🍁
ای باغبان ای باغبان
آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل
بنگر نشان بنگر نشان
#حضرت_مولانا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🌹
وصالِ دوست میسّر اگر تواند بود
به آبِ دیده و آهِ سحر تواند بود
نسیمِ وصل نیابی ز دوست تا هستی
چو نیست گردی آنگه مگر توانی بود
خبر از او به حقیقت کسی تواند یافت
که دائماً ز خود او بیخبر تواند بود
زلال آبِ وصال آنکسی تواند خورد
که دیده و لب او خشک و تر تواند بود
جمال دوست تواند کسی مشاهده کرد
که سویِ عالم غیبش سفر تواند بود
کسی به راهِ غمِ عشقِ او تواند رفت
که پای همّت او فرقِ سر تواند بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🌹
#شیخ_علاءالدوله_سمنانی
🍁🧡
همراهِ خود نسیمِ صبا میبرد مرا
یا رب چو بویِ گل به کجا میبرد مرا؟
سوی دیار صبح رود کاروان شب
بادِ فنا به مُلکِ بقا میبرد مرا
با بال شوق ذره به خورشید میرسد
پروازِ دل به سوی خدا میبرد مرا
گفتم که بوی عشق که را میبرد ز خویش؟
مستانه گفت دل، که مرا میبرد مرا
برگِ خزان رسیدهی بیطاقتم رهی
یک بوسهی نسیم ز جا میبرد مرا
#رهی_معیری
🔅
اظهار حُسن بر غیر اهلش ظلم باشد
این عِلم نظرست علم مناظره نیست
گل و میوه نمیشکفد به پاییز
که این مناظره باشد
یعنی به پاییز مخالف مقابله
و مقاومت کردن باشد
و گل را آن طبع نیست
که مقابلگی کند با پاییز
اگر نظرِ آفتاب عمل یافت، بیرون آید
در هوای معتدلِ عادل و اگر نه
سر در کشید و به اصل خود رفت
پاییز با او میگوید
اگر تو شاخ خشک نیستی
پیش من برون آی اگر مردی
او میگوید:
پیش تو من شاخ خشکم!
#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
4_492809624194384036.mp3
11.61M
🍂
به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیدادِ زمان؛
کز شاخه، جدا بود...
✍بیژن ترقی
🎙ایرج بسطامی
🧡
همیشه تا تنِ من برقرار خواهد بود
به کوی عشق
دلم را گذار خواهد بود
بلای عشق تو خوش کردهایم
با دل خود
به بوی آن که
خزان را بهار خواهد بود
#اوحدی
🔅
علم قدیم که مراد از آن
میم حقیقت محمدی است، طرفه گنجینهای است و ذات بی حد و احدیت در آن مسدود.
تا هیچ نامحرم در حریم خاص ره نبرد
و جز عاشق جانباز پيرامون آن نگردد،
و به جز شاه عشق که مست الست است.
آری! در آیینهی ذات جز حُسنِ ذات نشاید.
چون به نظر التفات و محبت
در آن مرآت نظر انداخت،
نشان بینشان در آن نقطه نهان یافت
و از یک فروغ رخش
هیجده هزار عالم را عیان ساخت.
از این معنا عين القضاة در تمهید فرموده
که هرکه حضرتِ رسالتپناه را
بشر گوید کافرگردد.
حق بين باش! دیده جو، احول مشو.
احمد و احد یکی است
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁
باغِ پاییز
قصرِ نور و طلاست
وه که پاییز
تا چه حد زیباست
سرخ و زردش شراره روی بلور
عاشقانه نگه کنید آن جا
برگ و باد است یا پرنده ی زرد
می دود روی سبزه ها از دور؟
چه هوای خوشی
نه گرم، نه سرد
عطر ارکیده، نغمهی مرغان
از بهارانِ رفته آرد یاد...
ژاله اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪔صاحبان واقعی معرفت:
🔅چهل سال روی به خلق آوردم
و ایشان را به حق خواندم
و کس اجابت نکرد
روی از ایشان برگردانیدم
و به حضرت رفتم
(( همه را پیش از خود آنجا دیدم ))
#تذکره_الاولیاء
#شیخ_بایزید_بسطامی
🎙#اردشیر_رستمی
🤍
کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست
ای دوست
بیا که نوبت انس است و الفتست
ای دوست
عزیز دار محبت که خارزار جهان
گرش گلی است همانا محبتست
ای دوست
فلک همیشه به کام یکی نمی گردد
که آسیای طبیعت به نوبتست
ای دوست
بیا که پردهی پاییز خاطرات انگیز
گشوده اند و عجب لوح عبرتست
ای دوست
مآل کار جهان و جهانیان خواهی
بیا ببین که خزان طبیعتست
ای دوست
گرت به صحبت من روی رغبتی باشد
بیا که با تو مرا حق صحبت است
ای دوست
#شهریار
🔅
بی جمالت جهان چه کار آید
بی وصالِ تو جان چه کار آید
آری! هر چندکه دل، گلِ گلزار ظهور است،
اما بیحضورِ یار عينِ خار مینماید
و جان هرچند که میوهی باغ شهود است،
اما چه سود اگر محبوب درکنار نیاید؟
بلکه جان در اصل جن بود؛
چون الـفِ قامت دوست در میان آمد
آن گاه جان شد؛
یعنی در هر جان که
الـف قامت دوست نیست،
از روی معنا او را جان نتوان گفت،
بلکه جن است و جای جن در جهنم است.
اما چون الـف قامت جانان در میان آید،
جن، جان گردد و جای جان در جنت است.
پس جان بی الـف، جن است
و مقصود شهود جان همين الـف است.
تاکه در میان جیم و نون،
الـف قائم است، بقا دائم است.
«انّ اولیاءالله لایموتُون»
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
🤍🕊
از ما و خدمتِ ما چیزی نیاید
ای جان
هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان
این راهِ بینهایت، گر دور و گر دراز است
از فضلِ بینهایت،
بر ما دو گام گردان
✨❣️ #حضرت_مولانا
🍃بسم الله النور
"إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی"
همانا منم اللّه
جز من خدايى نيست، پس مرا بندگى كن!
#قرآن_مبین
طه/۱۴
الـهی ؛ از پیش خطر و از پس
راهم نیست .
دستم گیر که جز تـو
پناهم نیست .
الهی! دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم .
#مناجات ، خواجه عبدالله انصاری
"نقش من از چشم تو آواز داد
که منم تو ، تو منی در اتحاد"
#مولانای جان
فکر کردم چه چیزی ما را به هم مرتبط میکند، دانستم
نقاط زخمی درون آدم ها
نوعی محبت بین آنها به وجود میآورد.
کي شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد
يک نکته از اين معني گفتيم و همين باشد
از لعل تو گر يابم انگشتري زنهار
صد ملک سليمانم در زير نگين باشد
غمناک نبايد بود از طعن حسود اي دل
شايد که چو وابيني خير تو در اين باشد
هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد
جام مي و خون دل هر يک به کسي دادند
در دايره قسمت اوضاع چنين باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلي اين بود
کاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد
آن نيست که #حافظ را رندي بشد از خاطر
کاين سابقه پيشين تا روز پسين باشد
گنجهاى خاك با هفتم طبق
عرضه كردندش به پيش شيخ حق
شيخ گفتا خالقا من عاشقم
ور بجويم غير تو من فاسقم
هشت جنت گر درآرم در نظر
ور كنم خدمت من از خوف سقر
مؤمنى باشم سلامتجوى من
زان كه اين هردو بود حظّ بدن
عاشقى كز عشق رحمان خورد قوت
صد بدن پيشش بود يك تَرّه توت
بنده دايم خلعت او را رجوست
خلعت عاشق همه ديدار اوست
حكمت واجب بودن خواندن سورهى #فاتحه در هرركعت از نماز اين باشد كه دايما بايد كه بنده طالب وصال بود و راه عاشقان را جويد تا از ايشان باشد.
تا در طلب گوهر كانى كانى
تا زنده به بوى وصل جانى جانى
فى الجمله حديث مطلق از من بشنو
هرچيز كه در جستن آنى آنى
و اللّه اعلم!
شب هزار جفت چشم دارد
و روز بیش از یک چشم ندارد.
با این همه جهانِ درخشان تمامی نورش را از کف می دهد
هنگامی که آن یک چشم بسته شود.
و همین گونه ذهن آدمی
هزار چشم و چشمه دارد که از معرفت می جوشد و قلب بیش از یک چشم ندارد.
اما تمامی زندگی در سیاهی می رود هنگامی که عشق اُفول می کند.
#فرانسیس ویلیام بوردیلون
ترجمه #دکترحسین الهی قمشه ای
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام
سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام
چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام
شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام
این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام ...
#فریدون_مشیری
زمان آن رسیده است
که دوست داشتن
صدای نغزِ عاشقانهای شود
که از گلوی گرم تو طلوع میکند
مرا به خوابِ عشقِ اولِ جوانیام
رجوع دادهای
به من بگو
چگونه این جهان جوان شود؟
بگو چگونه راز عاشقان عیان شود؟
عطش برای دیدنِ تو سوخته زبانِ من
به من بگو،
عطش
چگونه بیزبان، بیان شود؟
نگاهِ آخرینِ من
اگر همین روا بوَدکه لحظهای، برای لحظهای فقط
بهار، منظرِ نگاهِ من شود...
تو مهربان من!
بیا کنار پنجره که آفتابِ روح من عیان شود
#رضابراهنی
🍁
قاعده چهاردهم شمس :
به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو.
بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو.
نگران این نباش که زندگی ات زیر و رو شود.
از کجا معلوم زیر زندگی ات بهتر از رویش نباشد.
📕ملت عشق/ الیف شافاک
جان جانان من!
راهها و چاره ها ،هر خیر و خوشی به ظاهر مُحال را به تو می سپارم .
تمام درها را کوبیدم ،سودی نبود و نداشت جز تو چاره ای ندارم .
پس هرگز برایت راهی نمی گویم؛چون تو از هزاران دستانت
مرا به فیض می رسانی.
جان جانان من!
تو هزاران راه می دانی و هزاران کلید داری.
می دانم ،یقین دارم .
هرگز نمی گویم : "آیا واقعا ممکن است ؟"
چون" با تو" همه چیز" ممکن" است.
این باور و یقینم را از تو دارم ،
سپاسگزارم ای عشق
سپاسگزارم🙏