بر دوش گرفت فریاد هجوم رنگ خاموش گرفت از بال فرشتگا
4⃣1⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
⚜حامد بافنده در روز اول خرداد سال 1366 به دنیا آمد اصالتا اهل #مشهد اما ساکن شهر #رفسنجان در استان کرمان🌍 بود.
⚜او یکی از #مدافعان_حرم ایرانی🇮🇷 است که چندی پیش داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از طریق #سپاه پاسداران به عنوان مستشار نظامی عازم #سوریه شد.
⚜بافنده با نام جهادی #علیرضا_امینی در لشگر #فاطمیون حضور یافت. او یکی از مداحان🎶 اهل بیت(ع) بود که در مراسم یادبود همرزمان شهیدش 🌷هم حضور داشته و مداحی میکرد.
⚜صدای گرم او که در مراسمهای مختلف برای #فاطمیون میخواند🎤، یادش را در دلهای رزمندگان❤️ مقاومت جاودانه کرد.
⚜وی بعد از مدتی جهاد در سوم اردیبهشت ماه 1396 توسط تروریستهای تکفیری👹 در سن 30 سالگی در منطقه(ریف حماء) بر اثر انفجار مین💣 به #شهادت رسید.
⚜مزارش در #گلزار شهدای رفسنجان قرار دارد. از او یک دختر به نام #فاطمه به یادگار ماند☺️.
#شهید_حامد_بافنده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از #کربـلا می زنید و از #عاشــورا 💢آن ها نمی دانند که برای م
1⃣5⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 کرامت شهدا
🍃🌹داشتیم با خواهرم از مجلس #روضه بر می گشتم که یهو دلم هوای حسین کرد.
نمی دونم چه سرّیه!
اونم #همین احساس رو داشت. قبول کرد بریم پیش حسین. قبول کردنِ او همانا و کج کردن مسیرمون به سمت #گلزار هم همانا!..
🍃🌹اون موقع شب (تقریبا ساعت ١ شب) مسیرمون رو به سمت گلزار شهدا تغییر دادیم تا بیایم پیش حسین.
#نزدیکای گلزار یهو موتور به خرخر کردن افتاد و #خاموش شد. هر کاری کردم روشن نشد.
نمی دونستم چه مرگشه.
🍃🌹اون لحظه چهره درهم من که نیم خیز شده بودم و با چیزی که زیاد سر در نمیاوردم ور می رفتم هم #ترحم_امیز بود هم خنده دار. از طرفی هم به خاطر اینکه اون موقع شب، تو اون تاریکی کنار بزرگراه با #خواهرم گیر کرده بودم یکمی احساس #نگرانی می کردم.
🍃🌹هیچ کسی هم نبود که کمکی بهمون کنه..
تو اون حالت موتور رو دستم گرفتم و #مسیرمون به سمت گلزار رو ادامه دادیم.
تو راه با #حسین حرف می زدم.
"گفتم رفیق هوامونو داشته باش."
بش گفتم #رفیق، تو یه عمر کار مردم و راه انداختی، من که یقین دارم الان حواست به منم هست..
#توسل کردم بهش و راه می رفتم.
🍃🌹جالبه همینطور که تو فکر بودم و داشتم با حسین حرف می زدم، آقا و خانمی #ترمز_زدن و کنارمون ایستادند .
نگاهی به موتورم انداختن و یکم بهمون #بنزین دادن.
در عین ناباوری موتور روشن شد.
🍃🌹فکرشم نمی کردم موتور بنزین تموم کرده باشه.
آخه چراغ بنزین که نشون می داد باک بنزین پر پر باشه.
شاید این موتور هم اون لحظه #بازیش گرفته بود.
🍃🌹وقتی بنزین رو داد بهم گفت که این بنزین رو به نیت #شهید_ولایتی بهتون دادیم. باشد که #ثوابش برسه به روح شهید.
خانمی که همراهشون بود هم از تو کیفش یه #کلوچه و یه #پیکسل عکس شهید ولایتی رو به خواهرم داد و گفت اینها هدیه از طرف #برادر_شهیدم.
🍃🌹وقتی اینو گفت با تعجب پرسیدم: برادر؟!
گفت اره، ما #خواهر_و_برادر شهید حسین ولایتی هستیم و وقتی شما رو دیدیم خواستیم به #نیت_حسین کمکتون کنیم. آخه اگه خودش بود هم حتما همین کار رو می کرد.
🍃🌹هنوز صحبت ها ادامه داشت که احساس کردم یه لحظه گوش هام سنگین شده.
چیزی نمی شنوم.
فقط صدای حسین بود که تو گوشم می پیچید.
صدای همون رفیق #بامرامی که وقتی خودش نیست #واسطه می فرسته واسه رفع مشکل رفقا..
#شهید_حسین_ولایتی_فر 🌷
#شهید_ترور_اهواز
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید #شهادت فقط در جبهههای #جنگ نیست؛ اگر انسان برای #خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد،
🍃🌺🍃🌺🍃
🌷 #شهیده_میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام #میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت.
🌷بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم #زینب باشد.
🌷زینب همیشه در وسایلش مقداری #تربت_شهدا و هفت عدد #کاج نگه میداشت.
🌷یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر #زهره_بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند.»
🌷زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند.
🌷بعد از شهادتش متوجه شدیم که شش تا از کاج ها، از درختان مختلفی هستند که در #گلزار شهدا وجود دارد، هفتمین کاج، از همان درختی است که بالای مزار مطهر #زینب قرار دارد....🌲🍃
#شهیده_زینب_کمایی🌹
#شهید_شاخص_سال97
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
📢📣اعلام مراسم استقبال، #وداع و تشییع پیکر مطهر شهید⚰ تازه تفحص شده مدافع حرم #شهید_احمد_جلالی_نسب
🔅در شهر مقدس قم🔅
🗓 یکشنبه۱۳۹۸/۰۱/۲۵ مراسم #استقبال ساعت۷:۳۰ صبح حرم مطهر
🗓دوشنبه ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ بعد از نماز جماعت مغرب، مراسم #وداع در حرم مطهر.
🗓سهشنبه ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ ساعت ۱۴⏰ مراسم #تشییع از مسجد امام حسن عسکری(علیهالسلام) واقع در چهارراه بازار به سمت حرم مطهر و #گلزار شهدای علی بن جعفر(علیهالسلام)🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
وقتی دلمـ💔 از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار میشینم
یکی یکی رد میشم از کنارتون🌷
عکس شما رو میبینم
از درد دوری شما
یه گوشه ای،میشینم و زار میزنم
خسته شدم #آی_شهدا😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از بیداری ملت
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
وقتی دلمـ💔 از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار میشینم
یکی یکی رد میشم از کنارتون🌷
عکس شما رو میبینم
از درد دوری شما
یه گوشه ای،میشینم و زار میزنم
خسته شدم #آی_شهدا😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💢خانواده و #فرزندان را آماده کرده بود. خودش هم که همیشه کنار مزار و #گلزار شهدا🌷 و برپا کننده مراسمها بود و خانواده هم در این مراسمها شرکت میکردند و با این فضا آشنایی داشتند.
💢خانواده با این مسائل بیگانه نبود. مادرمان را برای شنیدن #خبر_شهادتش آماده کرده بود. مادر و خانوادهاش را به گلزار شهدای🕊 تهران برده و سر مزار شهدای #جنگ_تحمیلی رفته بودند و آنجا گفته بود شهدا را ببینید که روزی برای دفاع از اسلام #شهید شدند و شاید یکی هم از خانواده ما شهید شود🌷 همه را آماده و تمام کارهایش را کرده بود✅
#شهید_حمیدرضا_فاطمی_اطهر
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رضا رضا امیر📞 امیر جان به گوشم موقعیت داداش ! حاجی #امام_زمان کمکمون کنه یاعلی رضا توروخدا، توروخ
#کرامت_شهدا
🔰 از زبان مادر شهید
❣✨بعد از #شهادت غلام رضا خیلی بی تابی میکردم😢 دلم میخواست هر طــور شده به دیدار #حضرت_آقا بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم.
❣✨غلام رضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت. خلاصه اینجور که یک قاری #لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده🌷 بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی #ارادت داشتم. بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و #گلزار را به قصد رفتن ترک کردم.
❣✨همون شب به #خوابـم آمد
باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من، با همون خنـ❤️ــده ی همیشگی ش بهم گفت:
-امروز شما #مهمان ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام #همسر ایشون رو نمی دانستم)
+آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام😥 متاسفانه نمیتونم بمونم باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید
-حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به #مادرم بدهی. بهش بگو از طرف ماست اینم #هدیه_حضرت_آقا
+تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت. این شال همان شالی بود که #حضرت_آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده #هدیه داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم🎁
❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک #خواب و آن هم به واسطـه ی یک قاری لبنانی برآورده کرد و طولی نکشید که #شال_سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است.
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
🌾وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزار🌷میشینم
🍂یکی یکی رد میشم از #کنارتون
عکس شما رو میبینم
🌾از درد دوری شما💕
یه گوشه ای، میشینم و زار میزنم😭
🍂خسته شدم #آی_شهدا😭
از این دور و زمونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍀✨🍀✨🍀✨🍀 ♥️برادر باید #اینجوری باشه ♥️هم خودش #شهید بشه،🕊 هم #برادر شو برسونه به #قافله شهدا #شهی
🌾نام و نام #خانوادگی : مصطفی بختی
نام پدر:
محل تولد: مشهد
📆تاریخ تولد : ۶۱
📅تاریخ شهادت: ۹۴/۴/۲۴
محل #شهادت: تدمر، سوریه
محل دفن: مشهد
وصعبت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان : ۲ دختر
📝زندگی #نامه
#شهید مصطفی بختی از اهالی #مشهد همراه برادر کوچک ترش با هویت جعلی #افغانستانی بعد از چند بار تلاش توانسته بودند به #سوریه اعزام شوند. آن ها در گروهان تک تیر انداز ها جهاد می کردند.
🌸آنها در جبهه ها #علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره #افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه 🌙کفش هایشان.این دو برادر سر انجام در حلب سوریه حین مبارزه با #تروریست های تکفیری به #شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست.
🥀این #شهید تنها سه روز بعد از حضورش در سوریه به دوستان# شهیدش پیوست.🕊آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره #افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه 🌟کفش👞 هایشان.
🌼پیکر مطهر این #شهید به همراه برادرش روز ۵ شنبه ۲۸ تیر ۹۴ در حرم امام رضا (ع) تشییع و در #گلزار شهدای بهشت 🌸رضا دفن شدند.💥
#شهید_مصفطی_بختی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
♦️شهید مدافع #ولایت و امنیت
#شهید_محمد_حسین_حدادیان 🌷
📆تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۱۲/۱ (مصادف با سحر #شهادت خانم حضرت زهرا «س» سوم جمادی الثانی)
🔆محل #شهادت: تهران ، خیابان پاسداران توسط دراویش داعشی
مزار: #گلزار🌸🥀 شهدای امامزاده علی اکبر چیذر (ع)
♦️شخصیت #مورد علاقه : مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای
#شهید مورد علاقه :تمامی شهدا
صفات بارز اخلاقی : اخلاص.خوش اخلاقی.ولایت پذیری.ادب.#اطاعت پذیری.
🔆گذشت.کمک به #محرومین ونیازمندان و بصیرت........
علایق : امور نظامی #اطلاعاتی.مثمر ثمر بودن برای دین ونظام وضعیت کنونی: همجوار #همیشگی امام حسین در جنة الحسین...
#شهید_محمدحسین_حدادیان🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#ﺟﺸﻦ_ﺗﻮﻟﺪ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ🌸
💢فاطمه به #دوسالگی که رسید .قصد داشتم جشن تولدی را برایش بگیرم.
اما زخم زبان هایی از اطراف به گوشم رسید. #تصمیم گرفتم تولد دوسالگی را همانند سال پیش با جمع چهار نفری در کنار #مزار جلیل برای فاطمه بگیرم.
💢خیلی دلم گرفته بود. به #گلزار شهدا رفتم و خودم را روی سنگ مزارش انداختم و گفتم : جلیل تحمل زخم #زبانهای مردم را ندارم...برای من شاد کردن دل💗 فاطمه مهم است و هدایای مردم برایم اصلا مهم نیست .
خیلی گریه😭 کردم و به او گفتم :روز تولد فاطمه کیک تولد می خرم و به خانه🏘 می روم و تو باید به خانه بیایی.
💢 روز بعد در #بانک بودم که گوشی تلفنم زنگ خورد . جواب دادم . گفتند: یک سفر زیارتی #سوریه به همراه فرزندان در هر زمانی که خواستید...
از خوشحالی گریه کردم.در راه برگشت به خانه آنقدر در #چشمانم اشک بود که مسیر را درست نمی دیدم. یک روزه تمام وسایل ها را جمع کردم و روز بعد حرکت کردیم. از هیجان سوریه تولد فاطمه را فراموش کردم.
💢#ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﺧﺘﺮﻡ, بدون اینکه به من بگویند حرم حضرت رقیه (س) را #تزئین کردند و با حضور تمام خانواده شهدای مدافع حرم جشن 🎊گرفتند .
شروع سه سالگی فاطمه خانم در کنار سه #ساله امام حسین (ع) یک آرزوی بزرگی برای من بود. ﺁﺭﺯﻭﻳﻲ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎ ﻧﻆﺮ #ﭘﺪﺭﺷﻬﻴﺪﺵ ﺑﻮﺩﻩ اﺳﺖ
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊﺣﺮﻡ🌷
#ﺷﻬﻴﺪﺟﻠﻴﻞ_ﺧﺎﺩﻣﻲ🌷
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜دلم 💕حسابی #تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم #حرم تا شفا گیرد. پس از #زیارتِ خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی #گلزار🌸. سوار تاکسی شدم و آدرس امامزاده علی بن جعفر را به راننده دادم.
🖇آرام آرام #سوی گلزار قدم برداشتم. بطری های #گلاب کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند.
فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از #مزار شهداست و نورهای سبز🍃 و سرخ، که حاصل تابش نور☀️ خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال #معنوی خاصی را به انسان هدیه می داد.
⚜ناگهان #دلم دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی #زائر دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با #شهیدان زین الدین بود.
🖇شهید #مهدی_زین_الدین فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش #مجید، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند.مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای #عملیات. می گفت:
⚜ «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه #بمونه تو #سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون»
آرزوی #شهادت داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس #مهر_پدری قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند.
🖇به رسم حضرت #ارباب نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد. نمازهایش به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش، حال خوشش و گریه 😢هایش در #مناجات باخدا، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و #قلب رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا🌸 #خدا او را خرید.
⚜لبانم معطر به خواندن #فاتحه ای، چشمانم خیس از اشکِ حسرت و صدای #اذانی که مرا به خود آورد و خدایی که در این #نزدیکی است...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
#ایام_ولادت
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh