أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت3⃣8⃣ بعد از #شهادت حسين(ع)، اين چهار هزا
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣8⃣
خداوند مى خواست تا همه اهل آسمانها، مقام پيامبر را با چشم خود ببينند
خدا #پيامبر خود را به يك مهمانى مخصوص دعوت كرده بود
روز نيمه #شعبان آغاز شده است و خدا يك مهمان عزيز دارد
خدا آخرين #حجّت خودش را مى خواهد به همه فرشتگان و اهل آسمان ها نشان بدهد
در اين لحظه، بهترين و بزرگ ترين فرشتگان آمده اند
تا #مهدى(عج) را از هفت آسمان عبور دهند و او را به عرش خدا ببرند
#امام_عسكرى(ع) فرزندش را به جبرئيل و روح القدس مى دهد و خودش مشغول نماز صبح مى شود
اين چنين است كه سفر آسمانى #مهدى(عج) آغاز مى شود...
نگاه كنيد!
اين زيباترين تابلويى است كه من كشيده ام
از هر #پيامبر در او علامتى است.
از هر نقشى در او نشانى است و از هر گلستان در او گلى!
من با دست خودم او را آفريده ام
اى #جبرئيل بشتاب!
اى #روح_القدس برخيز!
برويد، زود هم برويد، #مهدى مرا برايم بياوريد.
"قائم" را به نزد من آوريد
همان كه صاحب الأمر، صاحب العصر، صاحب الزّمان است
او پسر #پيامبر من و فرزند #على و #فاطمه است
گل #نرجس چقدر تماشايى است!
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت6⃣8⃣ اين جمله را به غريبى مى گويند كه تازه
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت7⃣8⃣
هنوز #خدا با مهمان عزيزش سخن مى گويد. لحظاتى مى گذرد...
اكنون وقت خداحافظى فرا رسيده است. مهمانى بزرگ #خدا تمام شده است.
گوش كن! خدا با #جبرئيل و روح القدس سخن مى گويد:
اى فرشتگان من!
#مهدى را به نزد پدرش بازگردانيد و به او بگوييد كه نگران فرزندش نباشد، من حافظ و نگهبان #مهدى هستم تا روزى كه قيام كند و حق را به پا دارد و باطل را نابود كند.
من با خود فكر مى كنم: چه رمز و رازى در اين سخن نهفته است؟ چرا خدا اين پيام را براى #امام_عسكرى(ع) مى فرستد؟
مگر خطرى جانِ #مهدى(عج) را تهديد مى كند؟ آيا دشمن نقشه اى دارد؟ نمى دانم. بايد صبر كنيم.
اين راز را به زودى كشف مى كنيم.
#امام_عسكرى(ع) در كنار سجاده خود نشسته است.
او نماز خود را تمام كرده و به آسمان نگاه مى كند.
نگاه كن!
او دست خود را بلند مى كند و #مهدى(عج) را از فرشتگان مى گيرد.
#مهدى(عج) در آغوش گرم پدر است.
پدر او را مى بوسد و مى بويد، #مهدى بوىِ آسمان ها را گرفته است.
اكنون #حكيمه وارد مى شود، لبخندى بر لب دارد، او خيلى خوشحال است. حال #نرجس خوب است و مى تواند به فرزندش شير بدهد.
#امام_عسكرى(ع)
#مهدى(عج) را به حكيمه مى دهد تا او را به نزد مادر ببرد.
حكيمه #مهدى(عج) را مى گيرد و به سوى #نرجس مى رود:
#نرجس تو ديگر #ملكه تمام هستى شده اى!
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت7⃣8⃣ هنوز #خدا با مهمان عزيزش سخن مى گويد. لحظ
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت8⃣8⃣
همه جهان به تو افتخار مى كند كه تو عزيزترين #مادر در نزد خدا هستى!
گل خودت را بگير و او را با شيره جانت سيراب كن!
#نرجس نوزادش را براى اوّلين بار در آغوش مى گيرد.
شيرين ترين لحظه براى يك مادر وقتى است كه براى اوّلين بار #فرزندش را در آغوش مى گيرد و مى خواهد به او شير بدهد.
هيچ قلمى نمى تواند خوشحالى يك مادر را در آن لحظه روايت كند.
#نرجس فرزندش را مى بوسد و مى بويد، او را در آغوشش مى فشارد و به او شير مى دهد.
هوا ديگر روشن شده است و هنوز #مهدى(عج) در آغوش مادر است و مادر او را نوازش مى كند.
در اين لحظه ها هر #مادرى دوست دارد ساعت ها با فرزندش خلوت كند و هزاران بار فرزندش را ببوسد و ببويد.
ببين كه نرجس چگونه با #مهدى(عج) سخن مى گويد!
او زلال ترين عشقِ مادرى را نثار فرزندش مى كند.
ناگهان صداى درِ خانه به گوش مى رسد.
رنگ از چهره #حكيمه مى پرد، گويا او ترسيده است. چه خبر است؟ صداى در بار ديگر به گوش مى رسد.
خداى من!
هر روز در همين وقت ها، اوّلين جاسوس زن مى آمد تا از خانه #امام گزارشى براى خليفه ببرد.
#حكيمه چه كند؟ در خانه را باز كند يا نه؟
اگر اين جاسوس بيايد و #مهدى(عج) را ببيند چه خواهد شد؟
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت8⃣8⃣ همه جهان به تو افتخار مى كند كه تو
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود 😘
#قسمت9⃣8⃣
#خليفه جايزه اى بسيار زياد به كسى مى دهد كه خبرهاى مخفى اين خانه را به او برساند.
اگر خليفه خبر دار بشود كه #مهدى(عج)به دنيا آمده است حتماً او را #شهيد مى كند.
آخر آنها چقدر بى رحم هستند، چرا مى خواهند #نوزادى را كه تازه به دنيا آمده است به قتل برسانند؟
اضطراب تمام وجود مرا فرا مى گيرد، قلم از دستم مى افتد.
#حكيمه از سوز دل دعا مى كند: خدايا خودت كمك كن!
او اشك در چشم دارد، با خود فكر مى كند كه #مهدى(عج) را در كجا پنهان كنم؟
در يك چشم به هم زدن، پرندگانى زيبا حاضر مى شوند;
نه آنها پرندگانى معمولى نيستند; آنها #فرشتگانى از عرش خدا هستند.
#امام_عسكرى(ع) فرزندش را از نرجس مى گيرد و با يكى از آن #فرشتگان سخن مى گويد.
فكر مى كنم كه او با جبرئيل سخن مى گويد: "مهدى را به آسمان ها ببر و از او محافظت نما".
آن فرشته نزديك مى آيد، #مهدى(عج) را از دست پدر مى گيرد و مى خواهد به سوى آسمان پر بكشد.
#امام نگاهى به چهره فرزندش مى كند، اشك در چشمانش حلقه مى زند و مى گويد:
"مهدى! من تو را به آن كسى مى سپارم كه مادرِ #موسى، فرزندش را به او سپرد".
#جبرئيل و ديگر فرشتگان به سوى آسمان پر مى كشند و #مهدى را با خود مى برند.
خداى من! #نرجس دارد گريه مى كند!
او تازه مى خواست نوزادش را در بغل بگيرد، امّا نشد.
#امام_عسكرى(ع) متوجّه گريه نرجس مى شود، رو به او مى كند و مى گويد: "گريه نكن! به زودى #فرزندت در آغوش تو خواهد بود و او فقط از سينه تو شير خواهد خورد".
نگاه #نرجس به #امام خيره مى ماند.
امام براى او آيه چهاردهم سوره #قصص را مى خواند:
🌹فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ🌹
#موسى را به مادرِ او باز گردانديم تا قلب او آرام گیرد...
#ادامه_دارد.....
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود 😘 #قسمت9⃣8⃣ #خليفه جايزه اى بسيار زياد به كسى
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت0⃣9⃣
نگاه #نرجس به امام خيره مى ماند. امام براى او آيه چهاردهم سوره قصص را مى خواند:
🌹فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ🌹
#موسى را به مادرِ او باز گردانديم تا قلب او آرام گيرد.
چرا #امام اين آيه را براى #نرجس خواند؟
اين #آيه چه حكايتى دارد؟ بايد به تاريخ نگاهى بياندازيم...
داستان يوكابد، مادرِ #موسى(ع) را كه يادت هست؟
روزى او در گوشه اتاق خود نشسته بود. او خيلى نگران جانِ #فرزندش بود.
#مأموران فرعون در جستجوى نوزادان پسر بودند.
آنها هزاران #نوزاد پسر را سر بريده بودند.
يوكابد به #موسى(ع) نگاه مى كرد و اشك مى ريخت.
او رو به #آسمان كرد و گفت: خدايا چه كنم؟
لحظه اى بعد، صدايى به گوش او رسيد: "اى مادر #موسى!
فرزند خود را در اين صندوق بگذار و آن را به آب بيانداز".
اين صدا از سوى #آسمان بود كه به گوش يوكابد رسيده بود.
او نگاهى به اطراف خود انداخت. صندوقى را ديد.
#فرشتگان اين صندوق را از آسمان آورده بودند.
#يوكابد فرزندش را در آن صندوق نهاد و به سوى رود #نيل حركت كرد و صندوق را در آب انداخت.
امواجِ سهمگينِ آب، صندوق را با خود بردند.
اين امواج به سوى #دريا مى رفتند.
#مادر با حسرت به صندوق نگاه كرد، او با خود فكر كرد كه سرانجام #موسى چه خواهد شد؟
نكند او در دريا غرق شود؟
مادر بى تاب شده بود و مهرِ مادرى در وجودش شعله مى كشيد
و اشكش جارى شد.
بار ديگر صدايى به گوشش رسيد: "ما #موسى را به تو باز مى گردانيم و دل تو را شاد مى كنيم".
#ادامه_دارد.....
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت1⃣9⃣ با اصرار ملكه، #فرعون در تصميم خود
👆👆👆
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت2⃣9⃣
به راستى چقدر كارهاى خدا عجيب ولى با حكمت و زيباست!
فرعون كه هفتاد هزار نوزاد را كشته است تا #موسى(ع) به دنيا نيايد، براى گرسنگى #موسى غصّه مى خورد و ناراحت است.
#موسى(ع) خواهرى داشت كه از اين موضوع باخبر شد.
او به #مادر خود خبر داد و از او خواست تا او هم براى شير دادنِ فرزند نزد فرعون برود.
وقتى #موسى(ع) در آغوش مهربان مادر خود قرار گرفت، شروع به شير خوردن كرد.
#ملكه وقتى اين صحنه را ديد به سوى فرعون رفت و با شوقى زياد فرياد زد: اى فرعون!
بچّه ما شير مى خورد!
شادى تمام وجود #فرعون را فرا گرفت.
ملكه نگاه كرد ديد كه #موسى(ع) با چه آرامشى در آغوش اين مادر خوابيده است. او رو به مادر #موسى(ع) كرد و گفت: آيا حاضر هستى كه بچه ما را به خانه خود ببرى و او را براى ما بزرگ كنى؟
البته تو بايد هر روز او را اينجا بياورى تا ما بچّه خودمان را ببينيم؟
مادر #موسى(ع) لبخندى زند و تقاضاى #ملكه را پذيرفت.
#ملكه دستور داد تا هديه هاى بسيار ارزشمند به او دادند و او را همراه با #نوزادش با احترام روانه خانه خودش كردند.
هنوز ظهر نشده بود كه #مادر در خانه خودش نشسته بود و #موسى(ع) را در آغوش گرفته بود.
او با خود فكر مى كرد كه چگونه #خدا به وعده خود وفا كرد.
و #قرآن چقدر زيبا در اين آيه از آرامش مادر #موسى(ع) سخن مى گويد:
🌹فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ🌹
#موسى را به #مادرِ او باز گردانديم تا قلب او آرام گيرد.
#نرجس وقتى اين آيه را مى شنود، اشك چشم خود را پاك مى كند و قلبش آرام مى شود.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت3⃣9⃣ درِ خانه با شدّت بيشترى كوبيده مى شود
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘
#قسمت4⃣9⃣
#امام_عسكرى(ع) مى داند كه در آينده عدّه اى پيدا خواهند شد
و اين گونه با #شيعيان سخن خواهند گفت: "امام يازدهم از دنيا رفت و هيچ فرزندى از او باقى نماند".
بايد #فتنه آنها را خنثى كرد.
اين وظيفه بسيار سنگينى است كه خدا بر عهده #امام_عسكرى(ع) گذاشته است، وظيفه اى كه بسيار مهمّ و اساسى است.
تو خود مى دانى
كه معرّفى #مهدى(عج) به #شيعيان بايد با دقّت زيادى انجام شود.
كافى است يكى از جاسوسان خليفه از اين موضوع باخبر بشود و به #خليفه گزارش بدهد،
آن وقت خليفه براى به دست آوردن# مهدى(عج)، ممكن است به كارى دست بزند:
دستگيرى #امام_عسكرى(ع)، زندانى و شكنجه كردن او، كشتن #نرجس و...
#خدا بايد كمك كند تا #امام_عسكرى(ع) بتواند اين مأموريّت را به خوبى انجام دهد.
شب هيجدهم #شعبان است، هوا مهتابى است، زير نور #ماه همه جا به خوبى نمايان است.
من با خود فكر مى كنم: چند مأمور در كوچه اى كه خانه #امام در آنجا قرار دارد ايستاده اند. آنها همه چيز را زير نظر دارند.
🔮نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘 #قسمت6⃣9⃣ همه در حضور #امام نشسته اند. امام مى
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت7⃣9⃣
#امام_عسكرى(ع) مى خواهد تا براى فرزندش، عقيقه كند، قلم و كاغذ در دست مى گيرد
و نامه اى به بعضى از #ياران نزديك خود در شهرهاى مختلف مى نويسد
و از آنها مى خواهد تا گوسفندانى را خريدارى نموده و براى #مهدى(عج) عقيقه كنند.
گويا سيصد گوسفند خريدارى مى شود و همه آنها به نيّت سلامتى #مهدى(عج) ذبح مى شوند.
خيلى از #شيعيان از اين غذا مى خورند و فقط چند نفرى از راز ولادت #مهدى(عج)باخبر مى شوند.
تولّد #حضرت_مهدى(عج) بايد مخفى بماند، مبادا دشمنان خبردار بشوند.
امروز #جمعه، بيست و يكم ماه شعبان است. هفت روز است كه #مهدى(عج) به دنيا آمده است.
#حكيمه دلش براى ديدن #مهدى(عج) تنگ شده است.
او به سوى خانه #امام_عسكرى(ع) مى آيد تا گل #نرجس را ببيند.
حكيمه وارد خانه مى شود
و خدمت #امام_عسكرى(ع) مى رود. سلام مى كند و جواب مى شنود.
امام به او مى گويد: فرزندم #مهدى را برايم بياور.
#حكيمه به نزد #نرجس مى رود، سلام مى كند و مى بيند كه #مهدى در آغوش مادر آرام گرفته است.
اكنون #مهدى را براى #امام_عسكرى(ع) مى آورد.
پدر فرزندش را در آغوش مى گيرد، او را مى بوسد و با او سخن مى گويد:
پسرم! عزيزم! برايم از كتاب هاى آسمانى بخوان!
و #مهدى شروع به خواندن مى كند.
اوّل "صُحُف ابراهيم(ع)" را به زبان سريانى مى خواند.
سپس كتاب هاى آسمانى نوح، ادريس و #صالح(ع) را مى خواند.
تورات #موسى(ع) و انجيل #عيسى(ع) و قرآن #محمّد(ص) را هم مى خواند.
پدر با تمام وجودش به صداى فرزندش گوش مى دهد.
#مهدى(ع) بهترين قارى قرآن است❗️
💠نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
#شبهات #مهدویت #پرسش ⁉️آیا حضرت مهدی(عج) خواهر و برادر دارد⁉️ #پاسخ ✅امام حسن عسکری(ع) در رب
👆👆👆
✅اولاً علمای شیعه تنها فرزند
#امام_حسن_عسکری(ع) را #حضرت_مهدی(عج) میدانند و نام دیگری را ذکر نکردهاند.
در این رابطه
🔸#شیخ_مفید که کتابش از اعتبار خاصی برخوردار است، مینویسد: امام بعد از #امام_حسن_عسکری(ع) فرزندش بود که همنام و همکنیه رسول خدا(ص) بود و امام حسن(ع) به جز او فرزندی نداشت
نه ظاهراً و نه باطناً مادر این فرزند کنیزی به نام #نرجس بوده است.
🔸#کلینی در #کافی مینویسد: فرزندی برای #امام_حسن_عسکری(ع) به دنیا آمد و او را #محمد نام نهادند.
#طبرسی در #اعلام_الوری همین قول را ذکر کرده است و مینویسد
فردی از #امام_حسن_عسکری(ع) سؤال کرد: آقای من آیا برای شما #فرزندی هست؟
حضرت فرمود بله. سؤال کرد، اگر امری اتفاق بیفتد در کجا از او میتوانم سؤال کنم؟
#حضرت فرمود: در #مدینه.
🔸#علامه_مجلسی در بحارالانوار مینویسد: اینکه #حضرت_مهدی(عج) برادری به نام #موسی داشته باشد.
این خبر #غریب است.
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/590872596C9c436fad07
أین بقیة الله...
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت1⃣0⃣1⃣ همه منتظر هستند بدانند در نامه چه چيزى
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت2⃣0⃣1⃣
ــ يك حسىّ به من مى گويد همين الآن بايد به آنجا برويم.
ــ باشد. همين الآن مى رويم.
به سوى بازار حركت مى كنيم. وقتى به كوچه #شيخ مى رسيم، مى بينيم كه شيخ از خانه بيرون مى آيد.
گويا او بارِ# سفر بسته است. نزديك مى شويم، سلام كرده و مى گويم:
ــ ما داشتيم به خانه شما مى آمديم.
ــ ببخشيد من الآن مى خواهم به مسافرت بروم.
ــ به سلامتى كجا مى رويد؟
ــ به اميد خدا مى خواهم به #سامرّا بروم.
تا نام #سامرّا را مى شنوى، همه خاطرات آنجا برايت زنده مى شود، ديدار گل #نرجس، بوى #بهشت، زيارت آفتاب!
رو به من مى كنى.
من با نگاهت همه چيز را مى فهمم. تو مى خواهى كه همراه شيخ به #سامرّا برويم.
اين چنين مى شود كه به سوى #سامرّا حركت مى كنيم.
ما همراه با شيخ احمد بن اسحاق سفر كرده ايم و اكنون در نزديكى شهر #سامرّا هستيم.
وقتى وارد شهر مى شويم به سوى خانه همان پيرمردى مى رويم كه نامش #بِشر بود.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت2⃣0⃣1⃣ ــ يك حسىّ به من مى گويد همين الآن با
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت3⃣0⃣1⃣
آيا او را به ياد دارى؟ همان پيرمردى كه به دستور #امام به بغداد رفت و بانو #نرجس را به #سامرّا آورد.
درِ خانه #بِشر را مى زنيم. او با ديدن ما خيلى خوشحال مى شود و ما را به داخل خانه مى برد.
از اوضاع شهر #سامرّا سؤال مى كنيم. او براى ما مى گويد كه سپاهيان مُهتَدى - همان خليفه زاهدنما - را كشتند و با خليفه اى جديد به نام #مُعتَمد بيعت كردند. اين خليفه جديد بيشتر به فكر خوش گذرانى و عيّاشى است.
من رو به #بشر مى كنم و در مورد
#امام_عسكرى(ع) و فرزندش #مهدى(عج) سؤال مى كنم.
#خدا را شكر كه آنها در سلامت كامل هستند، اكنون #مهدى(عج) حدود سه سال دارد.
خوب است در مورد بانو #نرجس هم سؤالى از او بكنم.
نمى دانم چه مى شود تا نام بانو را به زبان مى آورم اشك در چشم #بِشر حلقه مى زند.
من نگاهى به او مى كنم و از او مى خواهم توضيح بدهد.
بِشر برايم مى گويد كه #نرجس آرزو
مى كرد مرگ او زودتر از مرگ
#امام_عسكرى(ع) باشد و اكنون بانو به آرزوى خود رسيده است.
او در بهشت مهمان #حضرت_فاطمه(س) است.
#نرجس از خدا خواسته بود كه مرگش زودتر از محبوبش فرا برسد.
امّا به راستى در اين خواسته او چه رازى نهفته بود؟
شايد #نرجس مى خواسته است به دو بانوى بزرگ اقتدا كند، #خديجه(س) قبل از #پيامبر(ص) از دنيا رفت، #فاطمه(س) هم قبل از #على(ع)
در فرصت مناسبى همراه #شيخ به خانه #امام_عسكرى(ع) مى رويم، اين سعادت بزرگى است كه مى توانيم با #امام ديدارى تازه كنيم.
اين ديدار روح تازه اى به ما مى دهد.
#امام محبّت زيادى به #شيخ مى كند و با او سخن مى گويد و به سؤال هاى او پاسخ مى دهد.
بعد از لحظاتى #شيخ سكوت مى كند. هر كس جاىِ او باشد دوست دارد كه #مهدى(عج) را ببيند، اين آرزوى اوست; امّا نمى داند كه آيا اين #آرزو را به زبان بياورد يا نه؟
آيا من لياقت دارم #مهدى(عج) را ببينم؟ آيا #خدا اين توفيق را به من مى دهد؟
شيخ در همين فكرهاست كه ناگهان
#امام_عسكرى(ع) او را صدا مى زند:
"اى احمد بن اسحاق! بدان كه از آغاز آفرينش دنيا تا به امروز، هيچ گاه دنيا از #حجّت_خدا خالى نبوده است و تا روز قيامت هم، دنيا بدون #حجّت_خدا نخواهد بود.
رحمتهاى الهى كه بر شما نازل مى شود و هر بلايى كه از شما دفع می شود به برکت حجت خداست".
🔻نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت3⃣0⃣1⃣ آيا او را به ياد دارى؟ همان پيرمردى ك
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣0⃣1⃣
اكنون شيخ رو به #امام_عسكرى(ع) مى كند و مى گويد: "آقاى من! امام بعد شما كيست؟".
#امام_عسكرى(ع) لبخندى مى زند و سپس از جا برمى خيزد و از اتاق خارج مى شود.
بعد از لحظاتى، #امام_عسكرى(ع) در حالى كه كودك سه ساله اى را همراه خود دارد وارد اتاق مى شود.
#شيخ به چهره اين كودك نگاه مى كند كه چگونه مانند ماه مى درخشد.
#امام_عسكرى(ع) رو به شيخ مى كند و مى گويد: "اين پسرم #مهدى(عج) است كه سرانجام همه دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد".
اشك در چشم #شيخ حلقه مى زند. او نمى داند چگونه خدا را شكر كند كه توفيق ديدار #مهدى(عج) را نصيب او كرده است.
مشتاقانِ بى شمارى آرزو دارند تا گل #نرجس را ببينند و از اين ميان امروز او انتخاب شده است.
#شيخ به فكر فرو مى رود.
او مى فهمد كه چرا توفيق اين ديدار را پيدا كرده است.
#شيعيان قم از تولّد #مهدى(عج) خبر ندارند.
اگر براى #امام_عسكرى(ع) اتفاقى پيش بيايد، چه كسى بايد براى مردم، #امام بعدى را معرّفى كند؟
امروز او انتخاب شده است تا #مهدى را ببيند و اين خبر را به #قم ببرد و مردم را به #حقيقت راهنمايى كند.
#ادامه_دارد...