eitaa logo
أین بقیة الله...
137 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
417 ویدیو
18 فایل
سلام بر #صاحب_اختیارمان اینجا پایگاه مجازی #امام_زمان_عج است با #صلوات وارد شوید... #کپی برداری به هر نحوی #جایز است. کانال دوم ما مشاوره آنلاین @Hamdeli_313 #خادم کانال @Shahidane ارسال به ناشناس👇 https://harfeto.timefriend.net/16154425941110
مشاهده در ایتا
دانلود
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 🎀 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀 #قسمت0⃣1⃣ ناراحت نباش، ما بايد براى روزگارى
⃣1⃣ تعجّب مى كنى كه چگونه نفر پشت سر يك ستمگر مى خوانند؟ مگر نمى دانى سال هاست كه اين ، پشت هر كس و ناكسى مى خوانند⁉️ فقط ما هستيم كه مى گوييم بايد ، عادل باشد. بيا جلو برويم تا را ببينم. نگاه كن! اين كه خيلى است. برپا مى شود، من و تو، پشت سر خليفه مى خوانيم. اين براى اين است كه در امان باشد و كسى به ما شك نكند🕊🎀🕊 به مى روم، از مى خواهم يك آشنا در اين پيدا كنيم تا بتوانيم چند روزى در اين بمانيم به طرف درِ حركت مى كنيم. همين كه از بيرون مى رويم، به سوى ما مى آيد. به دلم افتاده كه او از است. او فهميده است كه ما در اين غريب هستيم. از ما مى كند و ما را به میبرد خيلى زود همه چيز مى شود حدس من درست بود. او از (ع) است. نام او است. به هر حال ما مى توانيم چند روزى در اين بمانيم. تو رو به او مى كنى و مى گويى: چگونه مى شود به خانه برويم؟ من مى خواهم آن را ببينم. اين كار بسيار است، پسرم! من همه آن را به جان مى خرم. عزيزم! با رفتن ما به خانه (ع) براى آن دردسر درست مى شود. چند مدّت پيش عدّه اى از به خانه رفتند، وقتى خبر به رسيد را براى مدّتى كرد. آيا حاضر هستى براى مشكلى پيش بيايد⁉️ و تو به فرو مى روى. تو هرگز نيستى كه به خاطر رسيدن به ، مشكلى براى پيش بيايد. . ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨
أین بقیة الله...
#السلام_علی_المهدی برنامه ی روز #چهار_شنبه کانال #بقیة_الله: ✅دولت کریمه ی امام #عصر عج همراه ما با
، در مکه، در جلسه ای به تقاضای آقای ری شهری فرمود: در گذشته، به طور معمول، چهار- پنج نفری به می آمدیم و چون وجود نداشت، صبر می کردیم که تعدادمان به سی، نفر برسد تا را اجاره کنیم و به جحفه برویم. در سفری میان سال های 35 تا 40، با گروهی حرکت کردیم و شب هنگام به «رابغ» رسیدیم و از آنجا به طرف حرکت کردیم. ادعا می کرد که راه را بلد است. جاده ها بود، احساس کردیم که به طور غیر متعارف جلو می رود، پس از قدری که رفت، یک مرتبه ایستاد و با رنگ پریده گفت: راه را کرده ایم! تعدادی از خواب و تعدادی هم بیدار بودند. چاره ای جز اینکه به (عج) متوسل شویم، نداشتیم. هیچ و نشانی جز ها پیدا نبود. وقتی همگی مرتبه تکرار کردیم: 🌹یا صاحب الزمان ادرکنی🌹 عربی را دیدیم که از رکاب ماشین بالا آمد و گفت: 🌹انا دلیلکم🌹 و ماشین حرکت کرد، پس از چند دقیقه که ها را دور زد، ما را به رساند و به رسیدن، که چند ماشین هم به آنجا رسیده بودند، از ماشین پیاده و شد. 👇👇👇 @yaran_mahdi_313 👆👆👆
شاید این نزدیکی باشی و تو را پیدا نمی کنند .. شاید لابه لای همین ها در حال رفت و آمد هستی و از بس محو ِ این شدم تو را نمی بینم دارد ِ منتظرت میشود ... 💞☘💞☘💞☘💞 @yaran_mahdi_313 💞☘💞☘💞☘💞
👆👆👆 رفتم مسجد آقای ، نماز ظهر را خوانده بودند. آمد و مقابل من نشست، خم شد دستم را بوسید و ریخت. گفت: «من با منبرهای شما خیلی صفا کردم، ولی یک اتفاقی برایم افتاده، می‌خواهم این را برای شما بگویم». گفت: «مرحوم آقای قندهاری که از دنیا رفت، من مطمئن بودم که در تشییع جنازه ایشان حضور پیدا می‌کند، لذا به شوق و اشتیاق حضرت رفتم و سایه به سایه از اولین آناتی که مطلع شدم، کنار جنازه بودم، تا اینکه آمدیم توی . به که آمدیم، دائماً حواسم به اطرافم بود که ببینم شخصیت فوق‌العاده‌ای یا کسی را می‌بینم... به نزدیک‌های که رسیدیم، یک حالت سرزنشی نسبت به خودم شروع کردم: مگرتو کی هستی؟ با چه رویی می‌خواهی حضرت را ببینی؟ اصلاً چه توقعی داری؟ شروع کردم به بدی‌های خودم بد و بیراه گفتن. ‌ما کجا؟ آقا کجا؟ در حال خودم بودم که صدایی خیلی ملایم و آرام آمد: می‌خواهی را ببینی؟ برگشتم جهت را ببینم، دیدم ماشاءالله در این جمعیت از همه به قول معروف یک سر و گردن بلندتر بود... و توصیفاتی از حضرت کرد از جمله اینکه گفت «موهای مبارکشان از زیر تا بناگوششان بود، محاسن پرپشت. دقت کردم و در موهای سر و صورت یک موی سفید ندیدم». این این را با یک حالت به من گفت و رفت. من این را نه قبلش یادم می‌آید دیده باشم، نه بعد از آن. خیلی هم دارم یک بار دیگر او را ببینم. 👇👇👇 🏴🏴 @yaran_mahdi_313 🏴🏴