eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
480 عکس
146 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
کبوترها دوباره در سرم افتاده باورها به جان هم و افتادند جوهرها و دفترها به جان هم من و تو هر دو در یک آسمان در حال پروازیم گره خورده‌ست جان ما کبوترها به جان هم به رغمِ این همه نیرنگ ما سرباز یک راهیم نمی‌افتیم هرگز بین سنگرها به جان هم به زیر پرچمی واحد همه آیات قرآنیم نمی‌افتیم با آشوب کافرها به جان هم قسم خوردیم دست از یاری هم بر نمی‌داریم قسم خوردیم آری ما برادرها به جان هم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صدای آمریکا سلام مردمِ ایران که حال‌تان خوش نیست! سلام مردمِ ایرانِ سربلند! سلام مردمِ ایرانِ سرفراز! منم صدای آمریکا صدای آمریکا می‌رسد به گوشِ شما؟ منم که سفرهٔ نوروز پهن می‌کنم و دریغ می‌کنم از سفره‌تان طروات را به مرگ می‌سپرم سبزهٔ سلامت را زدم به نامِ شما سکّهٔ مصیبت را دوای آفتِ پروانه را دریغ از تو به احترامِ تو کردم که باغ‌تان می‌پوسد بدونِ پروانه به احترامِ شما غربِ آسیا در جنگ به احترامِ شما غربِ آسیا تاریک به احترامِ شما غربِ آسیا در بیم به احترامِ شما آشوب به احترامِ شما آتش به احترامِ شما تحریم... به احترامِ شما سال‌هاست می‌جنگیم نه با شما که برای شما!!! تمامِ دور و برت را حصار می‌کشم و برای امنیتت پایگاه می‌سازم دلارهای عزیزم را قمار می‌کنم و برای خاطرِ آسودهٔ تو می‌بازم بریز توی خیابان برای آزادی خراب کن همه‌جا را برای آبادی به صبرِ آینه‌ها اعتراض کن با سنگ! برای قرص، برای سرم، برای سرنگ برای واکسن آلوده برای توپ و تفنگ برای گاز و فشنگ برای سایهٔ جنگ برای ناامنی برای ناامنی خطر نداشته باش! فقط به کشتیِ جنگی نظر نداشته باش! خلیجِ فارس از آنِ تو نیست شکوهِ پارس از آنِ تو نیست شکوه و رونقِ دیرینهٔ هخامنشی غرور و شادیِ بی حدّ و حصرِ اشکانی کُنامِ امنِ پُر از شیرهای ساسانی به قصّه‌ها پیوست غیورِ زندهٔ میهن به قصّه‌ها پیوست دلیرِ آریوبرزن به قصّه‌ها پیوست بپوس در تاریخ! گذر نداشته باش! هجومِ غرب به سرکردگی اسکندر به قلبِ فرهنگ و شکوهِ شرقیِ تو به قصّه‌ها پیوست بمیر در تبِ شب! نه! سحر نداشته باش! به این سیاستِ رنگی نظر نداشته باش! خطر نداشته باش! بریز روی سرازیرِ شانه مویت را که آبرویت را که پاکدامنی‌ات را که گوهرِ زنی‌ات را که احترامِ حیا را به قهقرا ببری نگاه‌های طمع‌بارِ هارِ شهوت را به جان خود بخری که حجمِ این‌همه دلسوزی فقط برای شما و به احترامِ شماست قسم به نیتِ پاکِ خدای‌مان: ابلیس! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
در اوج در جوش و خروش است چنان خون شهید کابوس شب است همچنان این خورشید جمهوری اسلامی ما در اوج است «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اقتدار اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه‌دار را بشکن طلسم ظلمت و از نور دم بزن با چشم خود ببین قسم آشکار را باید به تنگ‌چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک‌ها دهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را ای کوه با شکوه! چه غم سنگ می‌خوری می‌پوشی این‌چنین به تن خود وقار را :: بهمن اگرچه سرد؛ ولی نیمه‌های آن حس می‌کنم طراوت فصل بهار را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آتش بیار معرکه وقتی در اتهام گل و لبخند آتش بیار معرکه می‌گردی آنک تویی که شاخۀ زیبا را بر پیکر شکیب، تبر کردی آنک تویی که گمشده‌ای در خود پیری زوال داده نگاهت را گمراه می‌روی شب و نیمه‌شب، بلعیده است وسعت راهت را هشتاد سال سکتۀ طولانی بسته‌ست راه مغز و زبانت را خورده‌ست موریانۀ نااهلی هشتاد سال، جان و جهانت را با حرف‌های کهنه تکراری حالا چه خویش‌وندی و پیوندی؟ فرزندهای خانۀ ایران را از نزد خویش، خوانده به فرزندی پنهان شده‌ست پشت تل آتش چشمان دودخوردۀ او پیداست مزدور شعر، شاعر شیرین‌عقل فرهاد نارسیدۀ عصر ماست در آفتاب بی‌رمق پاییز چشم تو بیدخورده‌ و ناییناست عمر تو سر می‌آید و بعد از تو این سرو ریشه‌ور شده پابرجاست گمراه شعر و فضل و ادب هستی نافهم شاعری که فقط خواندی ای کاش از تعلم این رهبر این‌قدر بی‌نصیب نمی‌ماندی تو می‌روی و پابرجا ایران بر قلۀ مشعشع خوبی‌ها جمهوری تناور اسلامی بر گور صدهزار چو تو پایا ای پیرمرد کوچک دانشمند آتش زدی به خرمن هوشیاری این آخرین تراوش ذهنت را ای کاش در سکوت نگه‌داری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فریب این فتنه‌گری همیشه کارَت بوده‌ست هر بار ولی تلاش تو بیهوده‌ست هی حنجره پاره کن، بگو آزادی دست تو به خون مرد و زن آلوده‌ست! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سربلند دوران‌ها صدای زوزۀ ابلیس می‌رسد از دور لهیب آتش فتنه‌ست و عده‌ای مزدور دوباره فتنۀ دجال‌ها به راه افتاد دوباره پنجۀ ظلمت به جان ماه افتاد نداشت تاب تماشای شوکت ما را که آفتابِ وطن کور کرده آن‌ها را نفاق و زور و زر این مرتبه شده هم‌دست اگر درست ببینی نبرد احزاب است زمین فتنه نبین عرصۀ مجازی بود شگرد فتنه‌گر این بار کشته‌سازی بود ببین که حرف زدن‌هایشان دوپهلو نیست؟ فریب و شعبده‌ای از قماش جادو نیست؟ نگاه کن که ببینی شب دو رویی را و در نقاب صداقت دروغ‌گویی را ببین فریب و نفاق است می‌دهد جولان کجاست اینک دشمن‌شناسِ این میدان بیا برادر من در کنار مردم باش برای کشف حقیقت تو در تلاطم باش کسی که نان زده در خون خلق، مردم نیست خسی که شعله برافروخت غیر هیزم نیست منافق‌اند و نشد باز نانشان آجر که می‌خورند هم از توبره هم از آخور نباش مثل کسانی که کاسه‌لیس شدند صدای نحس سعودی و انگلیس شدند اگر که معترضی راه اعتراض این نیست به غیر فتنه‌گری شیوۀ شیاطین چیست؟ ببین چه فتنه‌گرانی که بی‌لباس شدند میان معرکه اذناب عمرو عاص شدند برای زندگی و زن، زدند فریادی تو هم بزن دم از آزادگی نه آزادی نباش مثل کسی که وطن‌فروشی کرد به اسم آزادی رفت و تن‌فروشی کرد برای دشمن این خاک دُم تکان دادند بهانه پشت بهانه به دستشان دادند چهار گیس بریده مدافعان زن‌اند؟ که گفته است که این عده عاشق وطن‌اند؟ زن است آن که برای شکوه میهن خود گذشته جان برادر، ز پارۀ تن خود نکرده در غم دلبند خود عزاداری و خو گرفته به «تنها گریستن» آری بخوان حکایت «من زنده‌ام»، بخوان با ما حدیث «دا» و صبوری «دختر شینا» ببین حماسۀ این خاک را که پاینده‌ست امید و زندگی و عشق همچنان زنده‌ست به غیر ویرانی نیست این وطن‌سوزی بیا که همدلی ماست رمز پیروزی بیا که ملت ما سربلند دوران‌هاست بیا زمان عبور از تمام طوفان‌هاست مباد دشمن میهن شود هواخواهت مباد این دم آخر جدا شود راهت مباد در دو قدم راهِ مانده سرد شویم بیا برادرم آمادۀ نبرد شویم بیا که موسم آن رزم ناگهانی ماست زمان معرکۀ آخرالزمانی ماست به گوش می‌رسد این روزها از آن سوی نیل صدای خرد شدن‌های نعش اسرائیل بیا که یک دو قدم مانده تا تجلی نور بیا که می‌رسد از آسمان طنین ظهور بیا که در صف یاران آسمان باشیم بیا که پشت سر صاحب‌الزمان باشیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وطنم وطنم! ای شکفته در فریاد! چشم‌هایت به عشق، روشن باد! تویی آن تیغ آبدیده که شب برق آن را نمی‌برد از یاد آبرویِ بهارها با توست همچنان ایستاده‌ای در باد نازم آن خاکِ آسمانی را به شمارِ ستاره‌ها گُل داد :: زخمیِ جنگِ نابرابرِ کین! از تو دشمن چه دیده غیرِ شکست آنک از چلّه آمدی بیرون حُکمِ پایانِ تیرگی در دست چشم در چشم روشنی بگذار شب اگر راه ِ رفتنت را بست سدّ راه تو نیست بحران‌ها با تو باید به آسمان پیوست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن زندگی آزادی اسلام به زن ارزش و امنیّت داد اسلام به زندگی صمیمیّت داد اسلام به آزادگی و آزادی حُر می‌داند، چقدر حریّت داد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حماسه‌خوانی دلا سخن ز محرم جهاد تبیینی‌ست ز کربلا چو زنی دم جهاد تبیینی‌ست خوشا کسی که بَرَد پی به شور عاشورا شعور در بنی‌آدم، جهاد تبیینی‌ست کنون که شبهه زیاد است و راه، ظلمانی چراغ روشن عالم جهاد تبیینی‌ست نظر به معرکه از دور واهی است برو سفر به خط مقدم، جهاد تبیینی‌ست سکوت و نهضت فرهنگی امام علی پس از پیمبر خاتم، جهاد تبیینی‌ست قیام و معرفت و استقامت شهدا به کوی عشق مسَلّم، جهاد تبیینی‌ست شهید عشق شدن یا دم از شهید زدن به حکم قائد اعظم، جهاد تبیینی‌ست دریغ مدعیانی هنوز در خواب‌اند نهیبشان بزن، این هم جهاد تبیینی‌ست علم کشیدن و با عالمی در افتادن در این زمانۀ مظلم جهاد تبیینی‌ست بزن به بام وطن پرچم حسینی را به هیأت ارزش پرچم، جهاد تبیینی‌ست رسان سلام و بگو نوحه‌خوان مجلس را حماسه‌خوانی‌ات این‌دم جهاد تبیینی‌ست بزن به سینه که این سینه را سپر کردن به پیش ناوک پر غم، جهاد تبیینی‌ست جهاد اکبر سقا به خاطر اصغر کنار ساحل علقم جهاد تبیینی‌ست «کلامی» از رطب عشق کام شیرین کن حدیث نخل به میثم، جهاد تبیینی‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عمار زمان مداح باید روضه‌فهمِ روضه‌خوان باشد تا بیشتر از خود به فکر دیگران باشد مداح یعنی چه؟‌ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هرچند که با اهل روضه مهربان باشد تزویر یعنی پیکر مولا ته گودال اما علمدار سپاهش در امان باشد! مداح در اوضاع فتنه کیست؟ چون عباس لعنت به مداحی که چون شمر و سنان باشد «یا لَیتَنا کُنا مَعَک» یعنی که هر مداح اهل عمل باشد، چرا تنها دهان باشد!؟ وقتی که از سرهای روی نیزه می‌خواند مداح باید سربلند از امتحان باشد ای وای اگر در فتنه‌ها بر زخم مولایش شمشیر باشد، نیزه و تیر و کمان باشد! باید تمام روضه را با آه سوزان خواند این سینه باید قلۀ آتشفشان باشد وقتی ابوموسی و عمروعاص می‌آیند مداح یعنی آنکه عمارِ زمان باشد دین خدا را با قیام خود به پا دارد پس می‌شود «قد قامتِ» بعد از اذان باشد از روضه‌های حاج قاسم می‌شود فهمید مداح باید قهرمان داستان باشد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جمهوری اسلامی ما پس نیک ‌‌سرانجامی ما خواهد ماند ننگ تو و خوش‌نامی ما خواهد ماند می‌میری و ویرانی تو خواهد مُرد جمهوری اسلامی ما خواهد ماند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شعر بلند پایداری این را بنویس یادگاری: گنجشک به قیمت قناری! جادوی رسانه مسخمان کرد با شعبده و شلوغ‌کاری چادر ز سر زنان کشیدند گفتند حجاب اختیاری! سرباز مدافع وطن را کشتند به جرم پاسداری! جلّاد و شهید جابجا شد در مغلطۀ خبرگزاری! افسوس که چشم ْ‌انتظاران ماندند به چشم‌انتظاری! کو غیرت قیصر امین‌پور؟ کو شور حمید سبزواری؟ از پا منشین، دوباره برخیز ای شعر بلند پایداری! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عمارترین یادم نرود باید بیدارترین باشم در معرکۀ تزویر، هشیارترین باشم در کشمکش دوران، مقداد علی‌پیمان در قحطی میثم‌ها، تمارترین باشم یک سو عَلم مارِق، یک سو کُتَل قاسط در فتنۀ پرچم‌ها، عمارترین باشم هم پنجرۀ مهرم، هم پنجرۀ رحمت امروز ولی باید دیوارترین باشم هفتاد و دو ملت نه، هفتاد و دو پیغمبر اسلام محمد را معیارترین باشم در ظهر عطش معذور، غفلت‌زدۀ مجبور امروز که مختارم، مختارترین باشم گفت و نشنیدم من، رفت و نرسیدم من امروز که می‌خواند انصارترین باشم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تا صبح ظهور... تا دست عدو شود از ایران کوتاه تا کور شوند بددلانِ بدخواه تا صبح ظهور با ولی می‌مانیم «لا حول و لا قوة الا بالله» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران من! ایران من! ای مرز تو آن سوی جیحون باشد همیشه حُسنت افزون‌تر از افزون باشد به میل روزهایت روزگاران باشد به کام مردم تو چرخ گردون در مسجدی فیروزه‌ای بانگ اذانت هر صبح و ظهر و مغرب آهنگی‌ست موزون.. خاری اگر رفته‌ست در پایت غمی نیست با دست مردانت شد از پای تو بیرون با مردمی هر روز بیش از پیش عاشق عمرت گذر کرده‌ست از هشتاد میلیون ای خاطرات جبهه در قلب تو جاری ای جسم پاک سربه‌داران در تو مدفون افتاده در جانم دوباره شور اروند پیچیده در گوشم خروش رود کارون بر سینه‌ات صدها هزاران جای ترکش شد دامنت با خون شیران تو گلگون.. باشند در دوزخ همانانی که دادند خاک عزیزت را به دست دشمن دون.. صدبار مردی از غم استان بحرین دلخون شدی دلخون شدی دلخون دلخون امروز اما فتنه‌هایی تازه داری طوری که مثلش را ندیدی تا به اکنون سرخ و سفید و سبز را دیدی در آتش این‌بار از فرزند خود خوردی شبیخون هرگز نبخش آن دست‌هایی را که دادند دست خیانت‌کاری خود را به صهیون هی پشت هم افسوس خوردی آه و افسوس انداخت اهریمن به جانت سحر و افسون از پا نیفتادی ولی باز ایستادی یک‌دم نشد با فتنه فردای تو مفتون بادا که باشی تا ابد آباد و خرم هرگز مبادا لحظه‌ای باشی تو محزون ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزمون بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد بعید نیست که چشمش به خاک و خون بنشیند کسی که خون شهید تو را ندید بگیرد کسی که دل بدهد به قرار و قولِ غریبه چه هیچ‌ها که از این وعده و وعید بگیرد اگر که عقل سلیم است غیر پند ز تاریخ چه می‌تواند از این ماضی بعید بگیرد؟ حرم کجاست؟ همین کوچه که به نام شهید است بگو به رهگذرش حاجت و امید بگیرد بگو به رهگذر چارراه بی‌طرفی‌ها همیشه فاصله از دشمن پلید بگیرد در آزمون غمت مرگ از شروط قبولی‌ست خوشا که نقش به خون برگه‌ای سفید بگیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جنگ رسانه جنگ است ولی شیوۀ آن خانه به خانه‌ست آرام و بدون تَنِش و محترمانه‌ست جنگ است ولی موشک و خمپاره ندارد مرموزترین جنگ جهانی زمانه‌ست جنگ است و در آن خواسته ناخواسته انگار پای همه با هر مَنِش و فکر میان است در دست همه اسلحه‌ای رو به هدف هست جنگی‌ست پر از جاذبه، این جنگ رسانه‌ست جان‌ها همه محفوظ و جهان‌بینی‌شان نه سرها نه، ولی مکتب و اندیشه نشانه‌ست مقصود فقط شبهه و تحریف حقایق آزادی و روشنگری خلق، بهانه‌ست این جنگ عقیده‌ست و سلاح و ادواتش موسیقی و تصویر و کلیپ است و ترانه‌ست تکلیف من و توست نشستن به تماشا؟ باید که به پا خاست اگر پاسخ ما نه‌ست باید که به پا خاست و طوفان شد و غرّید امروز که حساس‌ترین روز زمانه‌ست باید همگی اسلحه در دست بگیریم پیشانی جهل و کمر فتنه نشانه‌ست آتش شود و بر سر تحریف ببارد هرکس هدفش یاری منجی جهان است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران من می‌دونی واسه چی تو رو می‌خوام؟ می‌دونی من چرا دوسِت دارم؟ چرا اون وقتایی که غمگینم سر روی شونۀ تو می‌ذارم؟ با خودت فکر می‌کنی گاهی چرا پابند عشق و احساسم؟ چرا هرجا که اسمت‌و می‌برن اینقده غیرتی و حساسم؟ شده اصلاً یه بار بگی واسه چی من باید علّت سؤالت شم؟ چرا وقتی که می‌وَزی با نسیم نمی‌تونم که بی‌خیالت شم؟ شده حتی یه بار به خاطر تو نذارم جونم‌و کف دستم؟ سینه‌مو شد برات سپر نکنم؟ شده حتی یه بار بگم خسته‌م؟ نشده تا همیشه هم نمی‌شه مگه دل کندن از تو آسونه هرکی یک بار عاشق تو شده بی‌خیالِت باشه؟! نمی‌تونه عشقِ روزای بچِگیمی تو خیلی ساله بِهِت وفادارم تو یه عُمره عزیز جون منی من یه عمره که دوستِت دارم وسط سینۀ سه رنگ تنت لاله روییده بس‌که خون دادیم کم نذاشتیم و کم نمی‌ذاریم پای عشقت همیشه ایستادیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پیمان به رغم زخم زبان‌ها به غم، عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم رفیق عهدشکن! از تو کمترم آری اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به خیمه‌گه چو شبیخون بی‌امان زده خصم ز تیربار کلامم به او امان ندهم به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم سبک‌سرانه چو پیران طالب تمجید زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک‌بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهین باور خویشم! هرآنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص مقام فقر به سرمایۀ‌ جهان ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لشکر آماده هرچند دشوار است، راه ساده‌ای دارد آبادی این خاک حتماً جاده‌ای دارد هر چند دشمن روی میزش کینه می‌چیند غوغا برای هیچ و... فکر ساده‌ای دارد از گردباد حادثه هرگز نمی‌ترسیم وقتی وطن هر جای خود دلداده‌ای دارد در این زمانه، روزهای سختی و تحریم این خاک در خود مردم آزاده‌ای دارد با شور می‌خواند تمام چاوشی‌ها را هر بار پیروزی فوق‌العاده‌ای دارد ما می‌توانیم و همیشه سرفرازانیم باغ شهیدان لشکر آماده‌ای دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خانه یعنی وطن دست‌هایم به روی تو باز است، تا زمانی که عمر امان بدهد چه نیازی به اینکه ‌نامحرم، به تو آغوش رایگان بدهد پارۀ جان و ساقۀ تُردَم، قد بکش، گل بده، بهاری باش نکند پاسخ سؤالت را، رنگ و وارنگی خزان بدهد سر سجاده، زیر چادر من، خانه‌ات را دوباره برپا کن خانۀ عشق و اعتقادت را، نتواند کسی تکان بدهد درد دل کن همیشه می‌شنوم، غم اگر داشتی خریدارم نگذاری تمسخر دستی، اشک‌های تو را نشان بدهد خانه و خانواده‌ات اینجاست، ما تو را عاشقانه می‌خواهیم نکند نور چشم این خانه، دل خود را به این و آن بدهد خانه با قلب‌های ما گرم است، سر سفره کنار هم‌ شادیم نفروشی کرامت خود را، بی‌طمع کی غریبه نان بدهد؟ خانه یعنی وطن عزیز دلم، وطن آغوش مادر است آری! عاقل آخر نمی‌تواند که خانه را دست دشمنان بدهد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نذر شهادت نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... که حاجت‌روا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... نوای جنون کیست؟ بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟ آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند هنگامه تقرب حبل‌الورید شد آن‌کس که داشت نذر شهادت شهید شد.. عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند سرمست عطر یار، هوای جنون کنند چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟ حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند از گرد آفتاب حرم دورمان کند هم‌سنگریم و همدم و همراه و هم‌قسم آری به خون فاطمیون حرم قسم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یک زخم دگر... ای دل تو چگونه نشکنی با این داغ آتش زده است دست دشمن بر باغ یک زخم دگر به زخم‌مان افزودند با این خبری که آمد از شاهچراغ ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وایِ شما! سرتاسر عمرتان به تردید گذشت عمری که به پوشاندن خورشید گذشت ای جرئت داعش از شما! وایِ شما! از این همه خون چگونه خواهید گذشت؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab