#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#احمد_متوسلیان
#مدیریت
#مدیریت_انقلابی
#وجدان_کار
🌷 معمولی ترین سرباز
🌿 راضی اش کرده بودند برود بیمارستان صحرایی.
- حق ندارید بگید فرمانده است. می گید سرباز معمولیه.
می خواستند بیهوشش کنند. نمی گذاشت.
- بیهوشیه دیگه. یه وقت چیزی میگم، یکی می شنوه. اگه نامحرم باشه، عملیات لو می ره.
از درد میلرزید.
🌸✨ یاد و خاطره جاویدالأثر سرلشکر پاسدار حاج احمد متوسلیان گرامی باد. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#حسن_باقری
#وجدان_کار
#مدیریت_انقلابی
🌷 پیگیر امور
🌿 نصفه شب خبرهای جور و واجور از جنوب سابله میرسید. صبر نکرد. تنها رفت. تصادف از بیخوابیِ سه روزهاش بود. حالش خیلی وخیم بود. در حالی که معلوم نبود زنده میمانَد، چیزی میگفت. گوشم را بردم دم دهانش.
- کار پل سابله به کجا رسید؟
- حسن جان! حالت خوب نیست. استراحت کن.
- نه بگو چی شد.میخوام بدونم.
🌸✨ فرمانده نابغهی دفاع مقدس، شهید حسن باقری را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#حسن_باقری
#وجدان_کار
#مدیریت_انقلابی
🌷 روز از نو روزی از نو
🌿 مقدمات عملیات فتح المبین را میچید. از بس ضعیف شده بود زود از حال میرفت. سُرُم که میزد، کمی جان میگرفت و پا میشد. دوباره از حال میرفت، روز از نو روزی از نو.
🌸✨ فرمانده نابغهی دفاع مقدس، شهید حسن باقری را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#حسن_باقری
#وجدان_کار
#مدیریت_انقلابی
🌷 فاذا فرغتَ فَانصَب
🌿 با این که بچههای شناسایی تیتیش مامانی نبودند، اما تاول پاها خیلی اذیتشان میکرد. حسن با سوزن تاولهایشان را ترکاند. گفت: «باندپیچی کنید. شب دوباره باید برید شناسایی.»
🌸✨ فرمانده نابغهی دفاع مقدس، شهید حسن باقری را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#حسین_خرازی
#وجدان_کار
#مدیریت_انقلابی
🌷 بازخواست
🌿 اگر ماشین گونی و الوار چند دقیقه دیر به خط مقدّم میرسید، ما را توبیخ میکرد. بارها عقب ماشین الوار سوار میشد و به خط میرفت تا از کار ما اطمینان حاصل کند.
🌸✨ پرچم دار جهاد و شهادت، شهید حسین خرازی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#حسین_خرازی
#وجدان_کار
#مدیریت_انقلابی
🌷 مدیریت همه جانبه
1️⃣ آمده بود آشپزخانهی لشکر سر بزند. داشتم تند تند بادمجان سرخ میکردم. ایستاده بود کنارم، نگاه میکرد. بادمجانها را نشان داد. گفت: «این طرفش خوب سرخ نشده، ببین! اینارو مثل اون یکیها سرخ کن.» گفتم: «چشم.»
2️⃣ توی دژبانی، آشپزخانه و بقیّهی جاها همه چیز برق میزد. از در و دیوار تا پوتینها و لباس ها. شلوارها گتر کرده، لباسها تمیز و مرتّب. از صبح راه افتاده بود برای بازدید واحدها. همه، این طرف و آن طرف میدویدند.
🌸✨ پرچم دار جهاد و شهادت، شهید حسین خرازی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدابراهیم_همت
#مدیریت_انقلابی
#وجدان_کار
🌷 متفاوت ترین مدیران
1️⃣ هفت هشت تا از قمقمههای بچهها دستش بود. با دست آب را کنار میزد و میرفت جلو؛ وسط آب، آنجا آب زلال تر بود. گلولهها در اطرافش درون آب منفجر میشدند. به هر مصیبتی بود، قمقمهها را پر از آب کرد و به میان نیروها برگشت.
2️⃣ برای شناسایی منطقهای که هنوز شناسایی نشده و ناامن و خطرناک بود خودش پیش قدم میشد.
3️⃣ بهش گفته بودند چرا به خانواده تان سر نمیزنید؟ گفته بود: «من دو روز تمام از دندان درد رنج میکشیدم؛ ولی وقت نکردم خودم را معالجه کنم. از شدت درد به حالت ضعف افتادم؛ اما هنوز هم فرصت درمان آن را پیدا نکرده ام؛ چطوری جبهه را رها کنم و بیایم؟»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمد_بروجردی
#مدیریت_انقلابی
#وجدان_کار
🌷 وقف زندگی، برای آسایش و راحتی ما
1️⃣ یکبار به دلیل مشغلهی زیاد سه - چهار هفته به خانه نرفت. خانمش نگران شد و آمده بود جلوی در پادگان تا او را ببیند. حدود دو ساعت منتظر ماند تا بروجردی فرصت کرد برود جلوی در و فقط به او بگوید: «برو خانه. در اولین فرصت میآیم!» تا دو هفته بعد هم موقعیت پیش نیامد که برود خانه!
2️⃣ شهید بروجردی اولین کسی بود که به دنبال دستور امام رحمة الله علیه به پاوه اعزام شد. در اولین اعزامشان به منطقهی غرب، مدت سه ماه را بدون اینکه حتی یک روز به مرخصی بیاید در این منطقه سپری کرد.
🌸✨ فرماندهی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدابراهیم_همت
#مدیریت_انقلابی
#وجدان_کار
🌷 فکر کردم توجیهش کرده ام...!
🌿 بدنش پر از جوشهای چرکی شده بود. مجبور بودم چرک آنها را خالی کنم. حاجی هم باید چند روز استراحت میکرد تا کاملاً خوب شود. شروع کردم به توجیه کردنش. فکر کردم توجیهش کرده ام...!
- حاجی کجاست؟
- گفت: «بچهها تنهان، همین الان باید خودم رو برسونم پیششون.»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq