eitaa logo
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
559 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
43 فایل
کانال معرفی شهدای شهرستان خوی🌷 به حول و قوه الهی در راستای معرفی شهدای پرافتخار شهرستان شهید پرور خوی ایجاد شده است. #کپی_آزاد🌹باصلوات بر ظهور حضرت مهدی(عج) جهت ارتباط با یکی از مدیران کانال به منظور مطرح کردن انتقاد و پیشنهادهای خودتان↙ @karbobala_72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 و بی‌اختیار .... چادرت را سر می‌کنی .... و مسیر همیشگی خانه تا گلزار را گریه می‌کنی. ! فضای سینه نم گرفته‌ات فریاد‌ها دارد و تو هق هق گریه‌های تنهایی‌ات را فقط برای کنار گذاشتی و کسی از آن با خبر نمی‌شود ... وقتی که بر سر مزار می‌رسی و زانوان خسته‌ات را امان می‌دهی، وقتی قبری را که بالایش نوشته‌اند سرباز رشید اسلام را در آغوش مهربانی‌هایت می‌گیری، این گریه است ... که دیگر تحمل ماندن در قفس سینه را نمی‌یابد و زمزمه‌های روی لبانت گل می‌کند. مادر همه ی ما ..... دعایمان کن
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 کاش یکی بیاید و از واژه‌ای بگوید که در قدوقواره نام باشد. کاش یکی بیاید و بگوید از انتظارهای چشم‌به‌راه، از آن‌ها که رفتند و ندیدن سهمشان شد، که رفتند و بعد از رفتن آن‌ها پسرهایشان بازگشتند.
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 خال‌های قهوه‌ای بزرگ و کوچک روی دست‌هایش مرتب کنار هم نشسته‌اند. چروک روی دست‌هایش، حرف‌ها روایت می‌کند. قدش خمیده شده است. دلتنگ که می‌شود، دلش را برمی‌دارد و به دیدن می‌رود، جایی کنج . برای پسری که ندارد و گمنام است، می‌کند، برای پسرش می‌کند.
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 بی‌قراری در قطعه این سنگ قبری که تو می‌بینی و روی آن نشانی از بی نشانی جوانی است حاصل عمر یک مادر است ...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 دل ڪندن سخت است اما خونِ تو رنگین‌تر از «علی اڪبر حسین» نیست دلم را از تو ، برای حسین و آقازادهٔ حسین ڪندم
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 راهی جبهه شده، قرار است از کشورش محافظت کند، قرار است از آرمان ها و ارزش هایی که دارد محافظت کند، قرار است از بزرگترین دارایی اش یعنی محافظت کند. در همین بهبوئه اتفاقی ناگوار رخ میدهد، فرزند می شود. هنوز چشم به راه است، چشم به ساعت دوخته و به در می نگرد. پس چه شد؟ به من قول داده بود امروز می رسد؟ به من گفته بود فلان ساعت اینجاست؟ اکنون که مدتیست گذشته پس چرا صدای در را نمیشنوم؟ اندکی بعد صدای در می آید. خندان در را باز میکند اما نمی داند این خنده قرار است به تلخ تبدیل شود. خبر فرزندش، جگر گوشه اش را به او می دهند. حالا دیگر ندارد که منتظرش بماند، حالا او مانده و خاطراتی که از دارد. همین خاطرها تنها یادگاری برای او هستند. این ماجرایست تلخ که آن را تجربه کرده اند.
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 باید باشی تا بدانی چرا باید چایی‌ات همیشه تازه‌دم باشد و عصرها حیاط کوچک خانه‌ات آب‌پاشی شود تا بوی خاک نمناک هوا را پر کند و اما دل به زیبایی گل رز باران خورده است. آب روشنایی‌اش را از چشم‌های گرفته. حرف‌هایش بوی یاس می‌دهد و مهربانی‌اش تمامی ندارد.
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 باید باشی تا بدانی حرف‌های جا مانده در دلت را چطور لابه‌لای کاسه پر از گل رزهای پر پر بریزی و پشت سر در نیمه کوچه کنی.
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 باید باشی تا بدانی بعد از رفتن طولانی ، چه که کنار حفر می‌کند و چه حرف‌هایی را خط به خط روی ردیف می‌کند.
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 دیشب باز خوابت را دیدم باز هم کودک شده بودی و با موهای نازت دلبرانه دل میبردی ومن مثل پروانه دورت میگشتم چقدر زود بزرگی شدی نازنینم دلم یک بغل کودکیت را آرزو می‌کند هر جا هستی، دیگر سهم من نیستی عزیزم مواظب خودت باش... من با دلم کنار میایم... مادر شدم که سنگ صبور غم ها باشم... فراموشت نمیکنم . شادی روح و
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 فرزندش را در آغوش میکشد و برای آخرین بار بوسه ای بر پیشانی اش زده و او را به پناه می سپارد. آری پناه ! مدتی بعد خبر فرزند را به او می رسانند. در دلش با غمی که دارد می گوید چه خوب حفظش کرد، او را در پناه خویش نگه داشت و از بس که او را دوست داشت هرگز نخواست او را از خود کند.
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 باید باشی تا بدانی یک چه‌طور می‌تواند روز و شب‌هایت باشد و چطور از یک قاب چوبی با حبه حبه حرف‌هایی که دانه دانه از می‌بارد، پر شود. @Shohadaye_Khoy