أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت8⃣9⃣ #همسفرم! ديگر موقع بازگشت است، خودت
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘
#قسمت9⃣9⃣
ما دشت ها، كوه ها و صحراها را پشت سر مى گذاريم. روزها و شب ها مى گذرد.
حالا ديگر در نزديكى شهر #قم هستيم. قم پايتخت فرهنگى جهان #تشيّع است. امروز #شيعيان در #سامرّا و #بغداد و #كوفه در شرايط سختى هستند; قم پايگاهى براى مكتب تشيّع شده است.
#شيعيان در اين شهر از آزادىِ خوبى برخوردار هستند.
من رو به نامه رسان مى كنم و مى پرسم:
ــ ببخشيد، شما نامه را مى خواهيد به چه كسى بدهيد؟
ــ #امام_عسكرى(ع) اين نامه را به من داده تا به #احمد_بن_اسحاق_قمّی بدهم.
آيا تو او را مى شناسى؟
ــ همه او را مى شناسند او از #علماى بزرگ اين شهر است و همه به او احترام مى گذارند. اهل #قم او را "شيخ" صدا مى زنند.
ــ من مى خواهم به خانه او بروم.
خيلى #خوشحال مى شوم كه مى توانم به او كمكى بكنم; شايد به اين وسيله بتوانم از متن نامه باخبر شوم.
ابتدا براى #زيارت به حرم حضرت معصومه(س) مى رويم. آن بانويى كه خورشيد اين شهر است.
ساعتى در حرم مى مانيم، نماز #زيارت مى خوانيم، اينجا بوى #مدينه مى دهد، تو بوىِ گل ياس را مى توانى در اينجا احساس كنى.
بعد از زيارت به سوى خانه #شيخ مى رويم، در را مى زنيم امّا متوجّه مى شويم كه #شيخ در خانه نيست.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘 #قسمت9⃣9⃣ ما دشت ها، كوه ها و صحراها را پشت سر
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت0⃣0⃣1⃣
از آشنايان سؤال مى كنيم كه #شيخ را كجا مى توانيم پيدا كنيم، جواب مى دهند بايد به خارج از شهر برويم.
كنار رودخانه.
در آنجا #مسجدى مى سازند. او در آنجاست.
تو از من مى پرسى: چرا #مسجد را در خارج از شهر مى سازند؟
من نمى دانم چه جوابى به تو بدهم، #صبر كن تا از يكى بپرسم.
به سمت خارج شهر حركت مى كنيم تا به كنار #رودخانه برسيم.
نگاه كن، گويا همه مردم شهر در اينجا جمع شده اند.
همه مشغول كار هستند و در ساختن اين #مسجد كمك مى كنند.
يكى از دوستانم را مى بينم.
صدايش مى زنم و از او توضيح مى خواهم. او مى گويد:
ــ مگر خبر ندارى كه اين مسجد به دستور #امام ساخته مى شود؟
ــ نه، من مسافرت بودم و تازه از راه رسيده ام.
ــ چند ماه قبل نامه اى از #سامرّا به شيخ احمد بن اسحاق رسيد.
در آن نامه #امام_عسكرى(ع) از شيخ خواسته شده بود تا مسجد بزرگى در اين مكان ساخته شود.
ــ چرا اين #مسجد در خارج از شهر ساخته مى شود؟
ــ اين دستور #امام است. اين مسجد براى هميشه تاريخ #شيعه است.
روزگارى خواهد آمد كه شهر #قم بسيار بزرگ مى شود و اين مسجد در مركز شهر خواهد بود.
به زودى ساختمان مسجد تمام مى شود و تو مى توانى در آن #نماز بخوانى.
شيعيان در طول تاريخ به اين مسجد خواهند آمد و #نماز خواهند خواند. شايسته است تو نيز وقتى به قم سفر مى كنى در اين مسجد نمازى بخوانى.
اينجا مسجد #امام_عسكرى(ع) است.
به سوى #شيخ احمد بن اسحاق مى رويم تا فرستاده #امام_عسكرى(ع)، نامه را تحويل بدهد.
او همان #پيرمردى است كه آنجا در كنار #جوانان كار مى كند. نزد او مى رويم. سلام مى كنيم و جواب مى شنويم. نامه رسان به او خبر مى دهد كه نامه اى از سامرّا آورده است.
چهره #شيخ مانند گل مى شكفد. او به سوى رودخانه مى رود تا دست گِل آلود را بشويد، فصل بهار است و در رودخانه آب زلالى جارى شده است.
اكنون #شيخ نامه را تحويل مى گيرد و بر روى چشم مى گذارد.
همه مى خواهند بدانند در اين نامه چه نوشته شده است.
#شيخ عادت داشت كه نامه هاى #امام_عسكرى(ع) را براى مردم قم مى خواند.
#شيخ نامه را باز مى كند و آن را مى خواند، #اشك شوق در چشمانش حلقه مى زند.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت0⃣0⃣1⃣ از آشنايان سؤال مى كنيم كه #شيخ را كج
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت1⃣0⃣1⃣
همه منتظر هستند بدانند در نامه چه چيزى نوشته شده است;
امّا #شيخ نامه را در جيب خود مى گذارد و به سوى خانه خود حركت مى كند. همه تعجّب مى كنند;
چرا او #نامه را براى آنها نمى خواند؟ چرا؟
خوب نگاه مى كنم، واقعاً #خودت هستى؟
درست ديده ام، خودت هستى. به سويت مى آيم:
ــ سلام، همسفر!
ــ سلام، آقاى #نويسنده، حال شما چطور است؟
ــ خوبم. شما كجا، اينجا كجا؟
ــ دلم هواى زيارت #حضرت_معصومه(س) را كرده بود.
معلوم مى شود كه از شهر خودت به #قم آمدى تا دختر خورشيد را #زيارت كنى، آفرين بر تو!
صبر مى كنم تا #زيارت تو تمام شود و با هم به خانه برويم.
وقتى از #حرم بيرون مى آييم تو رو به من مى كنى و مى گويى:
ــ آيا مى شود با هم به خانه #شيخ برويم؟
ــ كدام #شيخ؟
ــ همان #شيخى كه #امام_عسكرى(ع) براى او نامه نوشته بود.
ــ شيخ #احمد_بن_اسحاق را مى گويى. باشد. امّا حالا تو خسته #سفر هستى. فردا به آنجا مى رويم.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت1⃣0⃣1⃣ همه منتظر هستند بدانند در نامه چه چيزى
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت2⃣0⃣1⃣
ــ يك حسىّ به من مى گويد همين الآن بايد به آنجا برويم.
ــ باشد. همين الآن مى رويم.
به سوى بازار حركت مى كنيم. وقتى به كوچه #شيخ مى رسيم، مى بينيم كه شيخ از خانه بيرون مى آيد.
گويا او بارِ# سفر بسته است. نزديك مى شويم، سلام كرده و مى گويم:
ــ ما داشتيم به خانه شما مى آمديم.
ــ ببخشيد من الآن مى خواهم به مسافرت بروم.
ــ به سلامتى كجا مى رويد؟
ــ به اميد خدا مى خواهم به #سامرّا بروم.
تا نام #سامرّا را مى شنوى، همه خاطرات آنجا برايت زنده مى شود، ديدار گل #نرجس، بوى #بهشت، زيارت آفتاب!
رو به من مى كنى.
من با نگاهت همه چيز را مى فهمم. تو مى خواهى كه همراه شيخ به #سامرّا برويم.
اين چنين مى شود كه به سوى #سامرّا حركت مى كنيم.
ما همراه با شيخ احمد بن اسحاق سفر كرده ايم و اكنون در نزديكى شهر #سامرّا هستيم.
وقتى وارد شهر مى شويم به سوى خانه همان پيرمردى مى رويم كه نامش #بِشر بود.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت2⃣0⃣1⃣ ــ يك حسىّ به من مى گويد همين الآن با
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت3⃣0⃣1⃣
آيا او را به ياد دارى؟ همان پيرمردى كه به دستور #امام به بغداد رفت و بانو #نرجس را به #سامرّا آورد.
درِ خانه #بِشر را مى زنيم. او با ديدن ما خيلى خوشحال مى شود و ما را به داخل خانه مى برد.
از اوضاع شهر #سامرّا سؤال مى كنيم. او براى ما مى گويد كه سپاهيان مُهتَدى - همان خليفه زاهدنما - را كشتند و با خليفه اى جديد به نام #مُعتَمد بيعت كردند. اين خليفه جديد بيشتر به فكر خوش گذرانى و عيّاشى است.
من رو به #بشر مى كنم و در مورد
#امام_عسكرى(ع) و فرزندش #مهدى(عج) سؤال مى كنم.
#خدا را شكر كه آنها در سلامت كامل هستند، اكنون #مهدى(عج) حدود سه سال دارد.
خوب است در مورد بانو #نرجس هم سؤالى از او بكنم.
نمى دانم چه مى شود تا نام بانو را به زبان مى آورم اشك در چشم #بِشر حلقه مى زند.
من نگاهى به او مى كنم و از او مى خواهم توضيح بدهد.
بِشر برايم مى گويد كه #نرجس آرزو
مى كرد مرگ او زودتر از مرگ
#امام_عسكرى(ع) باشد و اكنون بانو به آرزوى خود رسيده است.
او در بهشت مهمان #حضرت_فاطمه(س) است.
#نرجس از خدا خواسته بود كه مرگش زودتر از محبوبش فرا برسد.
امّا به راستى در اين خواسته او چه رازى نهفته بود؟
شايد #نرجس مى خواسته است به دو بانوى بزرگ اقتدا كند، #خديجه(س) قبل از #پيامبر(ص) از دنيا رفت، #فاطمه(س) هم قبل از #على(ع)
در فرصت مناسبى همراه #شيخ به خانه #امام_عسكرى(ع) مى رويم، اين سعادت بزرگى است كه مى توانيم با #امام ديدارى تازه كنيم.
اين ديدار روح تازه اى به ما مى دهد.
#امام محبّت زيادى به #شيخ مى كند و با او سخن مى گويد و به سؤال هاى او پاسخ مى دهد.
بعد از لحظاتى #شيخ سكوت مى كند. هر كس جاىِ او باشد دوست دارد كه #مهدى(عج) را ببيند، اين آرزوى اوست; امّا نمى داند كه آيا اين #آرزو را به زبان بياورد يا نه؟
آيا من لياقت دارم #مهدى(عج) را ببينم؟ آيا #خدا اين توفيق را به من مى دهد؟
شيخ در همين فكرهاست كه ناگهان
#امام_عسكرى(ع) او را صدا مى زند:
"اى احمد بن اسحاق! بدان كه از آغاز آفرينش دنيا تا به امروز، هيچ گاه دنيا از #حجّت_خدا خالى نبوده است و تا روز قيامت هم، دنيا بدون #حجّت_خدا نخواهد بود.
رحمتهاى الهى كه بر شما نازل مى شود و هر بلايى كه از شما دفع می شود به برکت حجت خداست".
🔻نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت3⃣0⃣1⃣ آيا او را به ياد دارى؟ همان پيرمردى ك
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣0⃣1⃣
اكنون شيخ رو به #امام_عسكرى(ع) مى كند و مى گويد: "آقاى من! امام بعد شما كيست؟".
#امام_عسكرى(ع) لبخندى مى زند و سپس از جا برمى خيزد و از اتاق خارج مى شود.
بعد از لحظاتى، #امام_عسكرى(ع) در حالى كه كودك سه ساله اى را همراه خود دارد وارد اتاق مى شود.
#شيخ به چهره اين كودك نگاه مى كند كه چگونه مانند ماه مى درخشد.
