🎵شبیه همین سبک عزاداری☝️
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها [شهادت]
🔺هیئتی/ زمزمه
(از زبان مولا به حضرت زهرا سلام الله علیها)
مرو اى عزيزم، با قد كمونى
آخه واسه رفتن، تو خيلى جوونى
🔸آخه توى اين شهر / فقط فاطمه جان
تويى كه جواب سلامم رو ميدى
چقدر گريه كردى / چقدر غصه خوردى
مثه شمع به پاى امامت چكيدى
🔹مى سوزى از اين درد پهلو
مى سوزى از اين زخم بستر
مى سوزى و چيزى نميگى - عشق حيدر
(از زبان حضرت زهرا سلام الله عليها)
خداحافظ عشقِ، دل بى قرارم
على جان تو رو به، خدا مى سپارم
🔸حلالم كن آقا / چقدر گريه كردم
چقدر اين دو ماه زحمتت داده زهرا
حلالم كن آقا / كه كارى نكردم
چقدر حرف شنيدى از اين اهل دنيا
🔹حلالش كن اين بسترى رو
حلالش كن اين قدكمونو
حلالش كن اين خسته حالِ - نيمه جونو
توو اين ماجراها، پر من شكسته
فداى سرت كه، سر من شكسته
🔸فداى سرت كه / نمى بينه چشمام
پيش پاى تو زندگيمو مى ريزم
قرار من اين بود / برا تو بميرم
آخه من توى خونه ى تو كنيزم
🔹ببخش من اگه پا نميشم
ببخش دست به پهلو مى گيرم
ببخش كه توو خونه على جان - رو مى گيرم
دیگه جون ندارم، دیگه میرم امشب
کفنها رو دادم، به دستای زینب
🔸یکیشون برا من / یکیشم برا تو
یکیشم برا مجتبامون گذاشتم
فقط موند یه پیرهن / که دوختم با دستام
کفن دیگه واسه حسینم نداشتم
🔹میدونم چقد بی حیان و
میدونم آخه دین ندارن
می ترسم همون پیرهن رو - در بیارن
شعر و سبک/ رضا تاجیک
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🎵شبیه همین سبک عزاداری☝️
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها [شام غریبان]
🔺هیئتی/ زمزمه
(از زبان مولا به حضرت زهرا سلام الله علیها)
چه داغى به روى، دل من گذاشتى
همه هستى من، تو سنى نداشتى!!
🔸سه ماه صورتت رو / عزيزم نديدم
چقدر پير شدى خاک عالم سر من
الهى بميرم / ورم داره چشمات
چه تصويريه توى چشم تر من
🔹چقدر زخماى تو زياده
چقدر غسل تو روضه داره
ببين مرتضى روى ديوار - سر ميذاره
امون از غريبى، امون از مدينه
امون از آتيش و، از اين زخم سينه
🔸كدوم بى حيايى / كدوم تازيونه
كدوم ضربه اى جون به لبهات رسونده
كدوم نانجيبى / كدوم دست سنگين
روى صورت تو بنفشه نشونده
🔹همه زخماى تو عميقه
داره قلبمو ميده آزار
نمى دونى با من چه كرده - جاى مسمار
يه روزى مياد كه، توى اشک و ناله
ميشه وقت غسلِ، يه طفل سه ساله
🔸يه طفل اسيرى / كه موهاش سفيد شد
مگه توى گودال چه داغى رو ديده
يه طفل اسيرى / كه تا گريه مى كرد
آرومش مى كردن با راس بريده
🔹به عمه غريبونه مى گفت
كه اين زخما ميده عذابم
منو مى زنن عمه، حتى - توى خوابم
شعر و سبک/ رضا تاجیک
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🎵شبیه همین سبک عزاداری☝️
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام [شب جمعه]
🔺هیئتی/ زمزمه
شب جمعه اشكه، توو چشماى بى تاب
بازم ميشه قلبم، هوايى ارباب
🔸هوايى حال و / هواى ضريحش
هوايى پايينِ پاى حسينم
بازم بى قرار / جَوون حسين و
شب هشتم و روضه هاى حسينم
🔹دلم بى قرار حسينه
يه گوشه توو صحنش مى شينه
بازم ياد حال و هواى - اربعينه
(از زبان حضرت زهرا سلام الله عليها)
بميرم لب آب، حسينم رو كشتن
با چشماى بى تاب، حسينم رو كشتن
🔸يه قلبى شكست و / رو سينه اش نشست و
صداى نفسهاشو هم مى شنيدن
توو گودال پر خون / چقدر دست و پا زد
سر پاكشو آخ بمیرم بريدن
🔹يه نامردى عمامه رو برد
يكى شمشير و پرچمو برد
يكى هم با انگشت ارباب - خاتمو برد
شعر و سبک/ رضا تاجیک
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🎵شبیه همین سبک عزاداری☝️
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها [پس از شهادت]
🔺هیئتی/ زمزمه
(از زبان مولا به حضرت زهرا سلام الله علیها)
ديگه توو مدينه، براى هميشه
صداى نفسهاش، شنيده نميشه
🔸بميرم ز غربت / ديگه اين جماعت
مى خوابن همه راحت از دست زهرا
چقدر گريه مى كرد / چقدر ناله مى زد
ز نامردى اين جماعت با مولا
🔹توى آتيش طعنه ها و
توى آتيش كينه مى سوخت
تا آخر از اين سوز دردِ - سينه مى سوخت
چقدر سوت و كوره، بدون تو خونه
ياد خاطراتت، دلو مى سوزونه
🔸كجايى عزيزم / چقدر خاليه جات
دلم تنگ اشكا و اون گريه هاته
كجايى عزيزم / دل من گرفته
عزادار زخماى زير چشاته
🔹بدون تو آروم نميشم
توى موج غمها می افتم
بدون تو اى ياورم از - پا مى افتم
صداى نفسهات، شبا بين بستر
هنوزم مى پيچه، توى گوش حيدر
🔸چقدر درد كشيدى / چقدر ناله كردى
چقدر آتيشم زد شبا درد پهلوت
چقدر گريه كردم / چقدر غصه خوردم
شب غسل تو تا ديدم زخم بازوت
🔹شده كار من اشک و زارى
شده كار من سوگوارى
بميرم برات اى عزيزم - بى مزارى
ز يادم نميره، كه پشت همين در
يه طورى با پا زد، كه افتادى با سر
🔸هميشه توو خلوت / ميگم با خودم من
كه ميخ در خونه با تو چه كرده
تو رو بين كوچه / مى زد پيش چشمام
مى دونى كه اين روز مرگ يه مرده
🔹نيگا كن عزيزم كه غربت
به دور على در طوافه
بگو قاتلت تازيونه - يا غلافه؟
شعر و سبک/ رضا تاجیک
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
با رفتنش تمامی غم ها به من رسید
درد دو ماه فاطمه یکجا به من رسید
اول قرار بود که باهم سفر کنیم
رفتن به او رسید و تمنا به من رسید
بی او شکست خورده ی تاریخ میشدم
با فاطمه، ولایت عظمی به من رسید
آخر نشد طبیب برایش بیاورم
حسرت ز درد ام ابیها به من رسید
او رو سپید شد که بلا را به جان خرید
خجلت ز روی حضرت طاها به من رسید
یادم نمی رود که چگونه تلاش کرد
در زیر تازیانه ی اعدا به من رسید
در طول زندگانی از خود گذشته اش
یا به خدا و یا به نبی یا به من رسید
هرچند آستین به دهان ناله می زدند
اما صدای زینب کبری به من رسید
تقسیم کار خانه به نفع علی نبود
وای از دلم که شستن زهرا به من رسید
از بس غریب بودم و بی کس به وقت دفن
تسلیت از خدای تعالی به من رسید
اهل مدینه راحت و آرام خفته اند
بیداری همیشه ی شبها به من رسید
نه اینکه دست خویش کشیدم به زخم او
زخمش ز بسکه بود هویدا به من رسید
شاعر/ جواد حيدری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.19M
🎵شبیه همین سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها [پس از شهادت]
🔺هیئتی/ زمزمه
با رفتن غریبونه، آتیش به قلبمون زدی
باور نمیکنم الان، به زیر خاک و لحدی
مادر مبارکت باشه، منزلِ امنِ ابدی
🔸هوای خونه بی تو - زمستونی و سرده
ام کلثوم توو خونه - دنبال تو میگرده
میبینی رفتنت رو - هیچکی باور نکرده
یا فاطمه...
رفتی هنوز توُ گوشمه، نوای یا رب یا ربت
هنوز تُو خاطره منه، بی خوابی های هر شبت
نگفتی که بی مادری، زوده برای زینبت
🔸اهل خونه به غیر از - غصه چیزی نخوردن
خونه داریم شروع شد - برا حسین و حسن
حلوای ختم تو شد - دست پخت اوّل من
یا فاطمه...
شعر و سبک/ عبدالله باقری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
898.5K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺هیئتی/ زمینه
ای، سر و سامون خونم - بی تو زندونه خونم
ميری بی تو دلخونم، زهرا
ای، دلخوشی اين دنيام - بی تو تنهای تنهام
می بينی بين غم هام، زهرا
🔸ياس خزونم
قرارمون نبود بری تنها بمونم
بدون تو چه جوری من زهرا بمونم
🔹ای همسفرم، داری ميری مگه ميشه؟
برا هميشه پيشم بمون اگه ميشه
نرو زهرا، نرو زهرا...
باز، چرا تو مثل هر شب - داری می سوزی تُو تب
می سوزه با تو زينب، زهرا
باز، بسترت غرق خونه - حسنت نيمه جونه
نور عينت گريونه، زهرا
🔸پشت و پناهم
قرارمون چی شد بمونيم هر دو با هم
حالا داری ميری و من بی تكيه گاهم
🔹اى همنفسم، نرو بمون به خاطر من
به خاطر زينب و حسينت و حسن
نرو زهرا، نرو زهرا...
شعر و سبک/ سیدهاشم ساعی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
692.5K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺هیئتی/ زمینه
چشمام، پای غم تو کم میاره
قلبم، برای تو آروم نداره
وقتی، حرم و ضریحی نداری
نوکر، کجا بیاد و سر بذاره
🔸مادر من - دنیا و عقبای منی
مادر من - امید فردای منی
مادر من - خواهش چشمای منی
🔹نذر توئه همه زندگیم / سایته همیشه رو سرم
از کرم شما عمریه / نوکر و شیعه ی حیدرم
مادرم یا فاطمه...
روضه، روضه های بی مادریه
کار، سینه زناتون نوکریه
امشب، برای عیادت اومدیم
میگن، دیگه شبای آخریه
🔸تو رو زدن - ای همه دنیای علی
تو رو زدن - جلوی چشمای علی
تو رو زدن - آخرشم پای علی
🔹تازیونه، لگد و کتک / سیلی بی هوا می زدن
چل نفری اومدن تو رو / آه پیش بچه ها می زدن
مادرم یا فاطمه...
شعله، به در بهشت افتاده بود
ای وای، تو بودی توی آتیش و دود
دنیا، تاریکه برا اینکه شده
مادر، صورت تو از سیلی کبود
🔸تو رو زدن - چی به سرت آوردن و...
تو رو زدن - از رو تنت رد شدن و...
تو رو زدن - بعدش علی رو بردن و...
🔹تنها تو بودی یار علی / کوچه ها که همه شاهدن
تا جدا بشی تو از علی / هر جوری که می شدش زدن
مادرم یا فاطمه...
شعر و سبک/ حسین رحمانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
#مقاومت_اسلامی
#وحدت_اسلامی
#میثاق_با_امام_شهدا
#استکبار_ستیزی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺شعر انقلابی و عدالتخواهانه در مورد اتفاقات اخیر
جمعه ی دیگری رسید از راه
باز با عشق بسته ام عهدی
با تمام وجود می گویم
السلام علیکَ یا مهدی
پسر فاطمه نگاهی کن
فاطمیه است و دل پر از غوغاست
دلمان خون شد از ندیدن تو
دلمان خوش به ذکر یا زهراست
دوره ی آخر الزمان شده است
فتنه ها باز قد عَلَم کرده است
شمرها باز هم در این میدان
دست عباس را قلم کرده است
یابن الزهرا مقابل دشمن
شیعه این بار هم مقاوم بود
پرچم کربلای این جبهه
همه جا دست حاج قاسم بود
سرد و گرم چهل بهار و خزان
درس آمادگی به ما داده است
مرد میدان علم و ایمانیم
لشکر حاج قاسم آماده است
گام دوم شروع شد با خون
حاج قاسم به شاهدان پیوست
چقدر آشناست این قصه
یک زمینی به آسمان پیوست
دشمنان بی هوا زدن او را
رفتنش نیز مثل فاطمه بود
دست افتاده ی دلاور ما
راوی روضه های علقمه بود
تشنه ی انتقام بودیم و
باز با داغ، امتحان دادیم
با شهیدان آسمانیمان
همه جا لحظه لحظه جان دادیم
بین آغوش یک هواپیما
هم وطن های ما شهید شدن
ما که شرمنده ی شهیدانیم
ولی آنها چه رو سپید شدن
به خدا امتحان سختی بود
وسط این همه پریشانی
چه بگویم که در دل ما نیست
داغشان کمتر از سلیمانی
داغ اگر هست یادمان نرود
نقشهی جبههی مقابل چیست؟
خون هم نوع ماست روی زمین
خوب دقت کنیم قاتل کیست
گیرم آن اشتباه رخ داده
ما نباید که اشتباه کنیم
ما نباید سپیدی حق را
با ذغال عدو سیاه کنیم
جبهه ی خشم را بکوب ولی
جبهه بچه های خود را نه
ریشه خصم را بِبُر اما
شاخه ی زیر پایه ی خود را
زلزله، سیل، جنگ، آبادی
امنیت، اقتدار، آرامش
هر کجا کار بر زمین مانده
هم سپاه آمدست، هم ارتش
گرچه غمگین داغ هم وطنیم
گرچه این داغ، سخت و جان فرساست
آتش جنگ را کِه روشن کرد
بانی این جنایت امریکاست
بوی بال فرشته می آید
این نفسهای آخر دیو است
سیلی محکمی زدیم اما
هدف بعدمان تلاویوست
سیلی آبدار آن شب بود
تازه آغاز یک بسم الله
انتقامی که گفته شد یعنی
شرتان از زمین شود کوتاه
راهتان جز فرار از اینجا نیست
با سپاه علی در افتادید
آی سگهای هار این دفعه
گیر شیران حیدر افتادید
خون فرمانده کار خود را کرد
همه جای جهان پر از غوغاست
کوری چشم دشمنان وطن
روزهای زوال امریکاست
روزگار افول شیطان است
آخر قصه این نخواهد بود
مطمئنیم شیعه خواهد دید
این جهان را بدون آل سعود
کور شد چشم دشمنان امروز
انقلاب از همیشه پویا تر
پرچمی که همیشه بالا بود
می رود لحظه لحظه بالاتر
سبز و سرخ و سفید یک رنگیم
زیر یک پرچمیم، یک دستیم
حرف قوم و نژاد و مذهب نیست
ما به یک انقلاب دل بستیم
عده ای از خواص همواره
نان این انقلاب را خوردند
در بزنگاه فتنه ها اما
سر از اردوی کین در آوردند
هم وطن، یاور علی برخیز
لحظه ی انتخاب را دریاب
انقلابی بمان و با هر رأی
جبهه ی انقلاب را دریاب
حیف از این آسمان آبی که
در پس ابر آفتابی نیست
زخمها خوردهایم پی در پی
از مدیری که انقلابی نیست
ما علیه فساد جنگیدیم
باید این نکته را به یاد آورد
انقلاب امام سالم بود
انتخاب غلط فساد آورد
با تمام فسادها اما
مانده است انقلاب پاینده
اندکی صبر، صبح نزدیک است
بی گمان مال ماست آینده
نکند باز یادمان برود
همه در بیعت ولی هستیم
قاتل دشمن است وحدت ما
همه فرمانبر علی هستیم
نهضتی که به ما رسید امروز
از مدینه شروع شد، از دَر
پشت دَر مادرم زمین افتاد
تا بماند قیام پیغمبر
فتنه گرها به صحنه آمده اند
آی یاران مسیر گم نشود
در دل هُرم آتشِ فتنه
خنکای غدیر گم نشود
فتنه از هر طرف هجوم آورد
خانه هم باز در خطر افتاد
شیعه هر بار بی تفاوت ماند
آتش آمد به جان دَر افتاد
گفتم از دَر، چه شد که چشمانم
مثل ابر بهار می بارند
شهدا روزی شهادت را
از همین فاطمیه ها دارند
غم از این بیشتر که جان رسول
دلش از جور دشمن آزرده است
دست حیدر طناب پیچ است و
فاطمه پشت دَر زمین خورده است
چه بویم که بغض سنگین است
آنچه باید نمی شد، آخر شد
غم از این بیشتر که در خانه
رو بگیرد زن از محارم خود
شاعر/ ناشناس
اجرا شده توسط: سیدرضا نریمانی | نماز جمعه تهران
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
783.9K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔺هیئتی/ زمزمه، زمینه، شور
فاطمیه ها، به من نگید روضه بخون سخته
خصوصاً این شبا، به من نگید روضه بخون سخته
تو رو امام رضا، به من نگید روضه بخون سخته
🔸برا شما سیدا سخته، بگم مادرتون زمین افتاد
بگم یه جوری زد اون نامرد، مادرتون تُو کوچه جون داد
🔹ای داد ای داد ای داد، دنیا عجب نامرده
قبر پنهون تو، سادات و اذیت کرده
مادر، مادر مادر...
فاطمیه ها، دل تموم آسمون خونِ
شبا تُو روضه ها، تموم حرف روضه خون خونِ
بمیرم ای خدا، رو پیرهن مادرتون خونِ
🔸دل صاحب الزمان خونِ، مثه خونِ روی اون دیوار
چی سر تو آورده آتیش، چی سر تو آورده مسمار
🔹جای ضرب سیلی، سادات و گریون کرده
داغ روی نیلی، سادات و پریشون کرده
مادر، مادر مادر...
دیگه ازم نخواید، چیزی بگم ز روضه ها سخته
چی اومده سرِ، مادرتون تُو کوچه ها سخته
بابا چه جور بگم، سیلی دشمن بی هوا سخته
🔸بذار نگم چه شد که اون روز، شده دیوار عصای مادر
وسط کوچه افتاد آخه نمی دیده چشای مادر
🔹ای وای روی خاکِ، کوچه نشسته مادر
ای داد ای داد ای داد، می لرزه دستِ مادر
مادر، مادر مادر...
شعر و سبک/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
(بند اول)
نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا
ولایت کشتی گم گشته در دریاست بی زهرا
چنان که بی علی زهرا ندارد کفو و همتایی
علی آری علی یکتای بی همتاست بی زهرا
به قدر قدر و کوثر می خورم سوگند نزد حق
که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بی زهرا
نه جنت را نه کوثر را نه غلمان را نه حورا را
نه دنیا را نه عقبی را نخواهم خواست بی زهرا
مبادا ناقة او پا گذارد دیر در محشر
که حتی انبیا را بانگ وانفساست بی زهرا
به آیات شفاعت می خورم سوگند در محشر
شفاعت را نه مفهوم است و نه معناست بی زهرا
به پیشانی اهل جنت این مصراع بنوشته
که جنت دوزخ رنج و عذاب ماست بی زهرا
محبت آب داده لاله های بوستانش را
شفاعت می کشد در حشر ناز دوستانش را
(بند دوم)
را محمد جان جان عالم و زهرا بود جانش
از آن می گفت ای جان پدر بادا به قربانش
زمین و آسمان مهمان سرا و میزبان زهرا
ملک در عرش و جن و انس در فرشند مهمانش
چگونه، کی، کجا از خلق آید وصف بانویی
که ذات حق ثناگو باشد و احمد ثنا خوانش
به قرآن می خورم سوگند بی جا نیست گر گویم
محمد خاتم پیغمبران زهراست قرآنش
اگر بی مهر او سلمان گذارد پای در محشر
مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش
مناز اینقدر بر عیسای خود ای مادر عیسی
دو عیسی آفرین پرورده این مادر به دامانش
نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش
که علم کل امیر المومنین گردیده حیرانش
ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را
به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او
(بند سوم)
تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا
رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا
نبی را پارة تن روح مابین دو پهلویی
امیرالمومنین را رکن و کفو و همسری زهرا
گواهی می دهم ای روح احمد هستی حیدر
که تو هم مصطفی، هم فاطمه، هم حیدری زهرا
گهی گویم امیرالمومنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری زهرا
تو والشمسی، تو واللیلی، تو والفجری، تو والعصری
تو نوری، هل اتایی و الضحایی کوثری زهرا
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از ساره
نه، تو از انبیا جز احمد مرسل سری زهرا
امید رحمة للعالمین محبوبة داور
پناه انبیا در گیر و دار محشری زهرا
تو سر ناشناس ذات پاک حق تعالایی
نمی دانم که هستی آنقدر دانم که زهرایی
(بند چهارم)
سلام الله ای جان محمد، بر تن و جانت
که پیغمبر کند تعظیم و بوسد همچون قرآنت
تویی آن سرمدی بحر و تویی آن احمدی کوثر
که جوشد تا قیامت گوهر عصمت ز دامانت
خدا خود بر محمد کرد ابلاغ سلامت را
محمد گفت جانان منی جانم به قربانت
تو از روز نخستین میزبان خلقتی زهرا
تمام آفرینش تا صف حشرند مهمانت
تویی انسیه الحورا تویی حوراء الانسیه
همه در حیرتم حوریه خوانم یا که انسانت
تو نوراللهی و نور علیٰ نورند اولادت
تو الرحمانی و حق داده لؤلؤ داده مرجانت
نه تنها خواجة لولاک برخیزد به تعظیمت
که جبرییل امین آرد سلام از حی سبحانت
تو روحی، روح مابین دو پهلوی رسول استی
بتول استی، بتول استی، بتول استی، بتول استی
(بند پنجم)
تو مام یازده عیسای عیسی آفرین استی
تو سرتا پا تمام رحمة للعالمین استی
تو از صبح ازل منصورة اهل سماواتی
تو تا شام ابد عرش الهی در زمین استی
امیرالمومنین دست خدا بود و یقین دارم
که تو یا فاطمه دست امیرالمومنین استی
علی حبل المتین باشد به قرآن حی سرمد را
یقین دارم تو حبل محکم حبل المتین استی
شنیدم بعد احمد جبرئیلت هم سخن بودی
چه می گویم تو خود استاد جبریل امین استی
تو منصوره، تو صدیقه، تو راضیه، تو مرضیه
تو توحیدی، تو قرآنی، تو ایمانی، تو دین استی
تو هم روح الفؤاد استی، تو هم باب المراد استی
تو هم عین الحیات استی، تو هم حق الیقین استی
اگر چه در ثنایت در فشاندم یا گهر سفتم
تو بالاتر از آنی من به قدر فهم خود گفتم
(بند ششم)
قیامت روز قدر و اقتدار توست یا زهرا
عذاب و عفو هم در اختیار توست یا زهرا
شفاعت می کنی در حشر کل دوستانت را
کرامت تا ببخشی بی قرار توست یا زهرا
نه تنها آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
رسول الله هم چشم انتظار توست یا زهرا
رها کردن، گرفتن، عفو کردن، حکم فرمودن
به تو تفویض از پروردگار توست یا زهرا
تو کوثر بودی و گشتی عطا بر احمد مرسل
که این سوره فقط در انحصار توست یا زهرا
تمام آفرینش در مزارت گشته گم آری
کجا از دیده ها پنهان مزار توست یا زهرا
میان دشمنان تنها حمایت از علی کردن
به دست و سینه مهر افتخار توست یا زهرا
مدینه خواست از نفرین تو زیر و زبر گردد
فداکاریت باعث شد که حیدر زنده برگردد
ادامه شعر...👇
| https://eitaa.com/Soozosaz |
(بند هفتم)
تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی
تو جانان محمد بودی و جان علی بودی
چگونه حرمتت پامال شد ای سورة کوثر
چرا نقش زمین گشتی تو قرآن علی بودی
علی حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد
تو سرو و باغ و بستان و گلستان علی بودی
نه در شام عروسی، نه ز صبح روز میلادت
تو پیش از خلقتت در عهد و پیمان علی بودی
تو تا رفتی علی تنهای تنها شد، که تو تنها
شریک درد و غم های فراوان علی بودی
تو با دست شکسته، دست حیدر بودی ای زهرا
تو با اشک پیاپی چشم گریان علی بودی
ندارد شیر حق بعد از تو همتایی و هم شانی
تو همتای علی بودی و هم شان علی بودی
علی می دید مرآت الهی را به دیدارت
چگونه پیش چشم او جسارت شد به رخسارت
(بند هشتم)
شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش
شیاطین بیت ذات حی سبحان را زدند آتش
الهی جسمشان در نار قهر کبریا سوزد
که هیزم جمع کرده کعبة جان را زدند آتش
به دین کردند با شمشیر دین از چار سو حمله
ز قرآن دم زدند و بیت قرآن را زدند آتش
گلی را که نبی پرورد با ضرب لگد چیدند
به غنچه حمله کردند و گلستان را زدند آتش
به قرآن می خورم سوگند سوزاندند قرآن را
به ایمان می خورم سوگند ایمان را زدند آتش
مسلمان نیستم گر کذب گویم، نامسلمانان
از این بیداد قلب هر مسلمان را زدند آتش
به ناموس الهی حمله ور گشتند نامردان
همان قومی که بیت شاه مردان را زدند آتش
نمی گویم که تنها دخت احمد را زدند آنجا
محمد را، محمد را، محمد را زدند آنجا
(بند نهم)
خدای من بهشت و شعله های نار یعنی چه؟
خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟
جسارت های دیو و صورت انسیه الحورا
گل بی خار و باغ وحی و نیش خار یعنی چه؟
نگاه شیر حق و تازیانه خوردن زهرا
طناب خصم و دست حیدر کرار یعنی چه؟
امیرالمومنین تنها میان آن همه دشمن
یگانه حامیش بین در و دیوار یعنی چه؟
مگر نه سینة زهرا، بهشت مصطفی بودی
بهشت مصطفی و صدمة مسمار یعنی چه؟
فشار در، غلاف تیغ، قتل طفل شش ماهه
به ناموس الهی این چنین رفتار یعنی چه؟
مدینه زیر و رو شد از صدای ناله ی زهرا
خدایا بی تفاوت بودن انصار یعنی چه؟
نه تنها سوختند از آتش کین بیت مولا را
مسلمانان به پیغمبر قسم کشتند زهرا را
(بند دهم)
تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت
تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت
تو روح مصطفی بودی، چرا پشت در افتادی
تو دست مرتضی بودی، چرا بشکست بازویت
خدیجه کو که گیرد در بغل چون جان شیرینت
محمد کو که در بر گیرد و چون گل کند بویت
اگر چه در پس در، حبس شد در سینه فریادت
صدای یا علی سر می کشید از تار هر مویت
تو با دست شکسته لب گشودی تا کنی نفرین
امیرالمومنین با دست بسته شد دعاگویت
مصیبت های تو از آسمان ها بود سنگین تر
که در سن جوانی این چنین خم گشت زانویت
چرا در هم شکستی ای محمد در قد و قامت
چه با مهر رخت شد ای قمر شرمنده از رویت
چه شد با تو چه پیش آمد که با آن صبر بسیارت
طلب کردی هماره مرگ خود از حی دادارت
(بند یازدهم)
تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی
تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی
تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی
تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی
تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد
که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی
مدال روی بازویت گواهی می دهد آری
که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی
تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی
تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی
تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه
تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی
تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی
تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی
ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا
غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا
(بند دوازدهم)
سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر
سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر
سلام ما به پایان غروب درد انگیزت
سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر
سلام ما به غم هایی که کردی از علی پنهان
سلام ما به اشک بی صدای زینبت مادر
سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت
که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر
سلام ما سلام ما سلام ما بر آن بانو
که درس عصمت و ایمان گرفت از مکتبت مادر
سلام ما به فرزندان پاکت تا صف محشر
که تو خود آسمان استی و آنان کوکبت مادر
سلامی پاک همچون آیة تطهیر از "میثم"
به سبطین و دو دخت و شوهر و ام و ابت مادر
به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یا زهرا
دل هر شیعه تا محشر مزار توست یا زهرا
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_حضرت_زهرا سلام الله علیها
گر علی دل، قرار او زهراست
ور علی گل، بهار او زهراست
او که خود فخر خلقت است به حق
مایه ی افتخار او زهراست
جلوه گاه خداست خود، اما
جلوه ی کردگار او زهراست
ذوالفقارش اگر عدوکُش شد
جوهرِ ذوالفقار او زهراست
در علی می توان خدا را دید
ز آنکه آئینه دار او زهراست
او ندارد به دار دنیا مِهر
تا که دار و ندارِ او زهراست
سیر، از سِیرِ باغ و گلزارست
گل و باغ و بهار او زهراست ...
شاعر/ علی انسانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانة خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند «میثم»
از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانة خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند "میثم"
از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺برای فاطمیه
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است
من در میان جمع و دلم جای دیگر است...
دیری است رفته است و دگر برنگشته است
دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
او پیش رو نشسته و من کورم از گناه
او می زند صدایم و ما گوشمان کر است
آواره ایم در هیئات و شنیده ایم
در روضه احتمال حضورش قوی تر است
در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد
او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
آقا سری بزن به مدینه نگاه کن
کوچه بدون نور تو صحرای محشر است
آقا بگو چگونه تحمل بیاورد
یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است
انگار در گلوی شما بغض می شود
آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است...
شاعر/ عباس احمدی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
این آخرین تبسم سرخ بهار توست
آغوش خاكهای زمین منزل تو نیست
دست خدا برآمده در انتظارتوست
ماه كبود روی نپوشانی از علی
دریای تو همیشه دلش بیقرار توست
باور نمیكنم كه تو دور از دل منی
هرجا دلی شكست همان جا مزار توست
بانوی آبهای جهان آبروی ما
از اشك تو،عبادت تو، اعتبار توست ...
شاعر/ فاطمه نوری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
بی تو یافاطمه با محنت دنیا چه كنم؟
وای، با اینهمه غم، بیكس و تنها چه كنم...
بی تو دنیاست مرا، همچو كویری سوزان
دور، از سایهات ای شاخۀ طوبی چه كنم؟
آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد
در چنین مهلكه، ای بضعۀ طاها چه كنم؟
من به دریای غمت كشتی طوفانزدهام
پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه كنم؟*
در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم
گر صدایم شنود زینب كبری، چه كنم؟
گر محمد نِگرَد سینۀ مجروح تو را
یا كند روی كبود تو تماشا، چه كنم؟
شاعر/ حبیب چایچیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
کاش حنانه ی من لب به سخن باز کند
گره از کار من و بند کفن باز کند
دست از جان خودم شستم و او را شستم
ترسم این بود که این زخم دهن باز کند
خاطرم هست پرش را سپرم کرد مگر
ریسمان لااقل ازگردن من باز کند
تازه دیدم وَرم بازوی او را اما
کاش آغوش خودش را به حسن باز کند
چون که صورت به کف پاش نهاده است حسین
پلک زخمی شده را مطمئنا باز کند
وای اگر باز بگوید که بُنی، ذبحوک
روضه را با دم پر سوز و محن باز کند
حرزی از بوسه به دور گلوی یوسف بست
وای از گرگ که با چنگ زدن باز کند
شاعر/ محسن حنیفی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
برگشا مهر خموشی از زبانت ای بقیع
جای زهرا را بگو با زائرانت ای بقیع
دیده گریان ما را بنگر و با ما بگو
در کجا خوابیده آن آرام جانت ای بقیع
لطف کن گم کرده ما را نشان ما بده
بشکن این مهر خموشی از زبانت ای بقیع
گر دهی بر من نشان از قبر زهرا تا ابد
بر ندارم سر ز خاک آستانت ای بقیع
گفت مولا راز این مطلب مگو با هیچکس
خوب بیرون آمدی از امتحانت ای بقیع
گر نداری اذن از مولا که سازی برملا
لااقل با ما بگو از داستانت ای بقیع
فاطمه با پهلوی بشکسته شد مهمان تو
ده خبر ما را ز حال میهمانت ای بقیع
شاعر/ سیدمحمد خسرو نژاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺برای فاطمیه
دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت
و رود رود عزا جاری است از رویت
به یاد مادرت امشب نشسته میخوانم
نماز صبر به محراب طاق ابرویت
گمان کنم که شمیم مدینه را دارد
اگر به ما رسد امشب نسیمی از کویت
دوباره دست گدایی دراز خواهم کرد
برای گریه به غم های مادرت سویت
شبیه قامت زهرا شکسته است قدت
شبیه زانوی حیدر خمیده زانویت
به یاد زینبی و گیسوی پریشانش
اگر دوباره پریشان شده است گیسویت
برو مدینه و از مرتضی بپرس چه شد
که رفت نیمه شب از آشیان پرستویت
شاعر/ محمد علی بیابانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_حضرت_زهرا سلام الله علیها
هرکه با اخلاص در این خانه خدمت می کند
بهر رستاخیز خود کسب سعادت میکند
هر که اینجا اشک میریزد برای اهل بیت
با علی و فاطمه تجدید بیعت میکند
می رسد بر گلشن جانهای ما بوی بهشت
هرکه اینجا نام زهرا را تلاوت می کند
رازق عالم به هر کس روزیش را داده است
رزق ما را از سرشک و آه قسمت میکند
روز محشر از ندامت لب به دندان می گزد
هرکه اینجا از سرشک و ناله غفلت می کند
من کیم بی فاطمه تو چیسیتی بی مهر او
اوست ما را صاحب این عز و شوکت میکند
شاعر/ سیدهاشم وفایی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
دنیاست چو قطره ایّ و، دریا زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا، زهرا
قدرش بود امروز نهان چون دیروز
هنگامه کند و لیک فردا، زهرا
خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود
عالم چو الفبا شد و معنا، زهرا
احمد که خدا گفت به مدحش: لولاک
کی می شدی آفریده، لولا، زهرا
طاها و علی دو بیکران دریایند
وآن برزخ ما بین دو دریا زهرا
او سرّ خدا و لیلة القدر نبی است
خیر دو سرا، درخت طوبی، زهرا
بر تخت جلال، از همه والاتر
بر مسند افتخار، یکتا، زهرا
در آل کسا محور شخصیّتهاست
ما بین اَب و بَعل و بنیها، زهرا
سر سلسله ی نسل پیمبر کوثر
سرچشمه ی نور چشم طاها، زهرا
تنها نه همین مادر سبطین است او
فرمود نبی: اُمّ ابیها، زهرا
آن پایه که دیروز پیمبر بنهاد
امروز نگهداشته بر پا، زهرا
از احمد و مرتضی چه باقی ماند
از مجمعشان شود چو منها، زهرا
حرمت بنگر که در صفوف محشر
یک زن نبود سواره الا زهرا
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافی است برای شیعه، تنها، زهرا
حیف است "حسانا" که در آتش سوزد
آن شیعه که ورد اوست: زهرا، زهرا
شاعر/ حبیب الله چایچیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
من و حال و هوای فاطمیه
زنده هستم برای فاطمیه
روز اول نوشت حضرت حق
نام من را گدای فاطمیه
شده ام کربلایی از لطف
خیمه های عزای فاطمیه
آن قَدَر نا امید مثل من
شده حاجت روای فاطمیه
کاش روزی شوم شبیه حسن
پیر از ماجرای فاطمیه
روی قبرم نوشتم از الآن
کشته ی روضه های فاطمیه
وای از بی وفاییِ مسمار
آه از ماجرای فاطمیه
مادرم را چهل نفر کشتند
وسط شعله , پشت در کشتند
ناگهان آسمان پریشان شد
بی کسی علی نمایان شد
خطبه های غدیر رفت از یاد
یک مدینه غلام شیطان شد
کاش می شد نوشت ای مردم
آتش این بار هم گلستان شد
عده ای آمدند با هیزم...
کعبه در پشت دود پنهان شد
درِ این خانه سوخت در آتش؟!
یا شکسته؟ حسین حیران شد
فاطمه مادر شهید شد و
چشم فضه چو ابر باران شد
دست خیبر گشا میان طناب
دست زهرا کبود و بی جان شد
وسط کوچه ها یهودی شهر
به خودش آمدو مسلمان شد
از غریبی حیدر و زهرا
عرش و فرش و مدینه لرزان شد
هر چه ما می کشیم از اینجاست
کوچه بنیانگذار کرببلاست
شاعر/ محمدحسین رحیمیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی
داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟
در این سه ماه، آب شدم، امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصف جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پراز ترکم، احتیاط کن
فکری به حال و روز بدِ کائنات کن
تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد
دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد
ازدست تو، به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دستِ ورم کرده نیستم
جارو نکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطربهشت ست می بری
روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری
باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گرد گیری امروز هم گذشت...
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت...
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی
زهرا به جای نان، غم ما را درست کن
حلوای ختم شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری
دست شکسته جانب دستاس می بری
جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت
شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست
حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه
حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد حسین
شاعر/ وحید قاسمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
🔺برای فاطمیه
باز آمدم كه درد دلم را دوا كنی
تا بلكه بيشتر دل من مبتلا كنی
باز آمدم كه با تو کمی درد دل کنم
شايد مرا ز بغض گلويم رها كنی
خواهم ز فاطميه بگويم برای تو
بايد دوباره مجلس روضه بپا كنی
سخت است بی تو خواندن اين روضه ها بيا
تا با زبان خود سر اين روضه وا كنی
فصل عزای مادرت آمد شتاب كن
بايد بيايی و طلب خون بها كنی
آن شب غرور مادرتان پشت دَر شكست
آقا بيا كه حق عدو را اَدا كنی
زهرا كه رفت هم نفس چاه شد علی
تا دق نكرده است تو بايد دعا كنی
آقا مدينه مجلس گريه بپا مكن
بايد و گرنه گريه ی خود بی صدا كنی
يعنی شبيه فاطمه مجبور می شوی
بيرون شهر كلبه ی احزان بنا كنی
شاعر/ مهدی چراغ زاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |