#مردخانه_بود
#راوی_خواهرمعزز
#شهیددفاع_مقدس
#مهدی_فصیحی
وقتی برادرم مهدی ۱۲ سالش بود پدرم بر اثر بیماری به رحمت خدا رفت و دوتا برادرای بزرگترمون محمد آقا و علی آقا برای کار به تهران رفته بودند و ما پدر که نداشتیم و یتیم شده بودیم و دوتا برادر بزرگترمون هم بخاطر کسب و کار به تهران رفته بودند و به همین دلایل آقا مهدی از همون نوجوانی مرد خونه شد. و جای خالی پدر و برادرا رو برای مادرم و مادوخواهر پر می کرد. و البته اینم بگم وقتیم که پدرم بود چون خدا بیامرز بیمار بود برادرم مهدی کمک حال پدرو مادرم در کارهای منزل و کارهای بیرون از منزل بود و با اون سن کمش یک مرد به تمام معنا بود. واقعا مرد خونه بود وقتی دستهاشو میدیدی دست یک پسر نوجوان نبود دستهای تپلی داشت اما دستهاش کاری بود و کارهای کشاورزی رو کمک پدرم چه وقتی که زنده بود و چه زمانیکه به رحمت خدا رفته بودانجام میداد. آقا مهدی پدرمون بود؛ یارمون بود؛ برادرمون بود؛ نون آور خونمون بود وخلاصه همه کاره ی خونمون بود و یک تکیه گاه مطمئن برای اهل منزل بود.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#مردخانه_بود
#راوی_خواهرمعزز
#شهیددفاع_مقدس
#مهدی_فصیحی
وقتی برادرم مهدی ۱۲ سالش بود پدرم بر اثر بیماری به رحمت خدا رفت و دوتا برادرای بزرگترمان محمد آقا و علی آقا برای کار به تهران رفته بودند و ما پدر که نداشتیم و یتیم شده بودیم و دوتا برادر بزرگترمان هم بخاطر کسب و کار به تهران رفته بودند و به همین دلایل آقا مهدی از همان نوجوانی مرد خانه شد. و جای خالی پدر و برادرانمان را برای مادرم و ما دو خواهر پر می کرد. و البته این راهم بگویم وقتی هم که پدرم بود چون خدا بیامرز بیمار بود برادرم مهدی کمک حال پدرو مادرم در کارهای منزل و کارهای بیرون از منزل بود و با همان سن کم یک مرد به تمام معنا بود. واقعا مرد خانه بود وقتی دستهایش را میدیدی دست یک پسر نوجوان نبود دستهای تپلی داشت اما دستهایش کاری بود و کارهای کشاورزی را کمک پدرم چه وقتی که زنده بود و چه زمانیکه به رحمت خدا رفته بود انجام میداد. آقا مهدی پدرمان بود؛ یارمان بود؛ برادرمان بود؛ نان آور خانه امان بود وخلاصه همه کاره ی ما بود و یک تکیه گاه مطمئن برای اهل منزل بود.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398