#امام_عسكرى(ع) رو به شيخ مى كند و مى گويد: "اين پسرم #مهدى(عج) است كه سرانجام همه دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد".
اشك در چشم #شيخ حلقه مى زند. او نمى داند چگونه خدا را شكر كند كه توفيق ديدار #مهدى(عج) را نصيب او كرده است.
مشتاقانِ بى شمارى آرزو دارند تا گل #نرجس را ببينند و از اين ميان امروز او انتخاب شده است.
#شيخ به فكر فرو مى رود.
او مى فهمد كه چرا توفيق اين ديدار را پيدا كرده است.
#شيعيان قم از تولّد #مهدى(عج) خبر ندارند.
اگر براى #امام_عسكرى(ع) اتفاقى پيش بيايد، چه كسى بايد براى مردم، #امام بعدى را معرّفى كند؟
امروز او انتخاب شده است تا #مهدى را ببيند و اين خبر را به #قم ببرد و مردم را به #حقيقت راهنمايى كند.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت4⃣0⃣1⃣ اكنون شيخ رو به #امام_عسكرى(ع) مى كند و
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت5⃣0⃣1⃣
مردم #قم بايد #امام_دوازدهم خود را بشناسند.
چه كسى بهتر از او می تواند این #ماموریت را انجام بدهد؟ همه مردم #قم به #راستگویی او ایمان دارند.
#شيخ به فكر فرو رفته است، او به مأموريّت مهمّ خود فكر مى كند.
بعد از مدتّى، #امام_عسكرى(ع) رو به او مى كند و مى گويد:
به خدا قسم! زمانى فرا مى رسد كه فرزندم از ديده ها پنهان مى شود و روزگار #غيبت فرا مى رسد.
در آن روزگار فتنه هاى زيادى روى مى دهد و بسيارى از مردم، #دين و #ايمان خود را از دست مى دهند.
كسانى از آن فتنه ها نجات پيدا خواهند كرد كه در اعتقاد به #امامت فرزندم ثابت قدم بمانند و براى #ظهور او دعا كنند.
#شيخ كه با دقّت به اين سخنان گوش كرده است به فكر فرو مى رود.
به زودى روزگار #غيبت آغاز خواهد شد، روزگارى كه ديگر نمى توان امام را ديد، براى شيعيان روزگار سختى خواهد بود، فتنه ها از هر طرف هجوم خواهد آورد.
شيخ سخن #امام_عسكرى(ع) را به دقّت بررسى مى كند.
#ادامه_دارد...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت5⃣0⃣1⃣ مردم #قم بايد #امام_دوازدهم خود را بش
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت6⃣0⃣1⃣
راه نجات از آن #فتنه ها مشخص شده است. هر كس بخواهد در آن روزگار، اهل نجات باشد، بايد به دو ويژگى توجّه كند:
الف:ثابت بودن بر اعتقاد به #مهدى(عج)
ب:دعا كردن براى ظهور #مهدى(عج)
#شيخ با خود مى گويد كه وقتى به قم بروم اين سخن ارزشمند را براى مردم نقل خواهم كرد
تا آنها به #وظيفه خود آشنا شوند، او در همين فكر است كه صدايى توجّه او را به خود جلب مى كند:
🌹اَنا بَقِيّةُ الله : من ذخيره خدا هستم🌹
اين صدا از كيست⁉️
درست حدس زدى، اين امام توست كه خود را معرّفى مى كند.
چرا #مهدى(عج) خود را اين گونه معرّفى مى كند⁉️
حتماً ديده اى بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده و آن را در جايى مطمئن قرار مى دهند. آن وسايل، #ذخيره هاى آنها هستند.
#خدا هم براى خود ذخيره اى دارد.
او پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد.
پيامبران همه تلاش خود را انجام دادند امّا آنها نتوانستند يك حكومت #الهى را به صورت هميشگى تشكيل بدهند، زيرا زمينه آن فراهم نشده بود.
#ادامه_دارد...