eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
537 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
218 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | شهید علیـــرضا جویلی اولین شهید قرارگاه سری نصرت گردان ۳۱۳ قائم(عج) ⏳تاریخ شهادت: ۱۱۳۶۱/۱۱/۱۱ 📍محل شهادت: سوسنگرد؛ جاده رقابیه 🔺در اهواز متولد شد و تنها فرزند پسر خانواده بود. از دوران مدرسه بطور مستمر در مساجد و نمازهای جماعت و جلسات قرآن شركت می کرد و از همان دوران؛ بارها تنفر خود را از رژيم ستم شاهی نشان ميی داد. در دبيرستان و در اوج جريانات انقلاب؛ بارها در راهپيمائی ها شركت می کرد. از جمله در روز ۲۷ دی(چهارشنبه سياه) اهواز شركت داشت. با شروع جنگ؛ ایشان که از نیروهای فعال مسجد آیت الله شفیعی بود؛ رهسپار جبهه شد و اولين بار در جبهه آبادان روبروی دشمن كور دل قرار گرفت و سرانجام پس از مجاهدت‌های فراوان در جبهه‌های آبادان؛ سوسنگرد؛ بستان؛ شوش؛ خرمشهر و ... در ۱۱ بهمن ماه ۱۳۶۱ پس از يك عمليات چريكی و در هنگام بازگشت در جاده سوسنگرد اهواز ماشين از جاده منحرف شده و او با ابوناصر كه مجاهد عراقی بود به درجه رفيع شهادت رسيد. ┈••❈✿🌹🔷🌹✿❈••┈ ❇️ هدیه به ارواح طیبه شهدای هشت سال دفاع مقدس؛ به ویژه شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهواز؛ صلواتی را هدیه بفرمایید. 🔰امور شهدا پایگاه شهید سید مصطفی خمینی(ره)_مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
📚 | 🛒 خرید آسان از سایت: http://shop.hdrdc.ir/product/255 کانال ما را با دوستان خود اشتراک بگذارید👇 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┅═🔹🍃🌸🍃🔹═┅ ❇️ هدیه به ارواح طیبه شهدای هشت سال دفاع مقدس؛ به ویژه شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهواز؛ صلواتی را هدیه بفرمایید. 🔰امور شهدا پایگاه شهید سید مصطفی خمینی(ره)_مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📆 ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ - کشف پیکر پاک و مطهر 🌷 🔹ســـردار هـــور 🔺علی هاشمی؛ متولد اهواز(۱۳۴۰) به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی جنوب نقش مهمی در طول ایفا نمود. وی از طراحان عملیات خیبر و عملیات بدر بشمار می رود. 🔺با آغاز جنگ؛ علی هاشمی در محور "کرخه کور" و " طراح" به مقابله با پیشروی سپاه دشمن پرداخت و به تدریج تیپ ۳۷ نور را تأسیس نمود و با این یگان؛ در عملیات "بیت المقدس" در آزادی خرمشهر شرکت نمود. 🔺این تیپ در آستانه عملیات والفجر مقدماتی منحل شد. سپس علی هاشمی فرمانده سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل همین سپاه منطقه ای بود که شکل گرفت و در سومین سال جنگ؛ محسن رضایی؛ علی هاشمی را به فرماندهی آن برگزید. 🔺"عملیات خیبر" ثمره یک سال تلاش شبانه روزی نیروهای قرارگاه نصرت؛ تحت فرماندهی او بود. اولین عملیات آبی - خاکی جنگ و اولین عملیاتی که ده‌ها یگان رزمی سپاه؛ در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاق ها و نیزارهای منطقه هور را پشت سر بگذارند که این در نوع خود اقدامی بی نظیر و تاریخی بود. 🔺یک سال بعد نیز؛ قرارگاه نصرت در طرح ریزی "عملیات بدر" ایفای نقش کرد و در حین این عملیات بسیاری از نیروهای زبده این قرارگاه به شهادت رسیدند. 🔺وی در تیر ماه سال ۱۳۶۶ به فرماندهی "سپاه ششم امام صادق" منصوب شد که چند تیپ و لشگر؛ بسیج و سپاه خوزستان؛ لرستان و پدافند منطقه هور از "کوشک" تا "چزابه" را در تحت پوشش قرار می داد. 🔺روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷؛ متجاوزان بعثی؛ حمله‌ای گسترده و همه‌ جانبه را برای باز پس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. علی هاشمی در آن زمان؛ در قرارگاه خاتم چهار؛ در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. 🔺هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک؛ چه بر سر فرماندهان "قرارگاه نصرت" آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌ کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه به زمین نشسته‌اند و هاشمی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ خبری از آن ها نشد. 🔺پس از آن؛ جستجوی دامنه‌ داری برای یافتن او و افرادش آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر؛ بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک فرمانده عالی رتبه سپاه؛ جان او را که احتمالاً به اسارت در آمده بود به خطر اندازد؛ لذا تا سال‌ها پس از پایان جنگ؛ نام علی هاشمی کمتر برده می‌شد. پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. 🕰 در ۱۹ اردیبهشت مــاه سال ۱۳۸۹؛ خبر کشف پیکر 🌷 اعلام شد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار؛ توانست بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشد. کانال ما را با دوستان خود اشتراک بگذارید👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🌷چهارم خرداد ماه سال ۱۳۶۷ - سالروز شهادت سردار حمید رمضانی 🔺طراح؛ مبتکر و در جنگ و از همرزمان (سردار هور) 🌱متولد: اهواز - ۱۳۴۱ در کودکی در حوضچه‌ای به عمق ۵ متر غرق شد و به صورت معجزه آسایی نجات یافت. پدرش کارگاه تراشکاری داشت. مطالعه كتاب‌های دكتر شریعتی و استاد مطهری؛ شركت در جلسات قرآن و عقیدتی از وی؛ نوجوانی آگاه و با ایمان ساخت. او در مسجد طالب زاده برای اقامه نماز حضور پیدا می کرد. مدتی بعد به جوانان مسجد جزایری که فعال‌ترین گروه سیاسی اهواز در قبل از انقلاب بودند؛ پیوست. مسجد جزایری از مهمترین وعده‌گاه‌‌های جوانان اهواز بود كه عاشقانه عبادت می‌كردند؛ عالمانه می‌آموختند و شجاعانه مبارزه می‌كردند. بهار و تابستان ۱۳۵۷ فعالیت‌های ضد رژیم آن ها كه در مسجد؛ دسته‌بندی می‌شد؛ شكل تاز‌ه ای به خود گرفت. حمید هم كه در این زمان ۱۶ ساله بود در این جریانات انقلابی نقش به سزایی داشت. پس از پیروزی انقلاب حمید در دبیرستان با بحث و گفتگو؛ تشكیل نمایشگاه و روزنامه دیواری؛ به ارشاد همسالان خویش پرداخت. او با آنكه سن كمی داشت؛ وارد سپاه شد. در آنجا با فعالیت‌های فرهنگی از جمله پخش كتاب؛ نوار و پوستر امام؛ جایگاه انقلاب و رهبری را برای مردم تبیین كرد. سپس وارد كمیته انقلاب اسلامی شد تا با حضور ضد انقلاب مقابله و مبارزه كند. حمید از استعداد تحصیلی بالایی برخوردار بود و چند بار در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته‌های مختلف از جمله الکترونیک قبول شد. وقتی در این رشته قبول شد روزهای آغازین حمله ارتش عراق به ایران بود؛ خانواده پیشنهاد اعزام به خارج برای تحصیل در کنار دو برادرش را دادند؛ او گفت: «جبهه های جنگ خود دانشگاه بزرگی است». حمید جهاد در راه خدا را درسی از درس‌های بهشت می‌دانست و آن را بر همه چیز مقدم می دید. با شروع جنگ تحمیلی همراه دیگر جوانان غیرتمند اهوازی به جبهه شتافت. به خرمشهر و آبادان رفت و در همان روز‌های ابتدای جنگ مجروح شد، اما پس از بهبودی؛ مجدداً به منقطه عملیاتی بستان و سوسنگرد رفت. او در مأموریت‌های شناسایی تا جایی پیش می‌رفت که به شهرهای زیارتی عراق مثل کربلا می‌رسید و توفیق زیارت مولایش امام حسین(ع) و مرادش ابوالفضل(ع) را می یافت!! شهرهایی در عمق صدها کیلومتر داخل خاک عراق.!!! شهید حمید رمضانی به گفته محسن رضایی(فرمانده سپاه در دوران جنگ) اعجوبه‌ای در فكر و طراحی و ابتكار بود. این سردار شجاع سرانجام در روز چهارم خرداد ۱۳۶۷(تنها ۲۳ روز مانده تا پایان جنگ) در حالی که تلاش می‌کرد از حمله‌ مجدد ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کند بشهادت رسید.🕊 🚩 سوابق مسئولیتی شهید: قائم مقام فرمانده محور عملیاتی فارسیات و خرمشهر فرمانده محور اطلاعات شناسایی جبهه های سونگرد و بستان فرمانده گردان عملیاتی کربلا در سپاه سوسنگرد فرمانده واحد اطلاعات قرارگاه نصرت فرماندهی گردان شناسایی ۳۱۳ حضرت قائم(عج) فرمانده واحد اطلاعات و عملیات سپاه ششم امام جعفر صادق(ع) کانال ما را با دوستان خود اشتراک بگذارید👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 🔺همیشه دو چیز را رشک می برده ام که آن هر دو‌ را تو انگار جوری ربوده ای که حتی سهمی هم علی القاعده نباید برای چون منی باقی می ماند. یکی گمنامی در عین پر کامی و دیگری گمشده ی معشوق بودن. 🔺فرمانده بودن در ما؛ یعنی فرمانده جنگ بودن و البته در چشم همگان نبودن. کیست که نداند فرمانده جنگ بودن در جبهه ی حق چه اوج والایی است در آسمان قرب الهی و چقدر زیباست اینگونه دور از چشم همه؛ غرق در آغوش بودن. تو اینگونه بودی! 🔺شاید آن آرزو و رشک دومم که تو آن را هم خیلی شیرین در دست گرفتی نتیجه همین گمنامی در عین پرکامی بود؛ آنسان که آنقدر دور از چشم اغیار در آغوش خدا ماندی و سینه در سینه خدا فرو بردی که دیگر اراده خدا بر این قرار گرفت که نام تو را با عنوان "عاشقی بی بدیل" فریاد بزند و شهادت را که معشوق اولیائش بود بر خلاف قاعده دنیا که همیشه در پی معشوق است؛ دنبال تو فرستاد! 🔺و اینگونه شد که سال ها پس از بی نامی و گمنامی؛ تبارک و تعالی تو را با نام ؛ روی دست گرفت تا حتی کسانی مانند من نیز کمی از قدرِ تو را فهمیدیم و هر وقت نام زیبایت را "شهید علی هاشمی" شنیدیم؛ بی اختیار در مقابلت سر فرود آوردیم و شدیم. ✍️نویسنده: 🌸 به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱۰ دی ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت: ۴ تیر ۱٣۶٧ 🕊محل شهادت: جزیره مجنون 🥀مزار شهید: اهواز کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
📆 ۱۲ اسفندماه؛ ســـالروز شهادت سردار پر افتخـــار سپاه اسلام و مسئول اطلاعات عمليات برون مرزی قرارگاه کربلا ♦️عملیـــات خیبـــر ⏳تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۲ کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
♦️؛ متولد سال ۱۳۴۰ در اهواز می باشد. ایشان به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی جنوب نقش مهمی در طول ایفا نمود. وی از طراحان و بشمار می رود. 🔺با آغاز جنگ؛ علی هاشمی در محور و به مقابله با پیشروی سپاه دشمن پرداخت و به تدریج تیپ ۳۷ نور را تأسیس نمود و با این یگان؛ در در آزادی خرمشهر شرکت نمود. 🔺این تیپ در آستانه منحل شد؛ سپس علی هاشمی فرمانده سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل همین سپاه منطقه ای بود که شکل گرفت و در سومین سال جنگ؛ ؛ علی هاشمی را به فرماندهی آن برگزید. 🔺عملیات خیبر ثمره یک سال تلاش شبانه روزی نیروهای قرارگاه نصرت؛ تحت فرماندهی او بود. اولین عملیات آبی _ خاکی جنگ و اولین عملیاتی که ده‌ها یگان رزمی سپاه؛ در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاق ها و نیزارهای منطقه هور را پشت سر بگذارند که این در نوع خود اقدامی بی نظیر و تاریخی بود. 🔺یک سال بعد نیز؛ قرارگاه نصرت در طرح ریزی عملیات بدر ایفای نقش کرد و در حین این عملیات بسیاری از نیروهای زبده این قرارگاه به شهادت رسیدند. 🔺وی در تیر ماه سال ۱۳۶۶ به فرماندهی (ع) منصوب شد که چند تیپ و لشگر؛ بسیج و سپاه خوزستان؛ لرستان و پدافند منطقه هور از تا را در تحت پوشش قرار می داد. 🔺روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷؛ متجاوزان بعثی؛ حمله‌ای گسترده و همه‌ جانبه را برای باز پس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. علی هاشمی در آن زمان؛ در قرارگاه خاتم چهار؛ در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. 🔺هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک؛ چه بر سر فرماندهان قرارگاه نصرت آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌ کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه به زمین نشسته‌اند و هاشمی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ خبری از آن ها نشد. 🔺پس از آن؛ جستجوی دامنه‌داری برای یافتن او و افرادش آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر؛ بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک فرمانده عالی رتبه سپاه؛ جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر اندازد؛ لذا تا سال‌ها پس از پایان جنگ؛ نام علی هاشمی کمتر برده می‌شد. پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. ⏳در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹؛ خبر کشف پیکر شهید علی هاشمی اعلام شد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار؛ توانست بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🌷 چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷ _ سالروز سردار هور؛ 🌱 متولد اهواز(۱۳۴۰) _ از فرماندهان جنگ به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی جنوب نقش مهمی در طول ایفا نمود. وی از طراحان و بشمار می رود. 🔹با آغاز جنگ؛ علی هاشمی در محور "کرخه کور" و "طراح" به مقابله با پیشروی سپاه دشمن پرداخت و به تدریج تیپ ۳۷ نور را تأسیس نمود و با این یگان؛ در در آزادی شرکت نمود. 🔹این تیپ در آستانه منحل شد. سپس علی هاشمی فرمانده شد و بعدها از دل همین سپاه منطقه ای بود که شکل گرفت و در سومین سال جنگ؛ ؛ علی هاشمی را به فرماندهی آن برگزید. 🔹 ثمره یک سال تلاش شبانه روزی نیروهای قرارگاه نصرت؛ تحت فرماندهی او بود. اولین عملیات آبی _ خاکی جنگ و اولین عملیاتی که ده‌ها یگان رزمی سپاه؛ در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاق ها و نیزارهای منطقه هور را پشت سر بگذارند که این در نوع خود اقدامی بی نظیر و تاریخی بود. 🔹یک سال بعد نیز؛ قرارگاه نصرت در طرح ریزی ایفای نقش کرد و در حین این عملیات بسیاری از نیروهای زبده این قرارگاه به شهادت رسیدند. وی در تیر ماه سال ۱۳۶۶ به فرماندهی (ع) منصوب شد که چند تیپ و لشگر بسیج و سپاه خوزستان _ لرستان و پدافند منطقه هور از تا را در تحت پوشش قرار می داد. 🔹روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷؛ متجاوزان بعثی؛ حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه آغاز کردند. علی هاشمی در آن زمان؛ در قرارگاه خاتم چهار؛ در ضلع شمال شرقی مستقر شده بود. 🔹هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک؛ چه بر سر فرماندهان "قرارگاه نصرت" آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه؛ به زمین نشسته‌اند و هاشمی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ خبری از آن ها نشد. 🔹پس از آن؛ جستجوی دامنه‌داری برای یافتن او و افرادش آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر؛ بیم آن می‌رفت که اِفشای ناپدید شدن یک فرمانده عالی رتبه سپاه؛ جان او را که احتمالاً به اسارت درآمده بود به خطر اندازد؛ لذا تا سال‌ها پس از پایان جنگ؛ نام علی هاشمی کمتر برده می‌شد. پس از هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. ⏳در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹؛ خبر کشف پیکر شهید علی هاشمی اعلام شد و مادر صبور او پس از ۲۲ سال انتظار؛ توانست بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
1⃣ قسمت اول آیا می دانید یک پایگاه اطلاعاتی به کلی سری در جنگ تحمیلی؛ چگونه توانست شکست‌های متعددمان را به پیروزی‌هایی بزرگ بدل کند؟ ♦️بعد از ؛ عراقی‌ها فهمیده بودند چگونه عملیات می‌کنیم. بر این اساس؛ در دو و نتوانستیم به هدف‌هایمان برسیم. هر چه تلاش کردیم؛ چیزی نصیبمان نشد.! 💠این جملات؛ تشریح موقعیت ایران در جنگ تحمیلی‌ از زبان فرمانده وقت پاسداران است. ♦️محسن رضایی بعد از تحقیقات و مشورت‌های بسیار؛ برای برون رفت از این تصمیم می‌گیرد یک قرارگاه راه‌اندازی کند. قرارگاهی که در پوشش یک مدرسه در هویزه راه‌اندازی شد تا کسی به آن شک نکند. ؛ اما فرماندهی این قرارگاه مسئله‌ی مهم بعدی بود که سردار رضایی بعد از بررسی‌های فراوان به یک اسم رسید؛ ؛ فرماندهی که دارای بینش کافی عملیاتی و اطلاعاتی بود. ♦️مأموریت بسیار محرمانه و مهم علی هاشمی و نیروهای تحت امرش؛ شناسایی کامل منطقه‌ای جدید و بکر بود. مناطقی که نیروهای ایرانی تا آن روز شناسایی و در آن عملیات کرده بودند تفاوت بسیار زیادی با هور داشت. ؛ منطقه‌ای آب‌گرفته؛ شبیه به تالاب بود با نیزارهای بلند. ♦️بر اساس گفته خود شهید هاشمی: جمهوری اسلامی هیچ‌گونه تجربه‌ای در این منطقه نداشت و تمامی تجربیات ما در رابطه با تپه؛ کوه؛ زمین؛ دشت و کانال بود. تجربه نداشتن در هور و نداشتن امکانات مناسب و حتی نداشتن اطلاعات مناسب در رابطه با نحوۀ کار در هور موجب ایجاد سردرگمی در کارهای ما شده بود. ♦️در این قرارگاه؛ تعدادی از بومی‌های هور از جمله و نیز همکاری می‌کردند. نیروهای اطلاعاتی این قرارگاه سعی داشتند از قایق‌های بصری و بلم که مخصوص اعراب عراقی بود؛ استفاده کنند و لباس‌های بومی و محلی بپوشند و در پوشش ماهیگیری و با تکلم به زبان عربی؛ منطقه را شناسایی کنند ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🔻ستاد گردان 🔹خاطرات دکتر از عملیات بدر تدوین: غلامرضا جهانی مقدم 1⃣ قسمت اول ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔰مقدمه شرایط عمومی بعد از عملیّات خیبر بعد از و در سال ۱۳۶۳؛ التهابی در جامعه و بین نیروهای رزمنده و ‌فرماندهان به وجود آمده بود. بالأخره بايد عملیّاتی را برنامه‌ريزی می کردند تا عدم موفّقیّت های قبلی به شکلی جبران می شد. بعد از ؛ هر عملیّاتی که داشتیم؛ موفّقیّت و پیروزی در آن حاصل نمی‌شد. اين وضعیّت؛ فضای سنگینی در شهر و بین مسئولین ايجاد کرده بود. عراق هم به واسطۀ اين که چند عملیّات ما را به شکلی ناکام کرده بود؛ يک احساس موفّقیّت داشت. بین عملیّات‌های خیبر و بدر؛ اين احساس عدم موفّقیّت بین نیروهای نظامی به وجود آمده بود. تنها دل گرمی فرماندهان؛ فرمايشات و حمايت های حضرت امام(ره) بود. فضای خوبی حاکم نبود و فرماندهان در اين شرايط؛ سخت در حال برنامه‌ريزی بودند. نقاط ضعف و قوّتِ خودشان را با توجّه به مشکلات و شکست‌ها رصد می کردند. در عملیّات خیبر؛ غیر از گرفتن جزاير شمالی و جنوبی؛ کار ‌ديگری انجام نشد؛ ولی نیروهای ما يک تجربۀ بسیار خوب در بخش آبی _ خاکی به‌ دست آوردند. فرماندهان به اين نتیجه رسیدند که استمرار اين عملیّات ها می‌تواند کلید فتحی برای عملیّات های آينده باشد. شايد فلسفۀ طرّاحی عملیّات بدر؛ هم بیشتر به اين برمی‌گشت. تعداد بچّه‌های که تا قبل از عملیّات خیبر با کار می‌کردند؛ محدود بود؛ ولی بعد از عملیّات؛ هم منطقۀ عملیّات گسترش پیدا کرد و هم حسّاسیّت‌های قبلی ديگر وجود نداشت. در اين مقطع؛ بخش ديگری از بچّه‌های اهواز به قرارگاه نصرت رفتند. به طوری که شايد حدود دويست نفر از بچّه‌های اهواز به مجموعۀ اين قرارگاه؛ ملحق شدند. تعدادی از آن ها؛ بچّه‌های بودند که در موج دوم به قرارگاه نصرت پیوستند. که در ؛ فرماندهی يکی از محورهای لشگر را به عهده داشت؛ با تغییر ساختار تیپ؛ مجدّد اً به گردان برگشت. ادامه دارد 👇👇 کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🔻ستاد گردان 🔹خاطرات دکتر #محسن_پویا از عملیات بدر تدوین: غلامرضا جهانی مقدم 1⃣ قسمت اول
🔻 ستاد گردان 🔹خاطرات دکتر از تدوین: غلامرضا جهانی مقدم 2⃣ قسمت دوم ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹آشنایی با هور در تابستان سال ۱۳۶۳ با اطلاعاتی که کسب کرده بود؛ به این نتیجه رسید که عملیات آینده باز هم در منطقه هور است. این برای ما شرایطی را ایجاد می‌کرد تا مقداری اطلاعات از هور به دست بیاوریم. منطقه هور؛ شرایط بسیار ویژه ای داشت. اولین کاری که صورت گرفت؛ این بود که حاج اسماعیل به چند نفر از بچه های گردان؛ از جمله پور؛ ؛ من و چند نفر از بچه های گروهان ها؛ مثل و ؛ به صورت خیلی محرمانه گفت که بروید در منطقه هور و با آن جا آشنا شوید. این اقدام؛ تقریباً در تیرماه سال ۱۳۶۳ انجام شد و هنوز تا عملیات؛ خیلی فاصله داشتیم و هوا هم بسیار گرم بود. بعد از ؛ نیروها در جزایر؛ مستقر بودند و تردد به صورت عادی وجود داشت. فقط نمی‌بایست از عملیات آینده؛ اثری دیده می‌شد. با آن آشنایی که ما با بچه های داشتیم مشکلی برای ورود به منطقه نبود. فضای هور برای ما جدید بود؛ وقتی طبیعت آن جا را می‌دیدیم؛ برای ما سئوال مطرح می شد که چطور می توانیم این جا عمل کنیم؟ اینجا خاک ندارد! زمین ندارد! اصلاً تانک چه می‌شود؟ خمپاره چه می شود؟ توپخانه چه می‌شود؟ اصلاً نیروها چه می‌شوند؟ پیدا کردن پاسخ این سئوال ها در روزهای اول؛ خیلی برای ما سخت بود؛ ولی وقتی بچه های اطلاعات عملیاتِ منطقه را که از همرزمان قدیمی ما بودند می‌دیدیم؛ آرامش می گرفتیم و این خیلی به ما کمک می کرد. وقتی به آن جا رفتیم؛ احساس غریبی نکردیم. که از مسئولین آن جا بود؛ از نیروهای گردان خودمان محسوب می‌شد. با که مسئولیت محور را به عهده داشت؛ هم مسجدی بودیم. ؛ فرمانده گردان شناسایی هم از دوستان بود. دوستان دیگری مثل ؛ هم از مسئولین قرارگاه نصرت بودند. همه از بچه های اهواز بودند و با آن ها ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم. آن ها چندین مقر داشتند. کل هور را تقسیم بندی کرده بودند و هر گروه در یک منطقه مستقر شده بود. مثلاً در منطقه "طبر" يا شط‌علی و چند جای دیگر اکیپ هایی مستقر شده بودند. مقری که ما رفته بودیم؛ واقعاً در فضای استتار شده و بسیار حفاظت شده ای بود. آنجا نقشه ها را به ما نشان دادند و هور را تشریح کردند و با فضا و نقاط و پوشش محل آشنا شدیم. بعد از آن؛ شرایط اولیۀ هور را شرح دادند که جزایر کجا هستند؛ موقعیت ما چه هست؛ مسیر جاده ها کجا هستند؛ عملیات خیبر چه شد؟ بالأخره یک مقداری با آن فضا آشنا شدیم. سئوال هایی هم مطرح شد و آن ها هم توضیحاتی دادند. این اطلاعات برای ما بسیار ارزشمند و تجربه خوبی محسوب می‌شد. بچه های اطلاعات عملیات توضیحات را بسیار شفاف و روشن می‌دادند. هر چه اطلاعات بود بی پرده در اختیار ما گذاشتند. ما را می‌شناختند و اطمینان داشتند. شاید اگر غریبه بودیم اطلاعات را به این شکل نمی دادند. با ورودمان به این مقر؛ _خدا او را رحمت کند_ ما را دید و خیلی خوشحال شد. او می گفت بیایید تا همه چیز را به شما بگویم. خیلی احساس راحت و خوبی پیدا کرده بودیم. منصور؛ یکی از اعجوبه های اطلاعات عملیات بود. از نیروهای بود که قبل از عملیات خیبر؛ از ما منفک شد و به قرارگاه نصرت رفت. همیشه توی شهر؛ همدیگر را می دیدیم ولی فرصتی که از نزدیک با هم بنشینیم و ببینیم چه می کند؛ نبود. به هر حال؛ ما را سوار قایق کرد و در فضای هور و آبراه ها و نیزارها گرداند. در روز رفته بودیم و شرایط عادی بود. البته عمق هور زیاد بود. ابتدا خیلی سخت نبود سوار یک قایق موتوری شدیم و مقداری قایق سواری کردیم. واقعیتش تا آن موقع هنوز قایق موتوری سوار نشده بودم. خصوصاً در قایق لگنی. مقداری که رفتیم منصور شاکریان گفت: بیایید قایق را برانید. گفتیم بلد نیستیم شاکریان گفت: شما آمدید اینجا و باید این ها را یاد بگیرید. یکی یکی در آب راه می‌رفتیم و می آمدیم. عبدالله محمدیان نشست و مقداری گاز داد.(با خنده) می خواستیم سمت راست برویم؛ قایق به سمت چپ می رفت. یک دفعه؛ نوک قایق در نیزارها رفت و نزدیک بود قایق وارونه شود. آن روز؛ سه ساعتی روی آب بودیم و شرایط قایق سواری را از نزدیک تجربه کردیم. ادامه دارد 👇👇 کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra