eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.6هزار دنبال‌کننده
255 عکس
47 ویدیو
9 فایل
'EnNombreDeDios' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام به بچه‌های خودم، کسایی‌ که افتخار همراهی‌ باهاشون نصیبم‌ شد. بودنتون برام مایه‌ی خوشحالیه. 💛☁️ . هشتگ‌هایی برای دسترسی آسان: ( ملزومات/درمورد نویسنده‌ها) (ایده‌هایی برای نوشتن) (نکات نوشتن کتاب/داستان) (معرفی فیلم) (معرفی کتاب/فایل pdf) (سخنان نویسندگان بزرگ) (ساخت کرکتر‌ داستان) (نوشته‌های شما) (چطور تایپ کردن) (آرایه‌ها و قواعد ادبی) (لغات و اصطلاحات نویسندگی) (همه چیز در مورد نویسندگان بزرگ جهان) (کلمات و واژگان) (تمرین برای راه افتادن)
حفره پیرنگ چیست؟⚕️ حفره پیرنگ یعنی شکافی در پیرنگ داستان؛ طوری که هرچی ریسیدید پنبه بشه. نشونه‌ی بی‌منطق شدن داستانه. دلایل مختلفی که حفره‌ی پیرنگ به وجود می‌آرن: ☂️هماهنگ نبودن: مثلا علت مرگ مادر شخصیت در فصل اول حمله قلبیه، اما در فصل دوازدهم دلیلش حمله‌ی حیوونه. 🪁پیوستگی نداشتن: شخصیت در فصل اول شهر رو ترک می‌کنه، اما اتفاقاتی می‌افته که برای منطقی بودنشون لازمه شخصیت خونه باشه. 🔮تناقض داشتن: نویسنده دنیایی رو می‌سازه که توش جاذبه خیلی کمه اما در یک صحنه لازمه جاذبه به اندازه‌ی عادیش در زمین باشه. 🏠‧₊˚@WriteClub
مضنون داستان🌝🌚 در طرح‌نویسیِ رمان از خودتون بپرسید ارزش نهایی داستانی که دارم می‌نویسم چیه؟! می‌خوام خواننده بعد از خوندنش چه درسی بگیره و چه نگرش جدیدی پیدا کنه؟! این مضمون اثر شماست. ~ مضمون نوعی پیام یا فراپیامه. هر رمان یک فراپیام داره؛ ولی ممکنه چندین پیام فرعی داشته باشه. ' برای مثال رمان برادران کارامازوف از داستایفسکی مضمون‌های فرعیِ زیاد داره؛ مثل بیهودگی عقل ناب و بار سنگین اختیار. اما فقط یک مضمون اصلی داره: «عشق و ایمان والاترین ارزش‌های وجودی انسان هستند.»

~مضمون‌ها به داستان عمق می‌دن؛ح
اما مواظب یک خطر باشید. نویسنده‌ها گاهی وسوسه میشن یک مضمون بگیرن دستشون و زورکی براش یه داستان بتراشن.
' این‌جور داستان‌نویسی باعث ایرادهای زیادی میشه؛ مثل به وجود اومدن شخصیت‌های مصنوعی، لحن نصیحت‌گونه، زیاد شدن کلیشه‌ها، از بین رفتن ظرافت داستان. ❗️قانونی ساده همیشه یادتون باشه: شخصیت‌ها مضمون‌ها رو منتقل می‌کنن. ' خوب به شخصیت‌هاتون بپردازید؛ اون‌ها رو توی جهان داستان بذارید. ' بذارید به طور طبیعی و با تمام شور و شوق، تلاش و کوشش کنن. ' مضمون خود به خود و بدون تلاش زورکی معلوم میشه. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead پاراگراف‌بندی درست در نویسندگی🏓 پارگراف‌بندی درست، سهم بسیاری در فهم آسان و روان مطالب دارد؛ بلکه از بایسته‌های نویسندگی است. هم زیاده‌روی و هم کوتاهی در ایجاد پاراگراف جدید، روند مطالعه را دچار دست‌اندازی می‌کند. ~ برای پاراگراف‌بندی، مانند اکثر مباحث ادبی و زبانی، معیار خط‌کش‌گونه‌ای وجود ندارد تا بر پایه‌ی آن، همه نویسندگان یکسان و یکنواخت عمل کنند. همین‌قدر باید بدانیم که هر پاراگراف، طرح یکی از جزئیات ریز بحث را برعهده می‌گیرد و برای طرح بحث جزئی دیگر، پاراگراف نیز تجدید می‌شود. ارتباط بندها با یکدیگر از راه جمله‌های نخستین و پایانی است؛ یعنی جمله آخر هر بند، بهتر است زمینه و مقدمه‌ای باشد برای بند پسین. ~ پاراگراف‌ها بدنه نوشتار را می‌سازند. هر پاراگراف، باید از نوعی استقلال برخوردار باشد. استقلال هر مطلبی نیز وابسته به استقلال هسته مرکزی آن است. ~ در هر بند از نوشتار، باید یک جمله کلیدی وجود داشته باشد و بقیه جملات، باید آن جمله مرکزی را پردازش یا مستدل کنند، یا با مثال و شاهد و توضیحات بپرورند. 🏠‧₊˚@WriteClub
هفت نوع اصلی پیرنگ🗄🗞 ۱. پیروز شدن به هیولا: پروتاگونیست باید با چیز یا کسِ شروری مبارزه کنه. ۲. فرش به عرش: پروتاگونیست از فقر به ثروت می‌رسه، یا عشق و مقام. ۳. سفر و بازگشت: پروتاگونیست به سفری می‌ره که زندگیش رو تغییر می‌ده. ۴. جستجو: شخصیت علی‌رغم بهاش باید به هدف خاصی برسه. ۵. کمدی: ملایم و فکاهی، معمولاً پایان شاد داره. ۶. تراژدی: اشتباهات یا نقص‌های حاد شخصیت به فاجعه منجر می‌شه. ۷. تولد دوباره: پروتاگونیست تجربه‌ای داره که به‌شدت تغییرش می‌ده. 🏠‧₊˚@WriteClub
🧳 تعریف داستان ۱. تعریف اول: داستان را نقل وقایع به‌ترتیب توالی زمان می‌گویند که باید شنونده را بر‌آن‌دارد که بخواهد بداند بعد چه‌پیش خواهد آمد (ای. ام. فورستر). ۲. تعریف دوم: اصطلاح «داستان» را به‌ هر روایت منثوری که در آن فرایند بازآفرینی یا آفرینش حقیقتی تاریخی یا واقعی رخ‌داده‌باشد، اطلاق می‌کنند (ام. اچ. آبرامز). ۳. تعریف سوم: داستان روایتی است منثور از باز‌آفرینی وقایعی درباره‌ی اشخاص به‌گونه‌ای که موجد انتظار و صمیمیت باشد. 🏠‧₊˚@WriteClub
🖇 پنج نکته برای نوشتن پیش‌آگاهی‌های خوب (Foreshadow) 📓 برای داستانتون برنامه‌ریزی کنید. قبل از این‌که بدونید واسه چه اتفاقی در آینده‌ی داستان باید سرنخ و پیش‌آگاهی بدید و چطور، باید بدونید داستان به کجا می‌ره. شاید لازم باشه تا تموم شدن پیش‌نویس اول صبر کنید و بعد سرنخ‌ها رو توی اثر جا بدید. برنامه بریزید، بازبینی کنید و حواستون رو جمع نگه دارید. 🎱 سریع باشید. اگه سرنخ رو خیلی دیر بذارید، اثرش کم می‌شه. هرچه زودتر پیش‌آگاهی بدید تا توی ذهن خواننده جاگیر بشه. این‌جور خواننده وقتی به عقب برمی‌گرده و متوجه می‌شه چه سرنخ‌هایی از اول گذاشته بودید، بیشتر لذت می‌بره. 📷 سرنخ‌ها رو پخش‌وپلا کنید. وقتی فکر می‌کنید کِی و کجا خوبه پیش‌آگاهی بدید، حیله‌گری کنید. مثل یه جور شکار گنج می‌مونه: همه‌ی گنج‌ها رو که یک جا قایم نمی‌کنید. پس سرنخ‌ها رو در سرتاسر داستان پخش کنید. 📼 میانه‌رو باشید. با پیش‌آگاهی‌های زیاد، خواننده رو خسته نکنید. با پیش‌آگاهی کم ممکنه یه رخداد غیرمنتظره براش عجیب و بی‌معنی باشه. نقطه تعادل رو تشخیص بدید. این‌جور خواننده‌ها دلشون می‌خواد دوباره داستانتون رو بخونن تا همه‌ی سرنخ‌هاتون رو پیدا کنن‌. 🗝 نظر کسی رو بپرسید. شما به اثرتون زیادی نزدیکید. شاید احساس کنید پیش‌آگاهیتون واضحه؛ اما اگه خواننده تشخیصش نده بی‌فایده‌ست. از یه دوست و آشنا بخواید متن رو بخونه و بپرسید سرنخ‌ها چطور بودن؟ خیلی واضح بودن، اصلاً واضح نبودن، یا متعادل بودن؟ برای مثال، در داستانی که شخصیت مدام ارواح رو می‌بینه، می‌تونیم با رخدادها و سرنخ‌های گوناگونی به این اشاره کنیم که خود شخصیت هم روحه. خواننده شاید تا آخر معنی سرنخ‌هامون رو متوجه نشه اما وقتی آخر سر حقیقت برملا شد همه‌شون رو درک می‌کنه. 🏠‧₊˚@WriteClub