#ثبتنام_برای_جبهه
#راوی_جانباز_گرامی
#رضا_کامران
سال ۱۳۶۴ من کلاس اول دبیرستان بودم. بعد از اینکه امتحانات دی ماه تمام شد، یک روز دبیر پرورشیمان که اسمش آقای دوستانی بود، وارد کلاس شد. آقای دوستانی کارمند هلالاحمر اصفهان هم بود. یادم است آن روز شنبه بود و گفت لشکر امامحسین (علیه السلام) که در عملیات والفجر ۸ شرکت دارد، به امدادگر هلالاحمر نیاز دارد و هلالاحمر در حال ثبتنام داوطلب است. بعد کاغذی آورد و از بچهها خواست هر کس داوطلب است اسمش را ثبت کند. همه بچهها اسمشان را در کاغذ نوشتند. بعد کاغذ را به دفتر مدرسه برد. لحظاتی بعد آقای حسینی مدیر مدرسه در حالی که همان کاغذ دستش بود، وارد شد و گفت اگر همه کلاس بخواهند راهی جبهه شوند، کلاس تعطیل میشود. او از بچهها خواست بعضیها داوطلبانه انصراف دهند، اما کسی به حرفش گوش نداد. صبح روز بعد ما از مدرسه به سمت هلالاحمر اصفهان در خیابان جی اعزام شدیم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#سینه_زنی🏴
حضرت زهرا سلام الله علیها🥀
------------------------
اَسمابه خانه زخم پهلوی تومی بست
مادر دل زینب زغمهای تو بشکست
رُخَساره ات مادر چرا درخانه زرده
آن سینه ی بشکسته ات باتوچه کرده
سوزد زهجران زینبت
جانت رسیده برلبت
◼️مظلومه زهرا
درخانه ای مادرچرامی لرزه دستت
زینب فدای قامت رشید وخستت
نالیده ام من با غم و درد یتیمی
تنهامرو ای مادری خوب وصمیمی
داری تومیمیری چرا
ازدخترت سیری چرا
◼️مظلومه زهرا
ازداغ مرگت زینبت می میرد ازغم
ریزدحسین دراین عزایت اشک ماتم
بعدازتو دیگرمجتبی همدم ندارد
کلثوم تو یاری دراین عالم ندارد
بارفتنت جان برلبم
مادرمرو،من زینبم
◼️مظلومه زهرا
مادر زبعدمرگ تو بابا غریب است
ا زهمدم ومونس پدرجان بی نصیب است
دل ازغم وازغصه های توکباب است
مادر سلامش درمدینه بی جواب است
تنهاترین یارم مرو
ای یاروغمخوارم مرو
◼️مظلومه زهرا
ازماتم تو یکطرف ماتم گرفتم
درخانه در بَر زانوان غم گرفتم
ترسم زداغ توحسین من بمیرد
زینب زهرجایی زتوبهانه گیرد
(مجنون)زداغت ناله زد
گریه به داغ لاله زد
◼️مظلومه زهرا
تقدیم به روح پاک شهدای اسلام بویژه شهیدمظلوم حسن فصیحی🥀
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#سینه_زنی🏴 حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 ------------------------ اَسمابه خانه زخم پهلوی تومی بست م
#خبر_شهادت
#راوی_برادر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#حسن_فصیحی
قبل از مراسم تشییع کسی روحيه اين را نداشت خبر شهادت برادرم را به پدرم اطلاع دهد. من گفتم احتیاجی نیست کسی برود، خودم می روم و به پدرم اطلاع میدهم. رفتم و کمی آیات و حدیث برای پدرم گفتم تا کم کم از نظر روحی آماده پذیرش خبر باشد. پدرم اما آدم بسیار زیرک بود. هنوز من حرفهایم تمام نشده بود گفت: حرفی که می خواهی آخر بزنی اول بزن.می خواهی بگویی حسن شهید شده است؟ من با کمال تعحب گفتم بله. حسن آقا هم لایق شهادت بود. پدرم از همه جا بیخبر بود اما گویی به او الهام شده بود که ته صحبتهای من نشانه ای از خبر شهادت فرزندش را در بر دارد. ما بدین صورت پدرم را از شهادت برادرم آگاه ساختیم. مادرم هم بخاطر بیماری در بیمارستان شریعتی تهران بستری بود و از همه جا بی خبر بود. بعد از مراسم هفت برادرم ما به تهران برگشتم و مادرم را از بیمارستان مرخص کردیم .شب که به منزل رسیدیم نگذاشتیم پارچه های سیاه دم در منزل را ببیند و متوجه بشود. بعد از ساعتی من رفتم کنار دست مادرم نشستم وگفتم مادر جان، گفت: بله. گفتم: میدانی برادرم حسن کجاست؟ گفت: نه؛ گفتم: رفته خدمت سربازی.گفت: بله. یادم نبود. گفتم مادر این سرباز هایی که می روند سربازی بعد شهید می شوند چطوری است؟ گفت: این هایی که در سربازی شهید می شوند به راه امام حسین علیه السلام رفتند. گفتم: اگر یه وقت حسن ما شهید شد چی؟ گفت: خوب مادرجان حسن ما هم شهید بشود می شود مثل علی اکبر امام حسین علیهم السلام که شهید شد. بعد گفت: رضا من خواب دیدم که حسن شهید شده و رفته پیش علی اکبر.گفتم: مادر کدام علی اکبر را می گوئید؟ گفت: علی اکبر امام حسین علیه السلام.ما خیلی تلاش کرده بودیم طوری خبر شهادت برادرمان را به مادرمان بدهیم به خاطر بیماريش حالش بدتر نشود. ولی خدا ایشان را برای این امر مهم از قبل توسط خوابی که دیده بود آماده کرده بود تا بتواند با این خبر روبرو شود. بر خلاف فکر ما، مادرم وقتی خبر شهادت فرزندش را شنید بقدری با ایمان بود که می گفت حسن منم مثل حضرت علی اکبر امام حسین علیهم السلام که شهید شد. مادرم همیشه ذکر لبش یا علی بود و زمانی هم که می خواست جان دهد شهادتین را بر زبان جاری کرد. و با ایمان و یقین از دنیا رفت. البته دلتنگ و بی قرار روی فرزند شهیدش می شد و باپدرم هر دو گریه هم می کردند اما نه به نشانه ی ناشکری بلکه فقط از سر دلتنگی و برای اهل بیت علیهم السلام گریه می کردند و با آنان همدردی می کردند و ما امروز افتخار می کنیم که چنین مادر و پدر مومنی داشتیم که از دامن پاک آنها برادر شهیدمان بوجود آمد که باعث سربلندی ما در دنیا و آخرت شد. و برای اینکه پدرم و مادرم فراق برادر شهیدم را کمتر احساس کنند من سه سال از طرف محل کارم بعنوان ماموریت از تهران به اصفهان رفتم و نزدیک خانواده ام بودم تا جای خالی حسن را برایشان پر کنم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#شناسنامه
#راوی_خواهر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#حسینعلی_هاشمپور
برادرم حسینعلی اوایل که رفت برای جبهه ثبتنام کند چون سنش کم بود او را برنمی داشتند آمد شناسنامه ی برادر شوهرم را گرفت که از خودش بزرگتر بود. هر دو اسمشان حسینعلی بود و نام پدرشان هم غلامحسین بود بخاطر این تشابه اسمی کسی متوجه نمی شد که این شناسنامه ی خودش نیست و حدود سه الی چهار سال با همین شناسنامه به جبهه رفت و آمد داشت. بعدا که به سن قانونی رسید دیگر با شناسنامه ی خودش به جبهه رفت و آمد می کرد تا زمانی که به شهادت رسید.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#عزادار_بهشتی
#راوی_خواهر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#محمد_خدامی
وقتی شهید بهشتی به شهادت رسید برادر شهیدم محمد ده سالش بود. و من چند سالی بزرگتر از محمد بودم. همگی از شنیدن خبر شهادت شهید بهشتی ناراحت بودیم اما برادرم جور دیگری عزادار بود. با اینکه فقط ده سال سن داشت مثل ابر بهار اشک می ریخت و می گفت: چرا آقای بهشتی را شهید کردند؟! بهشتی خودش یک مملکت بود. به پنهای صورت اشک می ریخت. جوری که ما پیش خودمان می گفتیم آخر تو هنوز بچه ای چطور شهید بهشتی راشناختی که اینطور برای شهادتش عزاداری می کنی. و چه خوب گفتند: (شهیدان را شهیدان می شناسند)
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
27.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #قربان_زهرا_س
🌹تصویری خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای شنیدنی از حماسه خوان جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🎙هر رمز پیروزی بود با نام زهرا ، قربان زهرا
رزمنده شو آماده در ایام زهرا ، قربان زهرا
جان ها فدای نام نیک دل نشینش
قربان گفتار حماسه آفرینش
ختم رسل بوسیده دست نازنینش
زیرا لسان حق بود در کام زهرا
نامی که هر رزمنده را ورد زبان است
نیروی اطمینان قلب عاشقان است
نور و صفای سنگر نام آوران است
سرباز قرآن جرعه نوش جام زهرا
در جبهه ها فریاد یا زهرا بلند است
هر نیمه شب این نغمه ی شیوا بلند است
یا فاطمه در سنگر و صحرا بلند است
دل ها بسوزد آه شب هنگام زهرا
اولاد زهرایند سربازان اسلام
تا گاه پیروزی نمی گردند آرام
از مادر والای خود بگرفته الهام
در یاری قرآن شده هم گام زهرا
آرند یاد از سینه ی مجروح مادر
ریزند خون دیده بر دامان سنگر
دست عزا کوبند این ایام بر سر
شام و سحر گریند بر آلام زهرا
در سوگ بانوی دو عالم سوگوارند
این روزها از داغ مادر اشک بارند
سوی حسین این جان نثاران ره سپارند
یا هم نوا گردند با ایتام زهرا
قربان زهرا...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بخش سوم آیه ۱۶۵ سوره انعام.mp3
29.13M
۴۵۷ مین صوت
شب شنبه ۰۲ جمادی الثانی ۱۴۴۵
۱۴۰۲/۰۹/۲۴
آیه ۱۶۵ سوره مبارکه #انعام
بخش سوم
موضوع:
جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ
#خلیفه
#خلافت در قرآن به چه معناست؟
در بعضی آیات به معنای جانشینی خدا روی زمین
در بعضی آیات به معنای جانشینی بندگان صالح گذشته در زمین (معنای خاص)
در بعضی آیات به معنای جانشینی انبیا گذشته (به معنای اخص)
در بعضی آیات به معنای جانشینی مردمان گذشته
شروع سخنرانی ۱۹:۰۹
شب دوم #فاطمیه_دوم
#فاطمیه ۱۴۰۲
-----
eitaa.com/majmaenashr 👈ایتا
t.me/majmaenashr 👈تلگرام
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#اصلاحیه
مراسم استقبال و تشییع شهدای گمنام دفاع مقدس در رامشه 🌹🥀
زمان: دوشنبه ۲۷ آذرماه، ساعت ۱۱ صبح
مسیر حرکت : میدان معلم به سمت امامزاده جعفر(علیه السلام)
🌷🌷🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲تعریف هوش مصنوعی از شهادت حضرت زهرا (س)
سلام بر فاطمه🖤🥀
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398