.
|⇦•اگر که من شهید نشم...
#زمزمه_حضرت_عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
میبینی عمه، تو قتلگاه افتاده
به زیر دست و پای سپاه افتاده
من عبداللهم و وَاللهِ
بابای من اباعبدالله س
آخه این رسمشه؟ من زندهام، ولی اون تنهاس!
دارم میام یه ذره دیگه صبر کن
عمه با گریه داره میگه صبر کن
ولی من میرم...
*به امام حسین می گفت:بابا از وقتی این بچه چشمش رو باز کرد زیر سایه آقا بود...*
دووم بیار یه خرده دیگه بابا
تا من نیومدم نزن دست و پا
برات میمیرم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
*سیدبن طاووس نوشته:"ثُمَّ خَرَجَ عَبدُاللهِ اِبن حسن."اومد از خیمه ها بیرون."وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ"هنوز بالغ نشده بود.نوشته "مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ.یعنی کنار زن ها بود.اگر تو خیمه مردها بود که شهید شده بود.کسی باقی نمانده بود جز زین العابدین"يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام"دوید اومد کنار عمو ایستاد..." فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَه"زینب سراسیمه می دوید سمت قتلگاه بچه رو نگه داره."فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً"امتناع کرد، خودش رو از دست های عمه رها کرد.صدا زد"وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي"از عموم جدا نمیشم.*
دارن شمشیرا بالا و پایین میرن
مدام رو زخمای قبلی جا میگیرن
پاشو با هم بجنگیم بازم
اومده پسرِ کوچیکت
دستام میشه شبیه عباس
سپرِ کوچیکت
*چرا دستش سپر شد؟"فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ بِالسَّيْفِ"اون ملعون شمشیر رو بالا آورد.نوجوون صدا زد:"يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ"ای پسر زن ناپاک!"أَتَقْتُلُ عَمِّي؟"تو میخوای عموی من رو بکشی؟"فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ"شمشیر رو به نیت امامحسین پایین آورد."فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ"دست رو سپر کرد"فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ"دست به پوست آویزان شد."فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا عَمَّاهْ"صدا زد عمو..بعضی مقاتل نوشتن صدا زد:"یا اُمّاه"بابام می گفت برامون چنان به بازوی مادرش زدن."فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام"افتاده وسط قتلگاه،بچه رو به سینه چسبانید."وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ "برادرزاده صبر کن."وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ"به حساب خدا بذار.
"فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ..."
دستای من فقط به یه مو بنده
دشمن به نالههای من میخنده
عموی خوبم
منو تو آغوشت بگیر و ناز کن
درِ شهادتو به رو من باز کن
عموی خوبم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
دارم میبینم، بابا حسن رو اینجا
کنارش رو خاک، مادربزرگم زهرا
بابام خیلی هواشو داره
گرفته زیرِ شونههاشو
یاد کوچه به مادر میگه
از رو خاک پاشو
هرچی تا حالا قصه شو میشنیدم
دمِ شهادتی به چشمام دیدم
دارم میسوزم
هنوز خمیده قامتش وای مادر
هنوز کبوده صورتش وای مادر
دارم میسوزم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
برادر زاده داشت با عمو حرف میزد
که با تیری راه حنجرش بند اومد
حرمله با یه تیر ذبحش کرد
خونش پاشید به روی مولا
دست و پا زد تو آغوش عشق،
رسید به بابا
جسمش رو با نیزه کنار زد دشمن
دوباره به جون حسین افتادن
حسین زجرکش شد
دیگه چیزی باقی نموند از اون تن
آقای ما رو ذره ذره کشتن
حسین زجرکش شد
#شاعر: #سید_مهدی_سرخان✍
*این بدن رو کنار انداختن انقدر به آقای ما ضربه زدن"وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذ"بدن مطهرش مثل خارپشت شد...
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Shab05Moharram1401[02].mp3
13.6M
|⇦•اگر که من شهید نشم...
#زمزمه و توسل به ابن الکریم #حضرت_عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج #میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_مهدی_سماواتی
کسی که غیر مصیبت ندید
زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید
زینب بود
نخست روز به بازار عشق
آنکه ز جان
متاع جور و جفا را خرید
زینب بود
کسی که قامت اسلام
شد ز صبرش راست
ولیک ، خود چو هلالی خمید
زینب بود
به چار سالگی آن دختری
که در دل شب
پیِ جنازه ی مادر دوید
زینب بود
کسی که فاطمه او را
به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید
زینب بود
تا دید برادر تنها شده دیگه یار و یاور نداره ، اومد سراغ دو تا آقا زاده ش ... برید امام زمانتون رو یاری کنید ... غریبه ... حسین ... گفتن اگه دایی اجازه بده ، از این بهتر برای ما چیه ؟ اومد خدمت برادر ، داداش اجازه بده بچههای منم برن جانشون رو فدای تو کنند ، فرمود : زینبم ، هر چه داغ دیدی برات بسه ... این همه داغ روی داغ دیدی ... داغ علی اکبر ، داغ عباس ، داغ قاسم ...
بهر تو داغ علمدار بس است
داغ یاران وفادار بس است
دید اجازه نمیده ، راضی نمیشه ، قسمش داد به حق فاطمه ... بلاخره اجازه گرفت و بچه هارو روانه کرد ... وارد میدان شدند ، رجز میخونن : امیری حسین و نعمَ الأمیر ...داغ این دوتا آقا زاده رو هم به دل زینب گذاشتن ، بدنشون رو رساند خیمه ، زن ها همه از خیمه بیرون ریختند ، به سرو سینه میزدند ، اشک میرختند ، اما مادر از گوشه ی خیمه بیرون نیومد ...حسین ... زینبی که تا صدای ناله ی علی اکبر رو شنید ، سراسیمه اومد میدان ، خودشو رساند بالا سر برادرو برادرزادش ، هی صدا میزد : وای اُخیّا ...وَبنَ اُخیّا ... وای برادرم ، وای پسرِ برادرم ... اینجا دیگه از خیمه خارج نشد ، آخه مادره ، داغ دیده ، غمگینه ، راضی نشد چهره ی غمگین شو حسین ببینه ... یه داغ دیگه ، یه غم دیگه به غم های حسینش اضافه بشه ... حسین ...
در برج ولایت است کوکب زینب
علامه ی نارفته به مکتب زینب
گفتم به خرد
یگانه ی دوران کیست ؟
بیپرده دوبار گفت
زینب زینب ...
2. کسی که.mp3
7.58M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_مهدی_سماواتی
کسی که غیر مصیبت ندید
زینب بود
◾روضه دفتری حضرت حُر◾
#روضه_دفتری_حضرت_حُر
آمدم بر درگه تو تا دوباره جان بگیرم
سربه زیر و پابرهنه دامنِ جانان بگیرم
آمدم تابر تن خود جامه ی ایمان بگیرم
ازکریمِ هردو عالم بخشش وعُصیان بگیرم
🌴این روضه بنامِ حضرت حُره، خوشبحالِ هر کسی که به یک نگاه ابا عبدالله عاقبتش زیر و رو بشه،با یک نگاه حسین عاقبتش ختم بخیر بشه، خوشبحال حُر که با یک نگاه ابا عبدالله عاقبتش ختم بخیر شد(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
لحظه ای که پای برهنه چکمه ها رو به گردنش انداخته آروم آروم داره میاد، حسین دید حُر داره میاد، اومد مقابل ابا عبدالله ایستاد روش نمیشه سرو بالا کنه، پشیمانه،،، شرمنده س، سر پایینه، نمیتونه به چشمای حسین نگاه کنه، قربون کرامتت برم اباعبدالله فرمود: حُر سرتو بلند کن، حُر آروم آروم سرشو بلند کرد (استادم میگفت...) تا سرشو بلند کرد یه وقت دید بچه ها پرده ی خیمه رو بالا زدند همه از حُر می ترسیدند بهم نشون میدادند، این همونیه که راهِ بابامونو بست، این همونیه که دل عمه جانمون زینبو به درد آورد
(آی حاجت دارا ،مریض دارا ، جوون دارا، آی ناله دارا) امشب بگو آقا جان هر چی هم بد باشم ، کاری که حُر کرد من نکردم، آقا هر چی ام بد باشم مثل حُر دل زینبتو نلرزوندم، دل بچه هاتو نلرزوندم اما آقا جاااان چه کردی با حُر امان امان .... یه وقت شنید صدای العطش از خیمه ها بلنده، چکار کنه ، غم رو غم اومده راهو بسته ، بچه های حسین آب ندارن، مونده چکار کنه، صدا زد پسر فاطمه چون من اولین نفری بودم که دل شما رو به درد آوردم ، اجازه بدید اولین کسی باشم برم فداتون بشم
(این روضه رو مرحوم کافی میخوند بگم و فیضشو ببره)
بُریر میگه من با حُر رفاقت قدیمی داشتم، دیدم قبل از اینکه بره میدان دنبال چیزی میگرده... گفتم حُر دنبال چی میگردی؟ صدا زد بُریر به من بگو ببینم خیمه ی زینب س کدومه
(دلت اینجاست یا نه... نکنه دست خالی برگردی...)
بریر میگه خیمه ی زینبو نشون دادم گفت دیدم رفت صورت به خیمه ی زینب گذاشت سلام کرد بی بی جواب سلامشو داد(کی هستی؟) صدا زد بی بی من حُرم بی بی جان منو ببخش...برادرت حسین از گناه من گذشت اومدم شما هم منو حلال کنید
(همه حرفا رو زدم بخاطر این جمله)
بُریر میگه یه حرفی زینب زد، یه وقت دیدم صدای ناله ی حُر بلند شد
(من بگم و شما هم بلند بلند ناله بزنید)
صدا زد حُر منم بخشیدمت ولی حر بگم اینو بدون برادرم حسین غریبه ، حسینم کسی رو نداره همه بلند بگید یا حسین🌴
وقتی حُر رو زمین افتاد فرق سر شکافته، خون جلو چشماشو گرفته، یه وقت دید سرش از زمین بلند شد روی زانویی قرار گرفت، یه نفر داره خونای چشمشو پاک میکنه، تا چشمشو باز کرد دید پسر فاطمه حسینه، دید یه دستمالی به پیشونیش بست،،،(بگم و نالشو بزن)
بگم آقا جان سر حُر رو به دامن گرفتی اما من بمیرم برات کسی نبود سرتو به دامن بگیره یه وقت حسین دید سینش سنگینه چشمشو باز کرد گفت نانجیب خوب جایی نشستی یا صاحب الزمان منو ببخش همه ناله بزنن یا حسین یا حسین یا حسین،،،
#صدیقی__🎤
#شب_ششم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی، قهرمان کربلا، شاهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام، و خشنودی پدر بزرگوارشون، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی، علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این خاندان ارادت دارید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#شب_ششم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
(شروع با زیارت عاشورا)
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
ِ
🔸الا ای صاحب قلبم کجایی
🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟
🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟
🔸نمی دانم کجای کربلایی
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.