نقل است که در بلخ قحطی عظیم بود، چنانکه یکدیگر میخوردند،
غلامی دید در بازار شادمان و خندان.
گفت: ای غلام، چه جای خرمی است؟ نبینی که خلق از گرسنگی چون اند؟
غلام گفت: مرا چه باک که من بنده کسی ام که وی را دهی است خاصه و چندین غله دارد. مرا گرسنه نگذارد.
شقیق آن جایگاه از دست برفت.
گفت: الهی این غلام به خواجه ای که انبار داشته باشد چنین شاد باشد.
تومالک الملوکی و روزی پذیرفته ما چرا اندوه خوریم؟
درحال از شغل دنیا رجوع کرد و توبة نصوح کرد و روی به راه حق نهاد و در توکل به حد کمال رسید.
پیوسته گفتی: من شاگرد غلامی ام.
#عطار _ذکر شقیق بلخی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آن انسان به معنای واقعی ،رشد یافته است که انسان ها را ،اجزاء خود می داند،
با سقوط و مرگ هر یک از آنها تباهیِ جزئی از خود را مشاهده می کند.
#استاد علامه جعفری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چونک رسول از قنق گشت ملول و شد ترش
ناصح ایزدی ورا کرد عتاب در عبس
#مولانا
قنق= مهمان
عتاب= سرزنش
عبس= اخم کردن
دریافتها
"مهمان" ، فکرها و اتفاقات این لحظه هستند که باید پذیرایی کنی و مقاومت نکنی
به هر وضعیتی که می رسید "صبر "کنید و آن اتفاق را مانند" مهمان" پذیرا باشید.
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش ،
رهایی از طوفان نیست
بلکه آرام زندگی کردن،
در میان طوفان است✋😊
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گر بیایی ؛
دهمت جان و نیایی
کُشَدَم غم
من که بایست بمیرم ؛ چه بیایی ، چه نیایی
❤️
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در حقیقت دل به گفتار دروغ نمیآرامد چنانکه روغن هم وقتی خالص نباشد البته چراغ را نمیافروزد.
در تبیین این دعوی، مولانا میگوید که وقتی انسان بیمار و بد دهان باشد چاشنی چیزها را درک نمیکند و دل هم وقتی از رنج و علت، سالم باشد طعم کذب و صدق را درک میکند.
نردبان شکسته
#عبدالحسین_زرین_کوب
گفت: هر مردی که باشد بد گمان
نشنود او راست را با صد نشان
هر درونی که خیال اندیش شد
چون دلیل آری خیالش بیش شد
چون سخن در وی رود، علت شود
تیغ غازی دزد را آلت شود
پس جواب او سکوت است و سکون
هست با ابله سخن گفتن، جنون
#مولانا
#مثنوی_معنوی_دفتردوم
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
زهی آدم که هفت اقلیم
و همه وجود ارزد،
ایشان آدمیند،
امت محمد(ص) اند،
چشم محمد(ص) به تو روشن،
چشم محمد(ص) روشن که توأش امتی،
توأش امت باشی،
حضرت حق فخر کند،
محمد(ص) دست تو بگیرد به موسی و عیسی بنماید و مباهات کند که چنین کسی امت من است ...
با آن آستین های فراخ بر عرش و ساکنان عرش عرضه کند که ببینید...
برو محمد(ص) را ببین ،
نور محمد(ص) را ببین ،
که براین آفتاب و مهتاب علتی می نشیند و براو هیچ علتی نمی نشیند،
هیچ علتیش نیست،
روی این شمس سیه شود
و روی آن شمس سیه نشود،
زیرا آن شمس نور جلال او را گرفت
و این شمس در آن مقام
که : "اذا الشمس کوّرت"
🔆مقالات شمس تبریزی🔆
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌹
...به علامه طباطبایی عرض کردم:
آقا! من عجول و بی صبرم ، حوصله معطلی ندارم!
در یک جمله برایم عصاره همه معارف اسلام را بیان کنید!
خنده ملیحی کرد و فرمود: با همه مهربان باش! ☺️🌹
✍️ آشنای آسمان، ص160
🌹
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
الهی ✨
دریافتی خود یاری و یادگاری
معنی دعوی صادقانی، فروزندهٔ نفسهای دوستانی
آرام دل غریبانی چون در میان جانی
از بیدلی میگویم که کُجایی جان را
زندگی می باید تو آنی به خود و از خود ترجمانی
به حق تو بر خودت که ما را در سایهٔ غرور ننشانی
و به عز وصال خود رسانی...
🌹خواجه عبدالله انصاری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا
جان گفت ای نادی خوش اهلا و سهلا مرحبا
سمعا و طاعه ای ندا هر دم دو صد جانت فدا
یک بار دیگر بانگ زن تا برپرم بر هل اتی
ای نادره مهمان ما بردی قرار از جان ما
آخر کجا میخوانیم گفتا برون از جان و جا
از پای این زندانیان بیرون کنم بند گران
بر چرخ بنهم نردبان تا جان برآید بر علا
تو جان جان افزاستی آخر ز شهر ماستی
دل بر غریبی مینهی این کی بود شرط وفا
آوارگی نوشت شده خانه فراموشت شده
آن گنده پیر کابلی صد سحر کردت از دغا
این قافله بر قافله پویان سوی آن مرحله
چون برنمیگردد سرت چون دل نمیجوشد تو را
بانگ شتربان و جرس مینشنود از پیش و پس
ای بس رفیق و همنفس آن جا نشسته گوش ما
خلقی نشسته گوش ما مست و خوش و بیهوش ما
نعره زنان در گوش ما که سوی شاه آ ای گدا
🌹مولانا
دیوان شمس
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سفر از خویش
چو کردی
همه جا معراج است
#صائب
💠اگر در روح انسان معراج شدنی و مطلوب است،
در شعور و فکرِ انسان نیز لازم و مطلوب است.
به تعبیرِ اقبال لاهوری کسانی که
در فکر، شعور و سطحِ اندیشهٔ خود
انقلاب به پا نمیکنند،
نیمی از انسانیّتِ خود را پایمال میکنند.
معراجِ آسمانی زمینه و بستری دارد که
همان معراجِ زمینی و انقلابِ فکری است.
اگر فکر تنها در سطحی نازل، روزمره و ابتدایی کار کند،
هرگز به سوی تعالی پیش نرود
و عقاید و باورهایِ گذشتهاش
را بازبینی و بازسازی نکند؛ در حقِ خود جفا کرده
زیرا خود را در سطحِ حیوانیّت نگاه داشته است.
از شعور است این که گویی نزد و دور
چیست معراج؟ انقلاب اندر شعور
اقبال لاهوری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH