eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
547 عکس
174 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان بیداری‌ست هميشه بازی دنيا همين نمی‌ماند بساط غصب در آن سرزمين نمی‌ماند به خويش آمده دنيا، زمان بيداری‌ست اسير جهل، جهان بيش از اين نمی‌ماند زمين، به گفتۀ قرآن -كه نيست غير از حق- هميشه در كف مستكبرين نمی‌ماند برای عبرت دنيا نوشته شد تاريخ چنان نمانده و هرگز چنين نمی‌ماند هزار زخم به فرماندهان اگر بزنند چه باک؟ قافله بی‌جانشين نمی‌ماند به مادری كه جوانش شهيد گشته، قسم كه شهر قدس، يهودی‌نشين نمی‌ماند نگاه كن كه جهان يک‌صدا فلسطين است امام گفته و حرفش زمين نمی‌ماند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به سردار بزرگ شهید حسین املاکی من به پاهای خویش شک دارم ارتفاعم چقدر پست شده‌‌ست سایه‌ام را بگو! که می‌لرزد مثل دیوانه‌ای که مست شده‌‌ست من نمی‌دانم این چه تقدیری‌ست این‌چنین دربه‌در نبودم من فکر من سوخته‌ست... از باران، این‌همه بی‌خبر نبودم من.. چنته‌ام خالی است و توپم پر! مثل یک چالۀ مچاله شده به حسابم چقدر بی‌دردی آه این روزها حواله شده.. مدّتی می‌شود که من دیگر از خودم، از شما نمی‌ترسم از شما، از خدا که پنهان نیست به خدا از خدا نمی‌ترسم! کاش از جبهه برنمی‌گشتند ساک و چفیه، پلاک و پوتینم پای اندیشه‌ام قلم شده است آه این روزها چه سنگینم.. شانه‌ام درد می‌کند... افسوس، بال‌هایم چه زود افتادند پیله کردند خارهایی که در من آویختند و گل دادند.. آه آن روزها چه زود گذشت آب و آیینه، آفتاب و نسیم پُست می‌داد سنگری کوچک در کش‌و‌قوس، بین خواب و نسیم یاد آن لحظه‌های سبز به‌خیر عشق را غرفه غرفه می‌کردند می‌رسیدند بی‌رمق از خط تانک‌هایی که سرفه می‌کردند نخل‌هایی که منتظر بودند مثل یک مشق سبز خط بخورند یا خیالی نبود، ترکش و تیر از چپ از راست، از وسط بخورند.. نخل‌هایی که عامل اعصاب چیزی از ذهنشان به جا نگذاشت روی قانون عشقشان امّا تیغ، یک لحظه نیز پا نگذاشت.. نخل‌هایی که دیگر از تنشان مانده یک مشت استخوان تنها پُر بدک نیستند! بر سرشان می‌کشد دست آسمان تنها سایه‌شان مدتی‌ست گم شده است نه مزاری نه مرقدی دارند کسی از حالشان نمی‌پرسد نه حقوقی نه درصدی دارند!.. :: کربلا بود و شین و میم و رِ شمر از سمت کوفه آمده بود باد با سینه‌ای پر از پاییز به مصاف شکوفه آمده بود بوی بادام تلخ می‌آمد کم‌کمک درد می‌شود شیرین آسمان مات شد شهادت داد: قهرمان در نبرد یعنی این بوی بادام تلخ... «املاکی» چفیه‌ای تر برای خود برداشت صورت یک رفیق را بوسید ماسک را روی جای بوسه گذاشت داشت انگار روح او می‌سوخت سعی می‌کرد تا نفس نکشد با خودش عهد بست تا آخر پا از این قتلگاه پس نکشد بوی بادام تلخ وقتی رفت خبری تلخ جای او آمد از دل لاله‌های عباسی تکه‌های صدای او آمد.. ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برمی‌گردی گفتی که پس از سجود برمی‌گردی وقتی که صلاح بود برمی‌گردی در نامه نوشتی که دلت تنگ شده تا فکر کنم که زود برمی‌گردی! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آیینۀ نور چادر نه، حریری از بهشت است، آری آیینهٔ نور و سورهٔ بیداری فصلی ز فروغ آفتاب زهراست این چادر روشنی که بر سر داری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزادیِ زن! بازیچه شود، آن‌که تنش عریان است آزادیِ از حیا، خودش زندان است هشدار که قصدشان ز «آزادی زن» «آزادی مردهای شهوت‌ران» است ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جهان‌های تازه افق‌های باز و کران‌های تازه زمین‌های نو، آسمان‌های تازه پر از شوق کشف‌ است منظومه‌هامان پر از حیرت کهکشان‌های تازه پریدن به آغوش فصلی دگرگون دویدن به سوی زمان‌های تازه به مرز علوم: اکتشافات بی‌حد به بام فنون: نردبان‌های تازه رصد کرده‌اند آن طرف‌تر هدف را سر برج‌ها دیده‌بان‌های تازه اگر چاه و چاله‌ست در راه مقصد... اگر ترس و‌ شک و گمان‌های تازه... اگر خار در چشم و صبر است دستور... اگر در گلو استخوان‌های تازه... ببین هفت‌خان را گذشته‌‌ست و حالا رسیده‌ست رستم به خان‌های تازه وطن لشکری آرش آورده با خود مسلح به تیر و کمان‌های تازه تویی وارث پهلوان‌های پیشین تویی نسلی از قهرمان‌های تازه بیا و بخوان دست افسانه‌ها را بیا و بگو داستان‌های تازه.. به شوق صدور جهان‌بینی نور بخوان صبح را با زبان‌های تازه کمی مشق کن لذت سادگی را اگر سخت شد امتحان‌های تازه شهیدان می‌آیند و دارند بر تن از آن عهد دیرین نشان‌های تازه که جاده‌ست و این تک‌سوارانِ غیرت که دشت است و این ارغوان‌های تازه به بذری که باور در این خاکدان کاشت پدید آمده بوستان‌های تازه و خواهد رسید آخر آن صبح موعود که ماییم و فتح جهان‌های تازه ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهاران باقی‌ست تا صبح ظهور این بهاران باقی‌ست عطر نفس پیر جماران باقی‌ست فانی بشود هرچه در این عالم، باز جمهوری اسلامی ایران باقی‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مثل اذان لحظۀ افطار مثل شروع نم‌نم باران بر تشنه‌گلدان لب ایوان قدر تمام لحظه‌ها جاری قدّ تمام موج‌ها طوفان مثل اذان لحظۀ افطار مثل سرور نیمۀ شعبان چون بوی دستان پدر وقتی در لای سفره می‌گذارد نان گرچه کمی این‌روزها دلتنگ امّا به این برکت قسم خندان امن و امان چون چادر مادر وقتی پناه بی‌کسی‌هامان... چون متن یک اعلامیه پر شور مثل شعاری در دل میدان مثل شکوفه آخر بهمن تقویم‌ها را کرده سرگردان مثل شهیدان در تب تشییع بر شانه‌ها سنگین ولی رقصان چون رود مرزی بر خودش حسّاس با غرّشِ بیگانه در طغیان سرخ و سفید و سبز بر قلّه سرخ و سفید و سبز در جولان ای روزهای خوبِ پیش از این ای روزهای نابِ بعد از آن ای سروِ سرسبز چهل‌ساله گنجشک‌ها بر شاخه‌ات مهمان آزادی‌ات چون صحن آزادی آرامشت لبخند دربانان این‌سوی پرچم یاحسین، آن‌سو جمهوری اسلامی ایران ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آفتاب وحدت شرف و... تفرقه ویرانی ماست هر حُسن که هست در مسلمانی ماست آن قلّه که آفتاب بر تارک اوست جمهوری اسلامی ایرانی ماست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اسرار پایداری به دست غیر مبادا امیدواری ما نیامده‌ست به جز ما کسی به یاری ما به رنجِ راه بیامیز تا بیاموزی به مشق آبله، اسرار پایداری ما به دوش نعش جوان برده‌ایم و در تشییع ندیده است کسی اشک سوگواری ما به سربلندی سرویم و استواری کوه به رودهای جهان رفته بی‌قراری ما نمانده جای شکایت که در پیِ هر زخم بلندتر شده طومار بردباری ما بهار آمده اما برای پیروزی خوشا که سرخ شود جامۀ بهاری ما ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به حاج احمد متوسلیان در پیچ و خم عشق، همیشه سفری هست خون دل و ردّ قدم رهگذری هست گفتی: جگر شیر ندارید، نیایید گفتی: که در این راه، همیشه خطری هست شرم است در آسایش و از پای نشستن جُرم است زمین‌گیری، اگر بال و پری هست «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد» این بی‌خبری داده خبر، که خبری هست از من اثری نیست که جامانده‌ام اما هر جا که نظر می‌کنم از تو اثری هست تو رفتی و گفتی که شرف، مرز ندارد این سو در اگر بسته شد، آن سو که دری هست رفتی و به زینب قسم! از نسل تو امروز در شام و حلب، لشکر فریادگری هست در راه تو، وقتی پدری باز نگردد در بردن میراث تفنگش، پسری هست سردار! سواران حرم، مثل تو رفتند تا نام حسین است به سربند، سری هست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به پاسداران شهید میلاد حیدری و مقداد مهقانی مرا به فصل تماشایی خزان ببرید به قطعه قطعۀ سرخ مدافعان ببرید از آن مسیر که بوی بهشت می‌آید از این زمین غم‌آجین به آسمان ببرید چقدر گوش زمانه پر از صدای شماست مرا برای شنیدن به بی‌کران ببرید منی که گم شده‌ام در حوالی دنیا مرا به مقصد پیدایش جهان ببرید مدافعان حرم! عطر کربلا دارید به‌جاست سر بدهید و به‌جاست جان ببرید به دوش شهر اگر کوچه کوچه می‌گذرید مرا به بدرقه با اشک کاروان ببرید خبر رسید که می‌آید او به زودی زود اگر که دست توسل به جمکران ببرید دلم گرفته برای صدای روضه‌تان! مرا به بارش باران بی‌امان ببرید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab