eitaa logo
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
33 فایل
دیـٰانت منهـٰاے سیـٰاست🍃 نتیجہ‌اش مےشود کربلـٰا💔؛ نہ‌ ظهور!💚 شروط‌"تبادل‌،کپی..."🤗↶ https://eitaa.com/sh_Vesal180 "شنوای حرفاتون هستیم"😉↶ https://daigo.ir/secret/1491814313 هشتگ‌ها😇↶ https://eitaa.com/3121542/16574 .
مشاهده در ایتا
دانلود
⎨👤📃⎬ ✨ایمان به خدا✨ ❁ ════ @VESAL_180 ════ ❁
《✉️📓》 خداوندبزࢪگومهࢪبانبازبانمقدࢪاتوحوادثتلخوشیرینیکہبراۍمارقممۍزندباماسخنمۍگوید. خداکندزبانخداࢪابفهمیم.🍃 البتہنبایددچاࢪتوهموخیالپردازۍشویم. ولی اگرکمۍازشرعلاقہهاخلاصشویممعناۍحرفهای خداࢪامیفهمیم💚 ⭐️ ✦✧✧ @VESAL_180✧✧✦
1_1463979936.mp3
2.6M
《🎶》 هࢪکہبهزمانهاۍبسیاࢪدوࢪنگاهنکنہکودکانہهمہ چیزࢪاتحلیلخواهدکرد.❗️ ♫♬@VESAL_180♫♬
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسم‌حق...🍂 #پارت42 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت#شروع‌بحران _._._._._ با اینکه هادی از موسسه‌ی اسلام اصیل
بسم‌حق...🍂 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت _._._._._ ایام حضور هادی در نجف به چند دوره تقسیم می‌شود. حالات و احوال او در این سه سال حضور اوبسیار متفاوت است‌. زمانی تلاش داشت تا یک کار در کنار تحصیل پیدا کند ودرآمدداشته باشد. کار برایش مهیا شد، بعد از مدتی کار ثابت با حقوق مشخص رها کرد و به دنبال انجام کار برای مردم به نیت رضای پروردگار بود. هادی کم کم به حضور در نجف و زندگی در کنار امیرالمؤمنین علی(ع) بسیار وابسته شد. وقتی به ایران بر میگشت، نمی توانست تهران را تحمل کند. انگار گم‌گشته‌ای داشت که می‌خواست سریع به او برسد‌. دیگر در تهران مثل یک غریبه بود. حتی حضور در مسجد و بین بچه‌ها و رفقای قدیمی او را سیر نمی کرد. این وابستگی را وقتی بیشتر حس کردم که می‌گفت: _حتی وقتی به کربلا می‌روم و از حضور در آنجا لذت می‌برم، دلم برای نجف تنگ می‌شود. می‌خواهم زودتر به کنار مولا امیرالمؤمنین برگردم. این را از مطالعاتی که داشت می‌توانستم بفهمم.هادی در ابتدا برای خواندن کتاب های اخلاقی به سراغ آثار مقدماتی رفت. آداب‌الطلاب آقای مجتهدی را می‌خواند و... رفته رفته به سراغ آثار بزرگان عرفان رفت.با مطالعه‌ی آثار وزندگی‌ این اشخاص،روز به روز حالات معنوی او تغییر می‌کرد. من دیده بودم که رفاقت های هادی کم شده بود! برخلاف اوایل حضور در نجف، دیگر کم حرف شده بود. معاشرت او با بسیاری از دوستان در حد یک سلام و علیک شده بود. به مسجد هندی ها علاقه داشت. نماز جماعت این مسجد توسط آیت‌الله حکیم و به حالتی عارفانه برقرار بود. برای همین بیشتر مواقع در این مسجد نماز می خواند. خلوت های عارفانه داشت.نماز شب و برخی اذکار و ادعیه را هیچ‌گاه ترک نمی‌کرد. این اواخر به مرحوم آیت‌الله کشمیری ارادت خاصی پیدا کرده بود. کتاب خاطرات ایشان را می‌خواند و به دستورات اخلاقی این مرد بزرگ عمل می‌کرد. یادم هست که می‌گفت: آیت‌الله کشمیری عجیب به نجف وابسته بود. زمانی که ایشان در ایران بستری بود می‌گفت مرا به نجف ببرید بیماری من خوب می‌شود‌. هادی این جملات را می‌خواند و می‌گفت: من هم خیلی به اینجا وابسته شده ام،نجف همه ی وجود ما‌ را گرفته است، هیچ مکانی جای نجف را برای من نمی‌گیرد. این سال آخر هر روز یک ساعت را به وادی‌السلام می‌رفت. نمی دانم در این یک ساعت چه می‌کرد، اما هر چه بود حال عجیب معنوی برای او ایجاد می‌کرد. این را هم از استاد معنوی خودش مرحوم آیت‌الله کشمیری و آقا سید علی قاضی فرا گرفته بود. ادامه دارد... 📚 ┏━🍃🌺🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 من چیکار کنم غیبت نکنم؟ چیکار کنم نمازم به تاخیر نیفته؟ چیکار کنم گناه نکنم؟ 👈🏻 این سوال‌ها غلطه! 🔻یه سوال دیگه‌ای رو باید هر شب از خودت بپرسی ... 🎤 @VESAL_180
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
حال خوب | ج۷ قسمت دوم حالِ آدم ، نشون دهنده وضعیت معنویش هست...🤨❗️ یعنی حالِ خوب، ملاک ارزیابی ما
حال خوب_ج۷ قسمت سوم_۲۰۲۲_۰۵_۱۹_۲۱_۲۸_۰۷_۰۸۸.mp3
7.34M
حال خوب | ج۷ قسمت سوم هر آدمی علاوه بر این که باید حالش خوب باشه ، بلکه باید انواع حال خوب رو هم بشناسه☺️🛍 ما دنبال حال خوب با امام زمانمون نیستیم... داریم از تشنگی میمیریم😓 ولی ...💔🚶🏻‍♂ 💯 ♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡   ┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد... بســمِ ••🧡
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
مهربونم💔 بازم برات غزل سرودم...❣ #جمعه_های_دلتنگی »»———- ★ -@VESAL_180★ ———-««
عاقبـت چشــــم گدا لایـقِ دیدار نشــد... جُز غـمِ دوریتان ، حاصلِ بیمار نشــــد💔🥀 خواب دیدم کـه به گوشم همه دَم میگفتـے هـرچـه گشتیـم، یکـے یـارِ وفـادار نشـــــد!😓 💔 ✨@VESAL_180
" 👿مبارزه با هوای نفس یعنی چی؟ " یعنی انسان بتونه "جلوی خودش رو بگیره". 👈 مثلا واقعا دلش میخواد یه کار غلطی رو انجام بده یا یه حرف غلطی رو بزنه اما جلوی خودش رو بگیره👊 این میشه مبارزه با نفس🌱 اگه کسی توی زندگیش میخواد رشد کنه فقط باید طبق یه برنامه ی خوب مبارزه با نفس کنه✅ 🔸اگه کسی خونه خوب،همسر خوب ، ثروت‌، قدرت، شهرت و هر لذتی میخواد ... باید مقابل برخی خواسته های دلش بایسته🙄⁉️ 📎شما دقیقا دنبال چی هستی توی دنیا؟؟ فقط با مبارزه با نفس هست که بهش خواهی رسید 🙂✌️🏻 ♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡   ┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
صبـــح و شــــام امیـد به فـرج و ظهـور داشتـــه باشیــد🙂💚 ┏━🍃🌺🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍂━
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسم‌حق...🍂 #پارت43 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت#وابستگی‌به‌نجف _._._._._ ایام حضور هادی در نجف به چند د
بسم‌حق🍂 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت‌ هادی‌يك انسان بسيار عادی بود. مثل بقيه تنها تفاوت او عمل دقيق به دستورات دين بود. برای همين در مسير خودسازی و عرفان قرار گرفت. اما مسير عرفانی زندگی اودر نجف به چند بخش تقسيم ميشود. مانند آنچه كه بزرگان فلسفه و عرفان گفت‌هاند، مسير من الخلق الی الحق و ... به خوبی طی نمود. هادی زمانی كه در نجف در محضر بزرگان تحصيل ميكرد، نيمی از روز را مشغول تحصيل و بقيه را مشغول كار بود.در ابتدا براي انجام كار حقوق ميگرفت، اما بعدها كارش را فقط برای رضای خدا انجام ميداد. شهريه نميگرفت براي كاری كه انجام ميداد مزد نميگرفت. حتی اگر كسی ميخواست به او مزد بدهد ناراحت ميشد. منزل بسياری از طلبه‌ها و برخی مساجد نجف را لوله‌كشی كرد اما مزد نگرفت! توكل و اعتماد عجيبی به خدا داشت. يك بار به هادی گفتم: تو كه شهريه نميگيری برای كار هم پول نميگيری پس هزينه‌های خودت را چطور تأمين ميكنی؟هادی گفت: بايد برای خدا كار كرد، خدا خودش هوای ما را دارد.گفتم:اين درست، اما ... يادم هست آن روز منزل يكی از دوستانش بوديم. هادی بعد از صحبت من، مبلغ بسيار زيادي را از جيب خودش بيرون آورد و به دوستش داد وگفت: هر طور صلاح ميدانی مصرف كن! به نوعی غير مستقيم به من فهماند كه مشكل مالی ندارد. خانه‌ای وسيع و قديمی در نجف به هادی سپرده شده بود تا از آن نگهداری کند. او در يکی از اتاق‌های کوچک و محقر آن سکونت داشت. بيشتر وقتش را در خانه به عبادت و مطالعه اختصاص داده بود. او از صاحبخانه اجازه گرفته بود تا زائران تهيدستی که پولی ندارند را به آن‌ خانه بياورد و در آنجا به آنها اسکان دهد. برای زائران غذا درست ميکرد. در بيشتر کارها کمک‌حالشان بود. اگر زائری هم نبود، به تهيدستان اطراف خانه سکونت ميداد و در هيچ حالی از کمک دادن دريغ نميکرد. ادامه دارد... 📚 ┏━🍃🌺🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍂━
نماز‌شب‌خوان‌ها🌙 هرکس‌که‌به‌اوچیزی‌داده‌اند..؛ در ساعات‌سحر داده‌اند، کسی که در دل‌شب برای مناجات با محبوب ازلی و خواندن‌نماز بلند می‌شود، زائر خداوند است..:))♥️ "آیت‌الله‌فاطمی‌نیا" @VESAL_180
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
《✉️📓》 خداوندبزࢪگومهࢪبانبازبانمقدࢪاتوحوادثتلخوشیرینیکہبراۍمارقممۍزندباماسخنمۍگوید. خداکند
⇡✉️📓⇣ خدا مهࢪبان‌تࢪ از آن است کہبا چند گناه بندۀ خود را دور بیندازد.❌ ولۍشیطاندائماًدࢪحالناامید کردن انسان است.😞 یک آدم گنهکاࢪ اگࢪ احساس مۍکند خدا دیگࢪبہ او نگاه نمۍکند، باید بداند این ناامیدی القاء همان شیطانی است که او را وادار به گناه کرده؛‼️ پس نباید به احساس منفۍخوداعتناکند.✅ ⭐️ ✦✧✧ @VESAL_180✧✧✦
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
⇃🎼⇃ معجزهزندگۍشهداکافࢪࢪومسلمانمیکنہ👌 #لحظه_ای_با_شهدا #حال_خوب 🎵@VESAL_180🎵
برای‌سنگرش‌كولر‌گازی ‌گذاشتہ‌بودند،اما‌ . . . 🤭 آمده‌بودبيرون‌و‌در‌سایہ‌خوابيده‌بود!‌⛅️ پرسيدم: «كولرايرادكرده؟چراتوی سنگرنمےخوابيدتوی‌اين‌گرما؟!»😳 . گفت:«مگہ‌همہ‌رزمنده‌ها‌كولردارندكہ ‌زير‌باد‌خُنكش‌استراحت‌کنند..⁉️ من‌هم‌يكےاز‌اونھا...🚶🏻‍♂ 🌱 ┏━🍃🌸🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍁━
|چرا از عبادت لذّت نمی بریم؟🧐 حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند: اگر انسان مریض،شیرین ترین و خوشمزه ترین گلابی و میوه راهم بخورد،لذّت نمی برد...😖 ✅ در بُعد معنوی و عبادت هم این گونه است. کسی که "فی قلوبهم مرض" یعنی قلبش بیمار است، از نماز و عبادت لذّت نمی برد و گاهی هم خسته می شود. بیماری قلب همان است.🚫 تا انسان گناه را ترک نکند ، علاوه بر این که از عبادت لذّت نمی برد،بلکه خسته هم می شود.👊🏻 📚@VESAL_180
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسم‌حق🍂 #پارت44 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت‌#عرفان هادی‌يك انسان بسيار عادی بود. مثل بقيه تنها تفاوت ا
بسم‌حق🍂 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت آن خانه حدود صد سال قدمت داشت و بسيار وسيع بود، شايد هر کسی جرئت نميکرد در آن زندگی کند. بعد از شهادت هادی آن را به طلبه‌ی ديگری سپردند،اما آن‌طلبه نتوانست باظلمت ووحشت آن‌خانه کنار بيايد! اربعين که نزديک ميشد هادی اتاقها را به زائران و مهمانان ميداد و خودش يک گوشه ميخوابيد. گاهی پتوی خودش راهم به آنها ميبخشيد.او عادت کرده بود که بدون‌بالش ولوازم‌گرمايشی بخوابد. يک بار مريض شده بود خودش در سرما در راهروی خانه خوابيد اما اتاق را که‌گرم بود در‌اختيار زائران راهپيمايی اربعين قرار داد. او در اين مدت با پيرمرد نابينايی آشنا شده بود و کمک های زيادی به او کرده بود. حتی آن پيرمرد نابينا را برای زيارت به کربلا هم برده بود. هادی زمانی كه مشغول كارهای عرفانی و ذكر و خلوت شده بود، كمتر با ديگران حرف ميزد. اين هم ازتوصيه‌های بزرگان است: ♤كه انسان در ابتدای راه سكوت را بر هر كاری مقدم بدارد.♤ هادی ميدانست بسياری از معاشرت ها تأثيرمنفی در رشد معنوی انسان دارد، لذا ارتباط خود را با بيشتر دوستان در حد يك سلام و عليك پايين آورده بود. اين اواخر بسيار كتوم شده بود. يعنی خيلی ازمسائل معنوی را پنهان ميكرد. از طرفی تا آنجا كه امكان داشت در راه خدا زحمت ميكشيد. هر زائری كه به نجف مي‌آمد، به خانه‌ی خودش ميبرد و از آنها پذيرايی مي كرد. هيچ‌وقت دوست نداشت كه‌ديگران فكر كنند كه آدم خوبی‌است. اين سال آخر روزه‌ داری و ديگر مراقبتهای معنوی رابيشتر كرده بود. تا اينكه ماجرای مبارزه با داعش پيش آمد،هادي آنجا بود كه از خلوت معنوی خود بيرون آمد.ً او به قول خودش مرد ميدان جهاد بود شجاعتش را هم قبال اثبات كرد. حاال هم ميدان مبارزه ايجاد شده بود. ادامه دارد... 📚 ┏━🍃🌺🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍂━