صفحہ ۴ استاد پرهیزگار.MP3
1.04M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه بقره✨
#قرائت_صفحه_چهارم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂22 بهمن بود که تلویزیون📺 داشت لحظات حضور #رهبر را در قطعه شهدا نشان می داد، یک دفعه دیدم رهبر سر #م
💢حاج رضا و آقا سجاد بانی تمام كارهای خير بودند👥 از راه انداختن هيئت تا جور كردن #جهيزيه و رسیدگی به افراد نیازمند. وقتی میفهميد كسی تو زندگيش #مشکل داره سریع كارشو حل میكرد✔️
💢يادمه يكی از بچه ها مشکل مالی💰 براش پيش اومد، حاج رضا نصف بيشتر #حقوقشو بهش داد و گفت: برو كارت و انجام بده؛ با اينكه زياد اوضاع مالی خوبی نداشت❌حاج رضا مثل #پدر بود برای نيروهاش....
💢هروقت بچه ها مشکلی🗯 داشتند با آقا #سجاد در میان میگذاشتند. این #دونفر مکمل💞 همدیگر بودن در زمینه ی #خیر...
#شهید_محمدرضا_الوانی
#شهید_سجاد_زبرجدی
#شهیدان_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیت 1⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_روح_الله_صحرایی🌷 ⚜نماز و #حجاب خود را حفظ کنید و همی
#فرازی_از_وصیت 2⃣
💢قسمتی از وصیت نامه
#شهید_علی_شاه_سنایی🌷
⚜ای برادران و خواهران دینی به شما سفارشی می کنم به پیروی از #ولایت فقیه و گوش دادن و عمل بی قید و شرط👌 به فرمایشات ایشان و ا#حترام به پدر و مادر که خیلی به گردن ما حق دارند
⚜خواندن #زیارت_عاشورا، من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را می خواندم، نتیجه آن را در زندگی دیدم☺️ و از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و #دل_مناجات عنایت کند، مخصوصا در مجالس روضه امام حسین(ع)✔️
⚜ای مردم این جـ❣ـانها از خودمان نیست، آن را #خداوند تبارک و تعالی به ما داده و روزی هم از همه می گیرد. پس اگر این بدنها برای #مرگ آفریده شده است که چه بهتر که انسان در #راه_خدا کشته شود🌷"
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸چند روز مونده بود که #عباس بره اومد خونمون🏡 از دوره اومده بود اون شب #سرد بود اومد نشست با هم صحبت
🎊10 تیر #تولد کسی است، که مثل هیچ کس نیست، کسی که #لبخند هایش بوی طراوت باران و بهار🌸 دارد
🎀هر چند باید سالروز #آسمانی شدنت را جشن بگیریم ولی هر چه باشد امروز #سالروز زمینی شدنت است تولدی #بدون_حضور خودت عباس جان🌷 چه خوب پیشوندی برای خودت انتخاب کردی و مهر تائیدش✅ را گرفتی
#شهیـــــد...
شهید عباس آسمیه🌷
🎊همان شهادتی🕊 که لباس #تک_سایزی ست برای پوشیدن، منتها زمان دارد. هر زمان به سایزش رسیدیم لباس خودش #می_آید به سراغت.
🎀چه جمله ی زیبایی ست👌
#شهادت هنر مردان خداست
بگذریم ...
حرف زیاد است😊 فقط یک کلام
#تولدت_مبارک_مرد_خدا🎈
#شهید_عباس_آسمیه
#سالروز_ولادت🎉
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣4⃣1⃣ به یاد #شهید_ابراهیم_رشید 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات #سالروز_شهادت🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣5⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰او یک #عاشق بود و آنقدر به سوریه رفت تا به عشقش رسید💞 بسیار خستگیناپذیر بود، گاهی اوقات ساعت 2 شب🌒 به خانه می آمد و ساعت سه #می_رفت. معمولا کسی که از ماموریت می آید، مدتی در خانه🏡 می ماند تا #آرامشی بگیرد؛ ولی او اینطور نبود❌ تا می آمد سریع به دنبال کار دیگری می رفت. مخصوصا برای مسابقات ضد گلوله💥 خیلی تلاش کرد.
🔰در این سال ها #ابراهیم بارها به سوریه رفت. بهمن ماه📆 مجددا برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شد و #عید به خاطر فوت پدرم به خانه برگشت و پس از مراسم بلافاصله به #سوریه رفت.
🔰فوق العاده استثنایی بود👌 چه در مراودات کاری چه در روابط #زندگی تک بود. خیلی آرزوی شهادت🌷 داشت، به سوریه رفت که #شهید بشود، خوشحالم که به آرزویش رسید😊 خدا را شکر می کنم که لیاقت داشتم #همسر_شهید شوم.
🔰2 روز قبل از #شهادتش با او صحبت کردم📞 گفت به زودی #برمیگردم که کارهایم را انجام بدهم. کار کوچکی دارم که تا 2 روز دیگر انجام می شود✅ و در این فاصله بود که به #شهادت رسید🕊
🔰پنج ماهی بود که او را #ندیده بودم و تماس و ارتباطی باهم نداشتیم😔 از آنجا که هر سال نورافشانی #جمکران را انجام می دهیم🎆 امسال گفت این #آخرین بارم است که نورافشانی می کنم، #شب_ولادت حضرت حجت، شهادتش را از امام زمان (عج) گرفت🌷
🔰و گفت که #آخرین_بار است اینجا را #نورافشانی می کنم، گفتم: اگر قرار باشد نیایید دیگر نمی شود کار را انجام داد✘ گفت: شما خودت #شیرزن هستی و کار روزی زمین نمی ماند🚫
🔰 #آخرین_باری که می خواست به سوریه برود برایم #خاص بود. چه آن یک ساعتی که در مسیر بودیم🚖 و حرف هایی که بینمان رد و بدل شد و چه لحظه خداحافظی👋 همه برایم جور دیگری بود.
راوی: همسرشهید
#شهید_ابراهیم_رشید
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
0⃣5⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔰او یک #عاشق بود و آنقدر به سوریه رفت تا به عشقش رسید💞 بسیار خستگیناپذیر ب
🔸 اين پاسدار جليل القدر انقلاب و مدافع حرم روز يکشنبه #10تيرماه در سن 32 سالگي📆 در حين انجام ماموريت مستشاري و در برخورد با تله انفجاري💥 در #سوريه آسماني شد و به همرزمان شهيدش پيوست🕊🌷
🔹شهيدابراهيم رشيد مدتي نيز #فرماندهي پايگاه مقاومت بسيج ويژه شهداي🌷 روستاي صرم #قم را بر عهده داشت. #شهيد «ابوالقاسم رشيد» برادر اين شهيد مدافع حرم و از شهداي هشت سال #دفاع_مقدس است که پس از چندين سال #مفقوديت، در سال 73 در گلزار شهداي علي بن جعفر(ع) قم خاکسپاري شد. مادر اين شهيد🌷 عزيز نيز در حادثه #منا به رحمت ايزدي پيوست.
#شهید_ابراهیم_رشید
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #خاطره_شهدا🌷 💢یک طرح عملیاتی را بچه های قدیمی جنگ ریخته بودند و به قول معروف جمع شده بود و میخواس
💠حساسیت روی خمس
🌷ما سال خمسیمون اول بهمن🗓 هست و #آقامرتضی هم تو نیمه دوم سال وارد دانشکده افسری شد و یک حقوق ماهیانه💰 دریافت می کردند و اتفاقا #اولین حقوقشون شد بهمن ماه.
🌷آنقدر به پرداخت #خمس حساسیت داشت که هروقت میخواستیم خمس اموال مون رو حساب کنیم🔢 ایشون مقدار #حقوقی که براشون مونده بود یا دریافت میکرد رو تمام و کمال می پرداخت✅
🌷بهش میگفتم: من پرسیدم از دفاتر #مراجع معظم میشه چون میخوای خونه بخری🏡 یا ازدواج کنی یا ... با دفتر صحبت کنی یک راهی #پیشنهاد میکنند، همیشه به صراحت می گفت : «این ها #کلاه_شرعی. من می خوام #خمس اموالم تمام و کمال باشه👌» و هرسال روی پرداخت خمس دقت خاصی داشت.
#شهید_مرتضی_حسین_پور
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 🔻 #استاد_پناهیان * #لذت_آغوش_خدا.... * 15 💕◈•══•💖•══•◈💞 #مدیریت_رنج_ها 14 ✅ همیشه حواست
❣﷽❣
🔻 #استاد_پناهیان
* #لذت_آغوش_خدا.... * 16
💕◈•══•💖•══•◈💞
#مدیریت_رنج_ها 15
سرشارِ از شکر...
⭕️ اگه ما با رنج های طبیعی دنیا به خوبی برخورد نکنیم، شکرِ نعمت رو هم نمیتونیم به خوبی به جا بیاریم.⛔️
⛔️ حتما دیدید افرادی رو که حاضر نیستن رنج هاشون رو بپذیرن
🚸و صبح تا شب به زمین و زمان غُر میزنن
و مدام خداوند رو مقصّر مشکلاتشون میدونن!
😒
🔞 کسی که مسألۀ رنج رو برای خودش حل نکرده باشه «اصلاً نمیتونه شاکر خداوند متعال باشه».
🌺 یکی از جلوه های مهربانی خداوند متعال اینه که در بین رنج های طبیعی دنیا
مثل پیر شدن و بیماری و مرگ و گذشت زمان و...
شیرینی هایی هم به ما میده. 😊💞🌺😍
🌺شیرینی هایی مثل ازدواج و فرزندآوری و تفریحات مختلف و برخی شیرینی هایی که گاهی میفرسته و انسان غافلگیر میشه!😊
مثلا یه پول قلمبه از یه جایی بهت میرسه! 💵💶💸
🚸 اگه کسی مسألۀ رنج رو برای خودش حل نکرده باشه،
دیگه از این شیرینی ها هم لذّت چندانی نمی بَره
و همیشه در رنج های مختلف خواهد بود....
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
امام زمان عج_۱۰۴.mp3
5.48M
#فایل_صوتي_امام_زمان 92
❤️فقط قلبی که بزرگ شده،
و به بزرگتر شدن، فکر میکنه؛
یه خلاء بزرگ رو، در دنیای درون و بیرون، احساس میکنه.
خلاء کسی که
میتونه به وسعت بینهایت بزرگش کنه!👆👆
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 #عاشقانه_شهدا 🔰همسرم #پسر_عمه ام بود. آبان ۹۱ #عقد کردیم و ۱ ماه بعد همزمان با عید غدیر خم عروسی
ولادت: ۶۸/۲/۴
شهادت: ۹۴/۹/۵
مزار شهید: گلزار شهدای قزوین🌷
محل شهادت: سوریه، حلب
🌾مهر ماه سال 94 وقتی برای اعزام به #سوریه، سوار اتوبوس🚌 شده بودیم حمید را دیدم که به دیوار تکیه زده بود. وبا #حسرت خاصی نگاهش به اتوبوس بود🙁
🌾چون از صبح چیزی نخورده بودم آبمیوه ای🍹 که در دست داشتم را می نوشیدم وقتی آبمیوه تمام شد #شهید حمید جلو آمد پاکت خالی را از دستم گرفت تا دوباره از اتوبوس پیاده نشوم🚷 وبا حسرت خاصی گفت: #خوش_بحالتون، این سری که قسمت نبود من بیام (ان شاء الله سری بعد)😔
🌾هنوز ده روزی📆 نبود که از #سوریه برگشته بودم ومشغول پذیرایی از مهمانان بودم. که #خبر_شهادت آقا حمید آمد🕊
📜بخشی از وصیت نامه:
🔹همیشه یادتان💭 را
🔸من به هنگام نظر بازی
🔹ز رخسار #علی جویم
🔸واین است اوج طنازی
🔹همیشه با لبت آرام #میخندم
🔸و با چشمان تو😍 مستم
🔹قسم خوردم به جـ❣ـان تو
🔸که پای #رهبرم هستم
🔹همیشه خار بودم #من
🔸به چشم دشمن ناپاک😈
🔹خدارو شکر در #راهت
🔸به #خون افتاده ام بر خاک
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂راوی: برادر شهید 🕊چند سال پیش، قبل از اینکه #هادی برای زندگیاش تصمیم جدی👌 بگیرد هر دویمان در #باز
🔺دوست من❤️ دست یابی به قله رفیع #انسانیت آسان است. کافی است کمی همت و اراده به خرج دهی👌
🔻بیا امشـ🌙ـب با هم ، هم قسم شویم و دست در دست یکدیگر بگذاریم تا از #یاران آخر الزمانی مولایمان باشیم.....
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_دوازهم 2⃣1⃣ همه داشتند توے ڪلاس پچ
❣﷽❣
#کتاب_عارفانه💖 (فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_سیزدهم 3⃣1⃣
من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم.ما راز دارهم بودیم.
یک روز به او گفتم:احمـ🌹ـد،من و تو از بچگی همیشه باهم بودیم.اما یک سوالی ازت دارم!من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر،شما در معنویات رشد کردی اما من...
لبخنــ☺️ـدی زد و میخواست بحث را عوض کند.اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم:حتما یک علتی داره،باید برام بگی!
بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت:طاقتش را داری؟
با تعجـ😳ـب گفتم:طاقت چی رو!؟
گفت:بشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت:یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد🕌رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی.
✨✨✨
همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگتر ها گفت: احمـ🌹ـد اقا برو این کتری و آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی را نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است. برو از اونجا اب بیار.
من هم راه افتادم. راه زیاد بود. کم کم صدای اب به گوش رسید.
نسیم خنکی از سمت اب به سمت من امد. از لابه لای درخت ها و بوته ها به رودخـ🌊ــانه
نزدیک شدم...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#کتاب_عارفانه 💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_چهاردهم4⃣1⃣
تاچشمم به رودخانه افتاد سرم را انداختم پایین وهمان جا نشستم❗️
بدنم شروع کرد به لرزیدن.
نمی دانستم چه کارکنم❗️
همان جا پشت درخت مخفی شدم.
کسی آن اطراف مرا نمی دید.
درخت ها و بوته ها مانع خوبی برای من بود.
من با چشمانی گردشده ازتعجب منتظر ادامه ی ماجرای احمدبودم.
چرا این قدر ترسیده بود⁉️🤔
احمد ادامه داد؛
من میتوانستم به راحتی گناه بزرگی
انجام بدهم.
در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شناکردن بودند.
✨✨✨✨
من همان جاخدا را صدا زدم وگفتم؛
خدایا کمکم کن.
خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم.
هیچ کس هم متوجه نمیشود.اماخدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم.
بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مسجدی مشغول بازی بودند.
برای همین من مشغول درست کردن
آتش شدم.
چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را
آماده کردم.
خیلی دود توی چشمم رفت.
اشک😢 همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود؛ #هر_کس_برای_خدا_گریه_کند خداوند
او را خیلی دوست خواهد داشت.
همین طور که داشتم اشک میریختم گفتم؛
ازاین به بعد برای خدا گریه میکنم.😭
حالم خیلی منقلب بود.از آن #امتحان_سختی که درکنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز #دگرگون بودم...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Sabok_Baalan_Ahangaran_(www.IraniData.com).mp3
3.99M
🎤 با نوای: حاج صادق #آهنگران
✬سبک بالان خرامیدند و #رفتند
💢مرا #بیچاره نامیدند و رفتند😔
#شهیـــــــد
✬تو بالا رفته ای #من در زمینم
💢برادر روسیاهم شرمگینم😔
✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊
💢 #شهادت را امیدی بود روزی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
★در بـاغ #شــهادت را نبندیـــد
🌷به ما جاماندگان زان سونخندید
★رفــیقانم دعــا کردند و #رفتــند
🌷مــرا زخمی💔رها کردندو رفتند
★ #شــهادت نــردبان آســمان بـود
🌷شهـادت آسمان🌠 را نردبان بود
★چــرا بــرداشتند نردبان را⁉️
🌷چــرا #بستنـــد آســمان را ؟!😔
#جامانده_ایم
#شهدا_گاهی_نگاهی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
haghighatgoinah.farahzad.mp3
1.09M
🎧 فایل صوتی
🎤حجت الاسلام #فرحزاد
♨️دروغ و حقیقت گناه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #خاطره_شهدا 🌷آقا رسول همیشه #پیگیر و مصمم، دنبال یادگیری علوم نظامی و فنی بود. آنقدر ازم سوال می
💠خاطرات خودنوشته شهید
🔸صبح موقع بیرون آمدن از خانه🏡 #مامان مثل هر روز تا پشت در ورودی آمد. کلی هم سفارش کرد که #مراقب خودت باش. من این بدرقه کردن های مامان را خیلی دوست دارم❤️
🔹مسیر راه مدرسه🏘 درست از جلوی پایگاه #بسیجی رد می شد که مامان عضو فعال آن بود👌 یاد روزهایی افتادم که کوچک تر بودم، اگر کاری پیش می آمد، می رفتم جلوی در، صدایم را کمی #مردانه تر می کردم و می گفتم: #یاالله. می شه خانم افراز رو صدا کنید.
🔸گاهی خانم ساسانی یا خانم نظری جلوی در🚪 می آمدند، به خاطر شناختی که اخلاق من داشتند، #شوخی می کردند، می گفتند: این صدای مردونه چیه⁉️ تو که هنوز #کوچیکی، یاالله برای چی می گی؟
🔹از همان بچگی خیلی روی ارتباط با #نامحرم حساس بودم💥حالا هم بزرگتر شدم، حساسیتم #بیشتر شده. همیشه از خدا می خواهم, کمک کند که این اخلاقم را #حفظ کنم🙏
📚 #رفیق_مثل_رسول
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عمــــــار... دلتنگیــ💔ـم برای #صاعقه ی نگاهت. از همان ها که تخریب⚡️ میکند بنای آلودگی ها را و #م
فکــ💭ـر میکردیم
چون #گرفتاریم
از خــــدا دوریم💕
ولی #شهدا اثبات کردند
چون از #خدا دوریم
گرفتاریم...!😔
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh