eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر هیأت
🌷 ویژه 📹 ببینید| مرا مرام علی شیعۀ محبت کرد 🔆 سروده‌ای در مدح امیرالمؤمنین که در دیدار رهبرانقلاب خوانده شد ➕ بیانات رهبرانقلاب درباره @Khamenei_ir@ShereHeyat
🌷 انتشار نخستین بار ویژه‌ی عید غدیر 👈 رهبر انقلاب: کتاب «الغدیر» نماد دفاع از امیرالمؤمنین و تشیع است ⚠️ اگر سراسر ۱۱ جلد کتاب الغدیر را بگردید یک توهین مانند آن چه روسیاه‌های انگلیسی‌مآب انجام میدهند، در آن وجود ندارد 🔻 رهبرانقلاب پس از شنیدن سرود‌ه‌ی یکی از شاعران در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام: درباره‌ی الغدیر، البتّه کمتر در عالم شعر حرف زده شده؛ درحالی‌که میدانید، کتاب الغدیر، پایه‌اش پایه‌ی ادبیّات است یعنی اصلاً اسم کامل کتاب ، الغدیرفی‌الکتاب‌والسّنةوالادب است؛ [یعنی] در شعر تاریخیِ اسلام، مسئله‌ی را دنبال میکند و البتّه شرح میدهد. 🔹 ایشان خب تجسّم و مثال دفاع از تشیّع بود؛ [امّا] شما نگاه کنید در کتاب الغدیر -در این یازده جلد کتابی که ایشان نوشته که البتّه تمام هم نشده- ببینید یک جایش از این توهینهایی که این روسیاه‌های انگلیسی‌مآب میکنند وجود دارد؟ همه‌ی این کتاب نگاه کنید؟ او است. 🔹 در الغدیر -مرحوم امینی (رضوان‌ اللّه علیه) را که شما ندیده بودید، ما ایشان را مفصّل دیده بودیم؛ در جلسات متعدّد، منبرهایش را من دیده بودم- یک کلمه از این حرفهایی که بعضی‌ها بلدند و خیال میکنند که معنای بودن این است و بر زبان جاری میکنند، در این کتاب مفصّل یازده جلدی وجود ندارد و [با این حال] نماد دفاع از امیرالمؤمنین و نماد دفاع از تشیّع است؛ استقامت -یعنی در صراط مستقیم حرکت کردن- معنایش این است. البتّه از قبیل ایشان، دیگران هم بودند؛ مرحوم سیّدشرف‌الدّین عاملی در لبنان و بعضی دیگر از بزرگان هم همین‌جورند. 🔺 حالا [این درباره‌ی] ایشان، چون بحث الغدیر در میان بود. ان‌شاءاللّه موفّق باشید. ۹۵/۱۲/۰۵ ✅ @Khamenei_ir@ShereHeyat
💠 فراخوان سومین کنگره‌ مجازی شعر #وحدت_اسلامی (ویژۀ شعر کلاسیک) 🔹مهلت ارسال آثار: تا پایان پنج‌شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۷ (مصادف با عید غدیر) 🔹ثبت اثر در سایت کنگره به نشانی: 🌐 shereheyat.ir ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دست آسمان🔹 اینجا گرفته‌ست مردی بر روی دست آسمان را مردی که در قبضۀ خود دارد تمام جهان را آورده با ذوق سرشار در پیش چشمان مردم تصویر زیبایی از این منظومۀ بی‌کران را در هالۀ روشن وحی با قلبی آکنده از مهر آیینه بر دوش دارد این‌بار باری گران را در جشن «من کنت مولاه...» آیینۀ نور کرده‌ست لبریز از روشنی‌ها چشمان پیر و جوان را با شور و حالی فراگیر در امتداد رسالت جبریل در حلّه نور آورده این ارمغان را باید علی بود و فهمید باید علی بود و حس کرد در آسمان حقیقت تکبیر افلاکیان را همراه بارانی از گل ای دشت شور و بشارت در برکه جاری کن امروز تصویر رنگین‌کمان را گویا نوای بلال است... آری! که با عطر مولا بر آسمان می‌فشاند گل‌نغمه‌های اذان را 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹امیرالمؤمنین🔹 هر چند در پایان حج آخرین است «من کنتُ مولا...» ابتدای قصه این است دستی به دستی حلقه شد تا آسمان رفت دستی که در اوج سخاوت بی‌نگین است دستی به دستی حلقه شد، دستی که در جنگ خیبرترین درها به پایش بر زمین است دستی که نخلستانِ تا امروز باقی از پینه‌های بی‌شمارش شرمگین است تصویر بالا رفتن دست دو خورشید عکس زلال برکۀ این سرزمین است «الیوم اکملتُ لکم...» حتی خدا گفت: «روزی که دین تکمیل خواهد شد همین است» آینده روشن شد، همه دیدند، اما امروز را تاریکیِ شب در کمین است با دست بیعت آمدند و ماند پنهان بغضی که با تبریک گفتن‌ها عجین است نه! واقعیت را نمی‌بینند، هر چند چشمانشان محو «امیرالمؤمنین» است 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹غدیر معنی‌اش این است...🔹 علی بجنگ، حسن صلح کن، حسین فدا شو غدیر معنی‌اش این است عبد محض خدا شو هدف خداست، امیر و شهید هر دو بهانه است اگر به کوفه میسّر نبود، کرب و بلا شو غدیر صحن غریبی‌ست ای مسافر مشهد از این مسیر بیا زائر امام رضا شو پر از سؤال بیا تا غدیر را بشناسی ولی به او که رسیدی بدون چون و چرا شو علی خداست؟ نه آیینۀ تمام نمایش برای آینه آیینۀ تمام نما شو... 📝 @mehdi_jahandar@ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُل يَوْمٍ از ما نیست کسی که در هر روز به حساب اعمال خود رسیدگی نکند. 📗 الکافی، ج۴، ص۱۹۱ 🔹محاسبۀ نفس🔹 فرمود که صادقانه در هر نَفَسی باید به حساب کارهایت برسی هر روز اگر به عمد غفلت کردی دستت نرسد به دامن دادرسی @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کشتی نجات🔹 ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو، آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آنسان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کِای ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خورشید هفتم🔹 از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرییل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری مثل بغدادش خرابم كرده درد اشتیاق بسته بالم را فراقش با طناب دیگری یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری 📝 📗 @ShereHeyat
🔹علی علی گفتن🔹 چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست هر چند رطب‌های تو شیرین باشد شیرین‌تر از آن علی علی گفتن توست آیینه‌اش از غبارها تار نبود بر لوح دلش به غیر دلدار نبود بر دار زبان او بریدند ولی از گفتن عشق دست بردار نبود 📝 @ShereHeyat
فرازی از یک 🔹مهر رسولانه🔹 ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سفرنامهٔ فرات🔹 دلا بكوش كه آیینۀ خدات كنند به خود بیایی و از دیگران جدات كنند بكش ز سینه‌ات آهی اگر حواله شود بریز قطرهٔ اشكی اگر برات كنند اگر خلاف رضای خدا قدم نزنی به اشک چشم تو البته التفات كنند تو روزها گره از كار غنچه وا كردی؟ كه رهروان وفا نیمه‌شب دعات كنند كمر به تزكیه نَفْس بسته‌ای كه تو را مقیم خیمۀ «آتیتُم الزّكاة» كنند اگر چو «حُر» ز رهِ اشتباه برگردی تو را در آینهٔ عشق، محو و مات كنند به سوی كعبهٔ دل‌ها سفر توانی كرد اگر به حال خود این همرهان رهات كنند كبوتران مهاجر دم از عطش نزنند اگر كه مشقِ سفرنامهٔ فرات كنند سفر به محضر محبوب شرطها دارد «حبیب» باش كه دعوت به كربلات كنند سفینه‌های سعادت اگرچه بسیارند یكی از آن همه را كشتی نجات كنند كسی كه در ره جانان ز جان گذشت او را مدار گردش منظومۀ حیات كنند... 📝 📗 @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
💫 این را باید در تاریخ ثبت کرد 📹 روایت تکان‌دهنده‌ی امروز رهبرانقلاب از اقدام تاریخی زن و شوهر دهه‌هفتادی برای برگزاری جشن عروسی‌شان ♥️ آن پسر هم بعد میرود در دفاع از حریم حضرت زینب(س) شهید میشود 💻 @Khamenei_ir
🔹عشق سوزان است🔹 از اولش هم گفته بودم که سری از من دیدی که من حق داشتم؟! عاشق‌تری از من دلبسته‌ات بودم من و دلبسته‌ام بودی اما رهایت کرد عشق دیگری از من آتش شدی، رفتی و گفتی: «عشق سوزان است باقی نماند کاش جز خاکستری از من» رفتی و جا مانده فقط مُشت پَری از تو رفتی و باقیمانده چشمانِ تری از من «فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظا» خواندم که برگردی برگشته‌ای با حال و روز بهتری از من من عاشق لبخندهایت بودم و حالا... با خنده‌های زخمی‌ات دل می‌بری از من عاشق‌ترینم! من کجا و حضرت زینب؟! حق داشتی اینقدر راحت بگذری از من... 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وعدۀ خدا🔹 ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز بی‌تو غروب می‌شود این روزها هنوز اما هنوز چشمِ جهانی به راه توست این جمعه آه می‌رسی از راه یا هنوز...؟ با اشتیاق رؤیت تو رو به آسمان هر چشم، خیره است ولی ابرها هنوز... باران پاک رحمتی و خاک می‌کشد هر لحظه انتظار نزول تو را هنوز تو وعدهٔ خدایی و جاری‌ست یاد تو در خواهش مکرّر هر «ربنا» هنوز در انتظار جمعهٔ تو ندبه می‌کند ناحیهٔ مقدسهٔ کربلا هنوز... 📝 📗 @ShereHeyat
خون شهیدان ما امتداد خون شهدای کربلاست. امام خمینی(قدس‌سره) 💠 شب شعر اصحاب الحسین علیه‌السلام با حضور اساتید ملی و فرهیختگان 🔹موضوع: حضرت جون (غلام سیدالشهدا علیه‌السلام) 🔹زمان برگزاری: ۲۰ محرم (۸مهر۱۳۹۷) 🔹مکان: مشهد مقدس حرم مطهر رضوی 💠 فراخوان دریافت آثار ادبی 🔹مهلت ارسال آثار: ۱۴محرم 🔹نحوه ارسال آثار: ثبت اثر در سایت شعر هیأت به نشانی: 🌐 http://shereheyat.ir 🔹در این شب شعر از سه اثر برتر تقدیر می‌شود. ▫️ اصحاب الحسین (مجمع شاعران و مداحان مشهدمقدس) ▫️ معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی ▫️ موسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی ▫️ انجمن ادبی رضوی ▫️ انجمن ادبی ارادت ▫️ مجمع شاعران اهل‌بیت ▫️ دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر ✅ @ShereHeyat
🏴 اشعار و نوحه‌های دهه اول محرم را در سایت شعر هیأت ملاحظه فرمایید: 🌐 shereheyat.ir
🔹باز این چه شورش است🔹 حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خون خرّم تو🔹 دل نیست این‌که دارم گنجینهٔ غم توست بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست ورد زبانم امسال ذکر مصیبتت بود امسال عالم من در فکر عالم توست تصویر کربلایت جاری‌ست در سرشکم تا زنده‌ام نگاهم کانون ماتم توست خون تو تا قیامت می‌جوشد از دل خاک سرسبز خاک این دشت از خون خرّم توست سرشار کرد خونت امسال تشنگی را این کربلای تفته سیراب از دَمِ توست یا رب! سر حسین است بر روی نیزه آیا؟ یا سِرّ آفرینش یا اسم اعظم توست؟ بگذار تا بگردم دور تو کعبهٔ من! ذی‌الحجهٔ من امسال ماه محرم توست 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹السَّلامُ عَلیکُم🔹 نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد دریای بی‌کران شهادت، که موج زد طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد از بِرکهٔ غدیر، مُحرّم طلوع کرد سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد باران اشک شیفتگان غم حسین «تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد» روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر لبخند باغبان و تبسم شروع شد از اشک و خون، اگرچه وضو می‌گرفت عشق از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهل‌بیت از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد فصل به خون نشستنِ گل‌های باغ وحی از آیهٔ «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد با آن‌که باغِ گل به محبت نیاز داشت با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد وقتی دلِ ستارهٔ محمل‌نشین شکست با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چه عزا و چه ماتمی!🔹 برپا شده‌ست در دل من خیمهٔ غمی جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی! عمری‌ست دلخوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی! گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دستهٔ زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹 آغاز حیات🔹 روز و شب در دل دریایى خود غم داریم اشک، ارثى‌ست که از حضرت آدم داریم شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟ گاه در هیأت رعدیم و پر از طوفانیم گاه در خلوت خود بارش نم‌نم داریم تازه آغاز حیات است شهید تو شدن ما فقط غمزهٔ چشمان تو را کم داریم عقل در دایرهٔ عشق تو سرگردان است عقل و عشق است که در ذکر تو با هم داریم در قیامت دل ما در پى قَد قامتِ توست ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم.... از ازل شور حسین بن على در سر ماست تا ابد در دل خود داغ محرم داریم 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹طلایه‌دار عاشورا🔹 سلام ما به حسین و سفیر عطشانش که در اطاعت جانان، گذشت از جانش به آن غریب‌ترین سربه‌دار وادی عشق به «مسلم بن عقیل» و دو نور چشمانش به عزم شب شکن و همّت علی‌وارش به صبر و قوّت قلب و شکوهِ ایمانش... میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه ستاده در بَرِ اهریمنان به کف جانش تمام شهر پر از دشمن است و می‌بارد نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش در آستان مُحرّم، به خاک و خون غلتید منای کوفه ببینید و عید قربانش طلایه‌دار بزرگ قیام عاشورا فدای نهضت سرخِ حسین شد، جانش 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مردم بیعت‌فروش🔹 شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت در نگاهش كوفه‌كوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت می‌چكید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت 📝 📗 @ShereHeyat