تماشاگه راز
نام مه بردم شبی روی توام آمد به یاد
در دل شب حلقه موی توام آمد به یاد
اشک را دیدم بسر غلتان میان خاک وخون
کشتگان چشم جادوی توام آمد به یاد
زاهدی میکرد روزی ، وصف رضوان بهشت
از مقیمان سر کوی توام آمد به یاد
چون شنیدم وصف طوبی گه بلند و گاه پست
اعتدال قد دلجوی توام آمد به یاد
میگشودم همچو گل اوراق دیوان کمال
بوی جان آمد از آن ، بوی توام آمد به یاد
#کمال_خجندی🌙🌹
" راه عشق "
اگر به زیبایی دل سپردی باید محنتها و مرارتهای راه عشق را نیز بپذیری، چنان که طالبان هنرها چون رقص و موسیقی و نقاشی و خوشنویسی سالها مشق و ریاضت را برای رسیدن به معشوق خویش با اشتیاق و دلدادگی تحمل میکنند تا پس از چندین شکیبایی یکی را از هزاران تن بینی که چون باد صبا شاد و سرخوش و چابک و چالاک میرقصد یا دستهایش گیسوان چنگ را چنان لطیف نوازش میکند که فرشتگان راه آسمان را گم میکنند و امواج خروشان دریا دمی میایستند تا سِحْر و افسون آهنگش را بشنوند.
برگرفته از كتاب " در صحبت حافظ "
✍ دکترالهی قمشه ای
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تا عطر تنت اینجاست
نَبضم به تو وابسته ست
با بوی نَفسهایت
جانانه شدن با من...
#شهریار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ز همه دست کشیدم
که تو باشی همه ام
با تو بودن
زِ همه دست کشیدن دارد...
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨✨✨
✍🏻انسان وقتی با خود #حدیث_نفس کند که عمل نیکی را انجام دهد و یا صاحب خویی نیکو از مکارم اخلاق شود، باید بدانچه از آن که با خود حدیث نفس می کند، «نیّت قرب به خدا» را نماید!
📗فتوحات مکیه، ۷۰:۸/۴۹۴
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عاشق حالی نه عاشق بر منی
بر امید حال بر من میتنی
آنک یک دم کم دمی کامل بود
نیست معبود خلیل، آفل بود
وانک آفل باشد و گه آن و این
نیست دلبر لا احب افلین
هست صوفی صفاجو ابن وقت
وقت را همچون پدر بگرفته سخت
هست صافی غرق عشق ذوالجلال
ابن کس نه فارغ از اوقات و حال
غرقهٔ نوری که او لم یولدست
لم یلد لم یولد آن ایزدست
رو چنین عشقی بجو گر زندهای
ورنه وقت مختلف را بندهای
منگر اندر نقش زشت و خوب خویش
بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش
#مثنوی_معنوی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
حسین منصور را خواهری بود
که در این راه[منظور راه سیر و سلوک است]
دَعویِ رُجولیّت میکرد و جمالی داشت.
در شهر بغداد میآمدی
و یک نیمه روی را به چادر گرفته
و یک نیمه گشاده. بزرگی بدو رسید،
گفت: چرا روی تمام نپوشی؟
گفت: تو مَردی بنمای تا من روی بپوشم!
در همه بغداد یک نیم مرد است
و آن حسین است.
اگر از بهرِ او نبودی این نیمه روی هم نپوشیدمی!
#مرصاد_العباد
#شیخ_نجم_الدین_رازی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃هوالعزیز
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید
کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار
هر که در دایره گردش ایام افتاد
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عقل در میانِ تَن
همچون امیری میان خَلق است.
عقل در تن آدمی همچون امیری است. مادام که رعایای تَن مطیع او باشند، همۀ کارها به اصلاح باشد. امّا چون مطیع نباشند، همه به فساد آیند.
نمیبینی که چون مستی میآید خَمر خورده از این دست و پا و زبان و رعایای وجود چه فسادها میآید؟ روزی دیگر بعد از هشیاری میگوید: "آه، چه کردم و چرا زدم و چرا دشنام دادم؟"
پس وقتی کارها به صلاح باشند که در آن دِه سالاری باشد و ایشان مطیع باشند.
مولانا
📕 فیه ما فیه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH