سلام بر #منتظران_ظهور
از #امشب به یاری #خدا
#رمان_واقعی و #اسلامی در #کانال قرار می گیرد...
بنام 👈آخرین_عروس👉
سفارش میکنم حتما بخونید ، زندگینامه #مادر_حضرت_مهدی(عج) و تولد #حضرت_مهدی(عج) میباشد .
از صدتا رمان الکی با ارزشتره😉
#مطالعه کنید تا از
#حضرت_مهدی (عج) و #مادر ایشان بیشتر بدونیم😍
انشاءالله از خواندنش #لذت ببرید😊
ما را به دوستان #مهدوی خود معرفی کنید🙏
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
👆👆👆
أین بقیة الله...
👆👆👆 💞 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت5⃣3⃣ يادم مى آيد دفعه اوّلى كه ما به س
👆👆👆
💞#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت6⃣3⃣
ــ #امام با تو چه كارى داشت؟
ــ سريع به سوى خانه #امام حركت كردم.
شكر #خدا كه كسى در آن تاريكى مرا نديد. وقتى نزد #امام رفتم سلام كرده و نشستم.
#امام به من گفت: "شما هميشه مورد اطمينان ما بوده ايد.
#امشب مى خواهم به تو #مأموريّتى بدهم تا همواره #مايه افتخار تو باشد".
ــ بعد از آن چه شد؟🕊🕊
ــ #امام نامه اى را با كيسه اى به من داد و گفت در اين كيسه 220 سكّه طلاست و به من دستور داد تا به #بغداد بروم.
او نشانه هاى #كنيزى را به من داد و من بايد آن #كنيز را خريدارى كنم.
با شنيدن اين سخن مقدارى به #فكر فرو مى روم.
#امام و خريدن #كنيز!
آخر من چگونه براى #جوانان بنويسم كه #امام مى خواهد #كنيزى
براى خود بخرد.
در اين كار چه #افتخارى وجود دارد؟
چرا #امام به #بِشر گفت كه اين #مأموريّت براى تو #افتخارى هميشگى خواهد داشت؟
در همين #فكرها هستم كه صداى #بِشر مرا به خود مى آورد
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت1⃣4⃣ ــ چه كسى خواهد آمد؟ نكند #منتظر هستى
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت2⃣4⃣
بِشر نامه اى را كه #امام_هادى(ع) به او داده بود در دست دارد، با احترام جلو مى رود و نامه را به #بانو مى دهد و مى گويد: بانوى من! اين نامه براى شماست.
#نرجس نامه را مى گيرد و شروع به خواندن مى كند. نامه به زبان رومى نوشته شده است. هيچ كس از مضمون آن خبر ندارد. #نرجس نامه را مى خواند و اشك مى ريزد.
چه شورى در دل بانو به پا شده است؟ خدا مى داند.
اكنون او پيامى از دوست ديده است، آن هم نه در خواب، بلكه در #بيدارى!
#نحّاس رو به #بانو مى كند و مى گويد: تو را به اين پيرمرد بفروشم؟ نرجس رضايت مى دهد، #پيرمرد سكّه هاى طلا را به نحّاس مى دهد.
#نرجس برمى خيزد و همراه بِشر حركت مى كند.
او نامه #امام را بارها بر چشم مى كشد و گريه مى كند. گويى كه عاشقى پس از سال ها، نشانى از #محبوب خود يافته است.
نرجس آرام و قرار ندارد، عطر #بهشت را از آن نامه استشمام مى كند.
ما بايد هر چه زودتر به سوى #سامرّا حركت كنيم...
به شهر #سامرّا مى رسيم، نزديك غروب است. وارد شهر مى شويم.
حتماً يادت هست كه رفتن به خانه #امام_هادى(ع) جرم است!
ما بايد به خانه #بِشر رفته و در فرصت مناسبى خود را به خانه #امام برسانيم.
#امشب هوا خيلى تاريك است و ما مى توانيم از تاريكى شب استفاده كنيم. نيمه شب كه شد، آماده حركت مى شويم.
#بِشر از ما مى خواهد كه خيلى مواظب باشيم و بدون هيچ سر و صدايى حركت كنيم.
وارد محلّه #عسكر مى شويم و نزديك خانه امام مى ايستيم.
تو باور نمى كنى لحظاتى ديگر به ديدار #امام خواهى رسيد. اشكت جارى مى شود.
صدايى به گوش مى رسد: خوش آمديد!
بِشر وارد خانه مى شود، زانوهاى نرجس مى لرزد، بوى گل #محمّدى به مشامش مى رسد. اينجا بهشت #نرجس است. اشك در چشمان او حلقه زده است .
#امام_هادی (ع) به استقبال او می آید.
#نرجس سلام می کند و جواب می شنود.
#ادامه_دارد...
نجوای مردم ایران
به امید رهایی جهان از ابتلاء به ویروس کرونا
#امشب ساعت 20
پشت بام و خانه ی هر #ایرانی
#دعای_توسل
#آخرین_شب_جمعه_ی_سال
#آخرین_شب_سال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_صاحب_الزمان
#یا_موسی_بن_جعفر_ع
#ویروس_منحوس
#کرونا
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
#نشر_حد_اکثری
http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07