eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
169 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
469 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 برگی از خاطرات سردار شهید محمدعلی علیپور (الفقیه)نویسنده: علیرضا اسدنژاد 🔰خاطره دوم: ساخت مسجد ✨راوی: غلامعباس رنجبر من و برادرم هر دو اوسا بنا بودیم. محمدعلی بیشتر با برادرم کار می کرد. گاهی نیز با من کار می کرد. فردی قوی و تنومند بود. هوش بسیاری داشت و حسابی کاربلد بود. در کارش فوق العاده منظم بود. به طوری که نمی توانستی به خاطر بی نظمی به او گیر بدهی. برعکس اکثر کارگرها که دائم و هر روز باید بهشون تذکر می دادی و داد و بی داد سرشان می زدی. اما محمد اینطور نبود. یک روحیه عجیبی که داشت، بر خلاف اکثر کارگرها که غالبا هر چه می توانستند از زیر کار در می رفتند و موقع انتخاب کار، هر کاری که آسان تر بود را انتخاب می کردند، محمدعلی همیشه زودتر از همه بدون اینکه من ازش بخوام که چه کاری رو انجام بده، خودش سخت‌ترین کار رو انتخاب می کرد. کلا آدم عجیبی بود. هم بسیار متعهد؛ هم بسیار معتقد. دید اجتماعی فوق العاده‌ای داشت و بسیار مردم دوست بود. تا جایی که می توانست سعی می کرد زحمت رو از دوش دیگران بردارد و کارشان را برایشان انجام دهد. ایثار کردن و خود را ندیدن، ویژگی جداناپذیر رفتار محمدعلی بود. روی همین حساب سر کار که بودیم اجازه نمی داد کارهای سخت به دیگر کارگرها بخورد. همیشه کارهای سخت رو خودش بر می داشت. البته این رفتار محمدعلی فقط ریشه در متعهد بودنش نداشت. او چون به لحاظ اعتقادی، فردی ریشه دار بود، اعتقاد داشت بهترین کارها و پرثواب ترین کارها، سخت ترین کارهاست. چون خیلی زبر و زرنگ بود، یک تومن بیشتر از بقیه کارگرها بهش مزد می دادم. در ساخت مسجد صاحب الزمان (عج) کارگرم بود. مخصوصا در ساخت آب انبار مسجد نقش محمدعلی خیلی پررنگ بود. کارگرها سر وقت که می شد کار را رها می کردند و می رفتند. او خیلی دغدغه کار مسجد رو داشت. محمدعلی به لحاظ کلامی بسیار خوش بیان، جذاب و در عین حال قاطع بود. بر همین اساس به کارگرها می گفت درست است که پول می گیرید اما برای آخرتتان هم قدری کار کنید؛ مازاد بر وقت هم برای کار مسجد بمانید و کار کنید. چه خبرتونه اینقدر دقیق سر ساعت کار رو رها می کنید و می رید خونه! خونه خبری نیست. خبرها همین جاست. کار آب انبار مسجد تمام نشده، مجددا اعزام شد. با کارگرها مشغول کار مسجد بودم که محمدعلی در روستا پیچید. خیلی از شهادتش نگذشته بود که خوابش رو دیدم. ازم پرسید: کار ساخت مسجد چه شد؟ معلوم بود بعد از شهادت هم به فکر اتمام ساخت مسجد بود. 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰پاسال بعد تحویل سال یک اقایی بهمون شکلات داد.. به شوخی به دانیال گفتم هرکی نخوره سالم نمیمونه ها بخور.. گفت پس نمیخورم.. بهش اصرار کردم! اومد بخوره افتاد؛ خندید گفت قسمت نبود .. بزور فوت کردم بهش دادم .. اما انگار جدی قسمت نبود . 🕊️به نقل از همسر رضا زاده🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
« » پس از شهادتش، حاج قاسم سلیمانی با کلماتی او را این‎گونه توصیف کرد: و شهید عمار مانند بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه می‌گذاشتم و میگفتم مراقب خودتان باشید. 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰در سخنرانی هایش می گفت: من با شهدا راه میروم غذا میخورم و میخوابم و این آسایشی که برای من شهیدان بوجود آورده اند هر گز نخواهم گذاشت پرچم یا مهدی ادرکنی ،آن ناله های رزمنده گان در نماز های شب و هنگام شب عملیات زمین بماند. 🌷حاج عباس عبدالهی همواره درسخنرانیهایش میگفت: “جسمم را به خاک و روحم را به خدا و راهم را به آیندگان می سپارم.او جزو بهترین تک تیراندازهای ایران بود و شاید هم بهترین آنها.او همواره سخت ترین راه را انتخاب میکرد چه آن زمان که فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان(عج) لشکر عاشورا بود و چه حالا که بعد از بازنشستگی نشستن را بر خود حرام کرد و راه سوریه در پیش گرفت. 🌷صفایی داشت وصف ناپذیر.پای ثابت اردوهای راهیان نور دانشجویی بود با دانشجویان انس میگرفت و با آنها از شهدا و مرامشان میگفت.حاج عباس هم به مرادش آقا مهدی  باکری پیوست.وی بدست گروههای تکفیری و سلفی در سوریه بشهادت رسید. ✍راوی پسر شهید 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰.گفتہ‌بود: . اگر . زحمت‌تشییع‌پیڪرم‌را‌ . بہ‌مردم‌نمےدهم . در‌ماه‌رمضان‌شهید‌شد . اماطبق‌قرارےڪہ‌با‌خدا‌داشت . پیڪرش‌بعد‌از‌ماه‌مبارڪ . تفحص‌و‌تشییع‌شد... 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
📌 همسر ومادر ۵ شهید در دیدار با رهبری: من حليمه و از غافله عشق جاماندم. 🔹️«حلیمه خاتون خانیان» اهل روستای جورد از توابع بخش رودهن شهرستان دماوند، همسر شهید سیدحمزه سجادیان و مادر شهیدان داود، ابوالقاسم، کاظم و کریم در خرداد ۹۸ به همسر و چهار فرزند شهیدش خود پیوست. شهید آوینی این روستا را به «روستای نزدیک آسمان» تشبیه می‌کرد. ◇ مقام معظم رهبری و دیگر مسؤولان بارها به دیدن وی رفتند، اما حلیمه خاتون هیچ‌گاه از زندگی ساده خود گله‌مند نبود. ◇ مادر شهید سجادیان در یکی از دیدارها به مقام معظم رهبری گفت: « نام من حلیمه است، از خانواده‌ من همسرم سید حمزه و چهار فرزندم سید کاظم، سید داوود، سید کریم و سید قاسم سجادیان به شهادت رسیده‌اند؛ هر بار که خبر شهادت فرزندانم را می‌آوردند در حالی که اشک شوق بر چهره‌ام بود و رو می‌پوشاندم تا مبادا دشمن شاد شود، دلم آرام بود و خوشحال بودم از اینکه خداوند متعال شهادت را نصیب خانواده‌ام نمود و هرگز فراموش نمی‌کنم آن روزی که خبر شهادت همسرم را به من دادند، وجودم پر از حسرت و اندوه شد، چراکه از غافله عشق جاماندم. ◇ نخستین شهدای این خانواده سید داود و سید کاظم بودند که در عملیات بیت المقدس به شهادت رسیدند؛ سید ابوالقاسم در عملیات خیبر، سید کریم در جریان اجرای عملیات والفجر مقدماتی و در نهایت پدر این چهار شهید با این که از بیماری زانو به دلیل کار زیاد در مزرعه رنج می‌کشید طاقت نیاورد و به جبهه اعزام شد و در نهایت در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید. 🌸🌸 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 زبرجدی وعده شهادت معز غلامی را به مادرش داد 🔹️ مادر شهید می گوید:هر وقت حسین به سوریه می‌رفت دست به دامن یک شهید می‌شدم بار اول متوسل به شهید آقامحمودرضا بیضایی شدم که حسین سالم بیاید. ◇ بار دوم متوسل به شهید آقا جواد الله کرم شدم و حسین سالم بیاید و نذرم در هر بار ادا می‌کردم. ◇ بار آخر شهید سجاد زبرجدی را انتخاب کردم که حسین سالم برگرده شله‌زرد بپزم و به نیت ایشان پخش‌کنم. ◇ چند شب قبل از شهادت حسین خواب دیدم شهید سجاد زبرجدی در عالم رؤیا به من گفت «نذرت قبول‌شده ادا کن.» ◇ نذر من قبول نشد چون حسین از من مستجاب‌الدعوه‌تر بود؛ و شهید سجاد زبرجدی در اصل بشارت شهادت حسین رو داده بود. 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰قبل از عمليات كربلاي ۵ جمعي از بچه هاي گروهان غواص الحديد از گردان حمزه سيدالشهدا لشگر ۷ ولي عصر (عج) مشغول شوخي و مزاح با فرمانده بوديم كه ناگهان فرمانده گفت: «بچه ها ديگر شوخي بس است، چند لحظه اي اجازه بدهيد مي خواهم وصيت نامه بنويسم. من تا دو ساعت ديگر شهيد مي شوم، بگذاريد برايتان چيزي به يادگار بگذارم». نيم ساعتي از اين ماجرا نگذشته بود كه فرمان حمله صادر شد و درست زماني كه هنوز دو ساعت از آغاز عمليات سپري نشده بود فرمانده 🕊️ «جان محمد جاري»🕊️ به ملاقات معشوق خويش رسيد و كربلايي شد. ✨راوي : پرويز پورحسيني •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰امروز روز ششم است که در محاصره‌ایم، آب را جیره بندی کرده‌ایم عطش همه را هلاک کرده ، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده‌اند دیگر شهدا تشنه نیستند! فدای لب تشنه‌ات ای پسر فاطمه... روز ششم 🌱 به‌ یاد شهدای کانال‌ کمیل 🕊️ ✋🏻لایوم کیومک یااباعبدالله ع 🌸 🌙 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 ماه رمضان سال۱۳۸۸ با آقا رضا در اصفهان دوره تکاوری بودیم. سختی و فشار دوره خیلی زیاد بود و اگه آب و غذا و خواب‌مون مناسب نمی‌بود، بدن به شدت کم میاورد. مرکز آموزشی‌ای که برای دوره تکاوری مستقر بودیم، خیلی وسعت داشت و بزرگ بود؛ طوری که فاصله‌ی آسایشگاه ما تا سالن غذاخوری زیاد بود و از فرط خستگی و بی‌خوابی نمی‌تونستیم برای سحری به سالن بریم. به خاطر همین، هر شب یه نفر انتخاب می‌کردیم که مسئولِ آوردنِ غذا باشه! آقا رضا جزو اولین نفرات برای خدمت به بچه‌ها بود. خلاصه، بعد چند شب دیگه کسی نمی‌رفت و مجبور بودیم سحری، تخم مرغ بخوریم. ولی آقا رضا به جای بچه‌های دیگه از استراحتش می‌زد و می‌رفت سحری بچه‌ها رو میاورد تا برای بچه‌ها سخت نباشه! 📸 پ.ن: این تصویر مربوط به دوره تکاوری در اصفهان سال ۱۳۸۸ میباشد. 🎙راوی:همرزم شهید 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰به یاد برادرورفیق چهل ساله ی حاج قاسم که حاجی اینطور ازاو دروصیت نامه اش یاد کرد: "نمی‌توانم از پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم" 🌸رفیقی که آنقدر وابسته رفیقش بودکه لحظه شهادت هم رهایش نکردوتا ابدباهم موندن... 🎊تولدت مبارک سنگ صبور قاسم♥️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush