eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🍃سیری در اشعار 🔮کلیات وحشی بافقی بیشتر از نه هزار بیت است که شامل ، ، ، ، ، و می شود.💐🕊 🔮ترکیب بند ها و ترجیع بندهایش به خصوص مربع و مسدس آنها، همگی از جمله نظمهای دل انگیز دوره صفوی است.🕊💐 🔮ساقی نامه ی طولانی او که به شکل ترجیع بند سروده، در نوع خود کم نظیر است که بعد از وحشی توسط شاعران دیگر با همان وزن و همان مضمون بارها مورد تقلید و جوابگویی قرار گرفت. به همین اندازه مسدس ترکیبها و مربع ترکیبهای او در شعر غنایی ارزشمند است و در نهایت زیبایی، چنان ساخته شده که کمتر کسی است که تمام یا قسمتی از آن را به خاطر نسپرده باشند. اگر چه وحشی مبتکر این نوع ترکیب بند نیست، اما در این شیوه بر تمام شعرای شعرهای غنایی برتری دارد، به طوری که کسی در مقام استقبال و جوابگویی به آنها برنیامده است.🕊💐 🔮غزلهای او سرآمد اشعارش است و از نظر ارزش و مقام، جزو رتبه های اول شعر غنایی فارسی است. در اکثر آنها، احساسات و عواطف شدید و درد و تألم درونی شاعر با زبانی ساده و روان و دلپذیر با نیرومندی هر چه تمامتر بیان شده است.🕊💐 🔮مثنویهای وحشی بیشتر به استقبال و در مقام جوابگویی به نظامی سروده شده است. دو مثنوی او به نامهای ناظر و منظور و فرهاد و شیرین به استقبال خسرو و شیرین نظامی است. مثنوی اول او در ۱۵۶۹ بیت و در سال ۹۹۶ هجری به پایان رسید.🕊💐 🔮مثنوی دوم او بی شک یکی از شاهکارهای ادبیات در دراماتیک فارسی است که در همان زمان حیات شاعر شهرت بسیار یافت؛ اما وحشی نتوانست بیش از ۱۰۷۰ بیت از آن را بسراید و کار ناتمام او را شاعر معروف قرن سیزدهم هجری، وصال شیرازی با افزودن ۱۲۵۱ بیت به پایان رساند و بعد از وصال، شاعر دیگری به نام صابر، ۳۰۴ بیت دیگر بر این منظومه افزوده دیگر است.🕊💐 🔮وحشی همچنین مثنوی معروف دیگری به نام دارد که باز هم به پیروی از نظامی و بر وزن مخزن الاسرار است. همچنین از وحشی، مثنویهای کوتاه دیگری در مدح و هجو و مانند آنها باقی مانده که ارزش مثنویهای دیگر او را ندارد.🕊💐 2⃣
🔹ماه عشاق🔹 ماه عشق است ماه عشّاق است ماه دل‌های مست و مشتاق است در میخانهٔ کرم شد باز اَلدَّخیل! این حریمِ رزاق است ریزه‌خوارش فقط نه اهل زمین جرعه‌نوشش تمام آفاق است بی‌حساب است فضل این ساقی شب جود و سخا و انفاق است بین دل‌های بیدلان امشب با سر زلفِ یار میثاق است «قبره فی قلوب من والاه» حرمش قبله‌گاه عشّاق است ماه شعبان رسید! ماه سه ماه کربلا می‌رویم! بسم الله السلام ای پناه مُلک و مکان در یدِ قدرتت عنان جهان رفته قنداقه‌ات به عرش خدا تشنهٔ پای‌بوسی‌ات همگان در طوافت قیامتی شده است می‌رسد هر فرشته با هیجان پَر قنداقهٔ تو می‌بخشد پر و بالی به فطرس نگران از سرانگشت پاک مصطفوی جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان خواند جدّت «حسینُ منّی» را «وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان با تو جود و شجاعت نبوی‌ست ای شکوه حماسه‌های عیان در نمازت شبیه فاطمه‌ای بین میدان علی‌ست جلوه‌کنان چشم‌های تو مرز خوف و رجاست قَهر و مِهر تو آتش است و امان رحمت محض! یا ابا الأیتام! پدری کن برای عالمیان ای که آقایی تو بی‌حد است باز ما را به کربلا برسان شب جمعه شمیم سیب حرم منتشر می‌شود کران به کران روضه‌هایت بهشت اهل ولاست چشم ما چشمه‌های کوثر آن «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی» اشک‌ها از غمت همیشه روان السلام ای شهید روز دهم السلام ای امام تشنه‌لبان تا ابد در فراز، پرچم توست خون سرخت همیشه در جَرَیان کربلای تو از ازل بوده‌‌ست مبدأ حرکت زمین و زمان شب سوم رسیده‌ای، ای ماه السلام علیکَ ثارالله السلام ای نگین عرش برین سروِ بالا بلند اُم بنین جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات ماه را می‌کشد به سوی زمین عبد صالح! مُواسِیاً لله! پدر فضل! روح حق و یقین! به حضورت گشوده دست، فلک به قدوم تو سوده عرش، جبین وقت هوهوی ذوالفقار علی‌ست به روی مرکب حماسه نشین می‌شود با اشارهٔ‌ تو دو نیم هر کسی آید از یسار و یمین زینبت «إن یکاد» می‌خواند آسمان محو هیبت تو! ببین کاشف الکرب اهل‌بیت نبی! بازوان تواند حصن حصین ماه من! بازوی رشید تو را که برافراشته‌ست بیرق دین ـ زده بوسه علی به گریه چنان چیده از آن حسین بوسه چنین سائلان تو بی‌شمارند و ... گوشه چشمی به ما! بس است همین شب جود و کرامت و بذل است شب چارم شب اباالفضل است السلام ای حقیقت جاری روح تقوا و زهد و بیداری سید السّاجدینِ شهر رسول عبد مسکینِ حضرت باری روزهایت مجاهدت، ایثار نیمه‌شب‌هات بخشش و یاری در مناجاتت ای صحیفهٔ نور آیه آیه زبور می‌باری همه مجذوب ربّنای تواند محوِ این سِیْر و این سبک‌باری گوش کن این صدای داوود است که به شوق تو می‌شود قاری پا برهنه به حجّ که می‌آیی کعبه را هم به وجد می‌آری خطبه‌های تو تیغِ برّانند ثانی حیدری و کرّاری در مصاف تو سهم دشمن تو چیست غیر از مذلّت و خواری وارث عزت و سخای حسین ای که بعد از عمو، علمداری به محبان خود نظر فرما بیشتر موقع گرفتاری رو سیاهی من گذشت از حدّ تو برایم مگر کنی کاری در نماز شبت دعایم کن تو عزیزی تو آبروداری دلم از بند هر غم آزاد است شافع من امام سجاد است 📝
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته می‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌های دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سورۀ ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهی به خورشيد رئوفش آرى دعای حضرت جانان گرفته نسل امامت می‌شود پاينده با او از برکتش دل‌های شيعه جان گرفته او می‌رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستی کل خلائق عبد اگر مولا تو هستی فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستی مانده‌ست ابتر، کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطينا تو هستی مانند کوثر چشمۀ جاری نوری با اين حساب آیينۀ زهرا تو هستی ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظۀ بابا تو هستی ابن الرضایی، تو کريم بن کريمی ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقينی‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفرينی‌ست با عشق تو قلبی نمی‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خُلدِ برينی‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلی هر رشته از مهر شما حبل‌المتينی‌ست من روزی هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌های نازنينی‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايی هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهی که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌های ما پروانۀ باب الجواد است هر شب دل من در هوای کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است شاعر: 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
"توفان خون ز چشم جهان جوش می‌زند بر چرخ، نخل ماتمیان دوش می‌زند! یا رب! شب مصیبت آرام‌سوز كیست امشب كه برق آه، رهِ هوش می‌زند؟ روشن نشد كه روز سیاه عزای كیست صبحی كه دَم ز شام سیه‌پوش می‌زند آیا غم که تنگ کشیدست در کنار چاک دلم که خنده ی آغوش می زند بی نوش‌داروی دل غم‌دیدگان بُوَد آبی كه اشک بر رُخ مدهوش می‌زند ساكن نمی‌شود نفس ناتوان من زین دِشنه‌ها كه بر لب خاموش می‌زند گویا به یاد تشنه‌لب كربلا، حسین توفان شیونی ز لبم جوش می‌زند تنها نه من، كه بر لب جبریل، نوحه‌هاست گویا عزای شاه شهیدان كربلاست شاهی که نور دیدۀ خَیرُالأنام بود ماهی که بر سپهر مَعالی، تمام بود شد روزگار در نظرش تیره از غبار باد مخالف از همه‌سو بس‌‌که عام بود آب از حسین گیرد و خنجر دهد به شمر انصاف روزگار، ندانم کدام بود! آبی که خار و خس، همه سیراب از آن شدند آیا چرا بر آل پیمبر، حرام بود؟ خون، دیده‌ها چگونه نگرید بر آن شهید کز خون به پیکرش کفنِ لعل‌فام بود دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را زان رخنه ها چو صید مرادش به دام بود آن خضرِ اهل‌بیت به صحرای کربلا نوشید آب تیغ، ز بس تشنه‌کام بود تفتند زآتش عطش آن لعلِ ناب را سنگین‌دلان مضایقه کردند آب را"
ترکیب بندصباحی بیدگلی کاشانی.mp3
1.53M
"چون تشنگي عنان ز كف شاه دين گرفت از پشت زين قرار بروي زمين گرفت پس بي حيائي آه كه دستش بريده باد از دست داد دين و سر از شاه دين گرفت داغ شهادت علي ايام تازه كرد از نو جهان عزاي رسول امين گرفت در طشت مجتبي جگر پاره پاره ريخت پهلوي حمزه چاك ز مضراب كين گرفت هم پاي پيل خاك حرم را بباد داد هم اهرمن ز دست سليمان نگين گرفت از خاك خون ناحق يحيي گرفت جوش عيسي ز دار راه سپهر برين گرفت گشتند انبيا همه گريان و بوالبشر بر چشم تر ز شرم نبي آستين گرفت كردند پس به نيزه سرير را كه آفتاب پوشيد در سحاب رخ زرد در حجاب شد بر سر سنان چو سر شاه تاجدار افكند آسمان بزمين تاج زرنگار افلاك را ز سيلي غم شد كبود روي آفاق را ز اشك شفق سرخ شد كنار از خيمه ها ز آتش بيداد خصم رفت چون از درون خيمگيان بر فلك شرار عريان تن حسين و بتاراج داده چرخ پيراهني كه فاطمه اش رشت پود و تار"
ترکیب بندعلامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.mp3
1.9M
"گلگون قباي عرصه ي ميدان كربلا زينت فزاي مسند ايوان كربلا لب تشنه فرات روان بخش كائنات خضر زلال چشمه حيوان كربلا سر مست جام ذوق و جگر سوز نار شوق غواص بحر وحدت و عطشان كربلا سرباز كوي دوست كه در عشق روي دوست افكنده سر چو گوي به چوگان كربلا ركن يمان كعبه ايمان كه از صفا در سعي شد ز مكه به عنوان كربلا لبيك بر زبان به سر دست نقد جان روي رضا به سوي بيابان كربلا چون نقطه در محيط بلا ثابت القدم گردن نهاد بر خط فرمان كربلا بر ما سواي دوست سر آستين فشاند آسوده سر نهاد به‌ دامان كربلا سر بر زمين گذاشت كه تا سر بلند شد وز خود گذشت تا ز خدا بهره مند شد" "سهم قدر ز قوس قضا دلنشين رسيد در مركز محيط رضا تير كين رسيد كرد آن سه شعبه نقطه ي توحيد را دو نيم وز شش جهت فغان به سپهر برين رسيد سر مصون ز مكمن غيب آشكار شد زان ناوكي كه بر دل حق مبين رسيد بازوي كفر و طعنه ي كفار شد قوي زان طعن نيزه ای كه به پهلوي دين رسيد از تاب رفت شاهد سلطان معرفت زان سوز و سازها كه به شمع يقين رسيد آمد به قصد كعبه ي توحيد پيل مست ديو لعين به مهبط روح الامين رسيد آن نفس مطمئنه حياتي ز سر گرفت زان نفخه ي كه در نفس آخرين رسيد مسغرق جمال ازل گشت لايزال نوشيد از زلال لقا شربت وصال " ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