eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌بر دور تا دور گنبد امام‌رضا ( ع) چه نوشته است ؟ پس از اينكه در سال ٩٩٧ه.ق عبدالمومن‌خان ازبک اقدام به غارت اموال آستان و طلاهای گنبد کرد ، شاه عباس اول در سفری که از اصفهان با پای پیاده به مشهد داشت ، مجددا گنبد را طلاکاری نمود و به خط ثلث و با خطاطی علیرضا عباسی با قلم طلایی بر زمینه فیروزه ای در کتیبه کمربندی گنبد نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولى ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب اقدام خدام هذه الروضة المنورة الملاکوتیة مروّج آثار اجداده المعصومین السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی بهادرخان. فاستسعد بالمجیء ماشیاّ على قدمیه من دارالسلطنة اصفهان الى زیارة هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزینة هذه القبة من خلّص ماله فی سنة الف و عشر و تمّ فی سنة الف و ستةعشر. ترجمه : به نام خداوند بخشنده مهربان. از بزرگترین توفیقات خداوند این بود که سلطان اعظم و مولایِ پادشاهان عرب و عجم و دارنده نسب پاک نبوی و افتخار درخشان علوی ، خاک پای خادمان این روضه نورانی ملکوتی و رواج دهنده آثار پدران معصومش ، سلطان فرزند سلطان شاه عباس موسوی صفوی بهادرخان افتخار یافت که با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت این حرم شریف بیاید و از خالص‌ترین اموالش این گنبد را به طلا اذین کند که در سال ۱۰۱۰ هجری قمری اغاز شد و در ۱۰۱۶ به پایان رسید . در سال ۱۰۸۴ هجری قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی ، به دنبال وقوع زمین لرزه، گنبد حرم امام‌رضا(ع) هم آسیب دید و شماری از خشت‌های طلایی آن از جا کنده شد . وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبه‌ای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید . این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده می‌شود . 🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
ای مدنی برقع و مکی نقاب.mp3
1.18M
  ای مدنی برقع و مکی نقاب سایه نشین چند بود آفتاب گر مهی از مهر تو موئی بیار ور گلی از باغ تو بوئی بیار منتظران را به لب آمد نفس ای ز تو فریاد به فریادرس ملک برآرای و جهان تازه کن هردو جهان را پر از آوازه کن سکه تو زن تا امرا کم زنند خطبه تو کن تا خطبا دم زنند خاک تو بوئی به ولایت سپرد باد نفاق آمد و آن بوی برد باز کش این مسند از آسودگان غسل ده این منبر از آلودگان خانه غولند بپردازشان در غله دان عدم اندازشان ما همه جسمیم بیا جان تو باش ما همه موریم سلیمان تو باش هر چه رضای تو به جز راست نیست با تو کسی را سر وا خواست نیست گر نظر از راه عنایت کنی جمله مهمات کفایت کنی دایره بنمای به انگشت دست تا به تو بخشیده شود هر چه هست
تفسیر مشق عشق دلیل کلام نیست جوینده ی طریقت او جز غلام نیست در مکتب سلوک و رسالت نشین کنون دنیا مجال گفتن از عشق و جام نیست
بر نمی گردی ولی من همچنان در شعرها هی ردیفش می کنم این واژه ی "برگرد" را
می نویسم که مرا غیر علی یاری نیست در دو عالم بجز او سید و سالاری نیست در دلم غیر تولّای علی کاری نیست دو جهان غیر علی امر دگر جاری نیست می نویسم که پناهنده ی حیدر هستم اوست سلطانم و من بنده ی حیدر هستم پدر و مادر من خوب امانت دارند از ازل تا که مرا حبّ علی بسپارند عهد کردند که دست از همه کس بردارند بخدا غیر علی از همه کس بیـزارند هرکه با آل علی نیست یقین با ما نیست اوست یکتا و بجز فاطمه اش همتا نیست حائلی بِین خدا و علی و زهرا نیست جر عبودیّتِ حق فرقِ دگر اینجا نیست علی آن آب حیاتیست که دل خانه ی اوست دل توحیدیِ ما واله و مستانه ی اوست در شبستانِ علی بال و پری باید ریخت در پی هر قدمش جان و سری باید ریخت وسط معرکه هایش سپری باید ریخت در حمایت ز ولایت هنری باید ریخت کربلای همه ی اهل هنر در راه است هر کسی کرب و بلایی نشود گمراه است : از ازل مهر تو در سینه درخشید علی گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
یادت باشه دنیا گرده، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی زندگی ساختنی است؛ نه ماندنی.. بمان برای ساختن نساز برای ماندن...
زندگی... حکایت قدیمی کوهستان است.‌. هر چه را صدا کنیم ؛ همان را می شنویم... پس به نیکی صدا کنیم تا نیک بشنویم ! روزگارتون بروفق مراد....🌿
قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود و من چقدر ساده‌ام که سال‌های سال در انتظار تو کنار این قطار ایستاده‌ام و همچنان به نرده‌های ایستگاه رفته تکیه داده‌ام قیصر امین‌پور
قول بده که خواهی آمد اما هرگز نیا! اگر بیایی همه چیز خراب می‌شود دیگر نمی‌توانم این‌گونه با اشتیاق به دریا و جاده خیره شوم من خو کرده‌ام به این انتظار به این پرسه زدن‌ها در اسکله و ایستگاه اگر بیایی من چشم به راه چه کسی بمانم؟ رسول یونان
‌ عشق اول مے ڪند دیوانه ات... تا ز ما و من ڪند بیگانه ات... عشق چون در سینه ات مأوا ڪند... عقل را سرگشته و رسوا ڪند... می‌شوی فارغ ز هر بود و نبود... نیستی در بند اظهار وجود... عشق رام مردم اوباش نیست... دام حق ،صیاد هر قلاش نیست... در خور مردان بود این خوان غیب... نیست هر دل ، لایق احسان غیب... عشق ڪے همگام باشد با هوس.... پخته ڪے با خام گردد همنفس.... عشق را با ڪفر و با ایمان چه ڪار... عشق را با دوزخ و رضوان چه ڪار... عشق سازد پاڪبازان را شڪار... کی به دام آرد پلید و نابڪار... زنده دل‌ها می‌شوند ازعشق، مست... مرده دل ڪے عشق را آرد به دست.... ‌ ‌
جامی.mp3
1.19M
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول   عارفی در طریق حق سندی گشت مهمان صاحب خردی میزبان بهر خدمتش برخاست میهمانخانه را به خوان آراست ساخت آراسته به رسم کرام خوان و خانه به گونه گونه طعام صحن خانه شد از طبقها تنگ همه پر میوه های رنگارنگ مرد عارف تعللی می کرد اندک اندک تناولی می کرد دست می برد و دست می آورد لیک کم می گرفت و کم می خورد چون نشستی به خوان هیچ کسان لب و دندان به نانشان برسان ور نداری به خوان و سفره نیاز دست می کن به سوی میوه دراز این همه میوه و طعام و شراب که درین عالم است از هر باب آفریده ست حق برای شما تا فتد یک به یک خورای شما گفت عارف که هر چه هست بلی بهر ما آفریده است ولی خلق ما از برای اینها نیست هستی ما فدای اینها نیست حق چو ایجاد نیک و بد کرده ست خلق ما از برای خود کرده ست