eitaa logo
ذره بین🔍
89 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4هزار ویدیو
146 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀🍀💫 هفتادُ_چهارم حاکم و وزیر، ما را تا بیرون از ساختمان پذیرایی همراهی کردند. موقع خداحافظی، حاکم به ابوراجح گفت:( چطور است اسب مرا به عنوان هدیه بپذیری.) ابوراجح در میان حلقه کسانی که او را با علاقه تحسین نگاه می‌کردند و دست به لباسش می‌کشیدند، گفت:( شما به اسبتان علاقه دارید. من هم نه جای نگهداری‌اش را دارم و نه می‌توانم از آن مراقبت کنم. هدیه شما را می‌پذیرم و دوباره به خودتان تقدیم می‌کنم.) حاکم گفت:(می خواهی قوهایت را پس بگیری؟) _ اگر بگویم نه، دروغ گفته‌ام. همه خندیدیم و خوشحال و راضی، از یکدیگر جدا شدیم. عصر آن روز خبر رسید ک زندانی‌ها آزاد شده‌اند و به همراه خانواده‌هایشان در راهند تا به دیدن ابوراجح بیایند و از او تشکر کنند. دیدار پرشوری بود. حماد و پدرش میان زندانی‌های آزاد شده بودند. ابوراجح از دیدنشان اشک شوق ریخت و آنها با دیدنش، سجده شکر ب جا آوردند. هیچ کس ب یاد نداشت ک شیعیان حله، روزی ب مبارکی آن روز را گذرانده و آنقدر شاد و امیدوار باشند. از جایی ک ایستاده بودم، ریحانه و قنواء را دیدم ک بین زن ها بودند و با خوشحالی ب آن سو ک حماد و پدرش ایستاده بودند نگاه می‌کردند. آزادشدگان پس از ساعتی رفتند و تنها صفوان و حماد ماندند. همسر صفوان ک صبح ب خانه رفته بود، دوباره برگشته بود و در هر فرصتی، حماد را در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید. او هم مثل زنان دیگر، همراه با لبخند، اشک می‌ریخت. ام حباب ظرفی میوه ب من داد تا ب اتاقی ک مردها درآن بودند، ببرم. _ دارم از پا می‌افتم. میوه را ک تعارف کردی، ب مطبخ برو و کوزه ای آب بیاور. وارد مطبخ ک شدم، یکه خوردم. ریحانه آنجا مشغول شستن میوه ها بود. پیرزنی آنها را در چند ظرف می‌چید. بی‌صدا برگشتم و ب در زدم. _ خسته نباشید! ریحانه چادرش را مرتب کرد. کوزه را برداشتم و زیر شیر خمره گرفتم. پیرزن گفت:( آفرین! آب را ک بردی، زور برگرد و این ظرف های میوه را هم ببر. خیر ببینی!) کوزه و چند ظرف میوه را ک بردم، منتظر ماندم تا شربت آماده شود. ب ریحانه ک از ته تشت آب، دانه های انگور را جمع می‌کرد گفتم:( کارهای اینجا بسیار زیاد است! می‌خواهید ب امینه یا قنواء بگویم بیایند تا دست تنها نباشید؟) پیرزن در حین جویدن چیزی مثل نارگيل گفت:( پس من اینجا چه کاره‌ام‌! خانم های اشراف فقط بلدند دستور بدهند و بزرگتری کنند. ب درد کار نمیخورند! بالا بالا می‌نشینند و ما فقیر فقرا باید بگذار بردارشان کنیم.) ریحانه گفت:( می‌خواستند برای کمک بیایند. من گفتم بالا باشند و ب مهمان ها برسند.) پیرزن برایم پیاله ای شربت انبه ریخت و ب دستم داد. ریحانه گفت:( باید ببخشید! ما اینجا ماندیم و زحمت مان افتاد روی دوش شما. ب پدرم گفتم ب خانه خودمان برویم، پدربزرگتان نگذاشت.) پیرزن ب ریحانه گفت:( کجا از اینجا بهتر! خانه شما ک جا نداشت دختر.) گفتم:( چ افتخاری بالاتر از این ک میزبان ابوراجح باشیم.) پیرزن میان حرفم پرید و گفت:( از همین می‌ترسیدم ک یکی بیاید و ما را ب حرف بگیرد.) ریحانه نگاهش را ب صورت رنگ پریده‌ی پیرزن دوخت و با لبخندی از روی شرم، عذرخواهی کرد. گفتم:( فکرش را ک میکنم میبینم قصه عجیبی است. با معجزه‌ای ک اتفاق افتاد، خدا سایه ابوراجح را از سر شما و ما کم نکرد. من و پدربزرگم، قنواء و مادرش و صدها نفر دیگر ب نور حقیقت راه پیدا کردیم. شیعیان در بند آزاد شدند. حدس می‌زنم مرجان صغیر از این ب بعد با شیعیان مدارا کند. پدر شما درباره تشیع و امام زمان با من صحبت کرده بود. صحبت های او مرا در یک دوراهی، یا بهتر بگویم، در یک بن بست قرار داده بود. دیشب پدربزرگم ب من میگفت ک مبادا ب تشیع، گرایش پیدا کنم. با این اتفاق عجیب، ن تنها من یقین کردم که امام زمان ب عنوان تنها حجت خدا بر زمین، زنده‌اند و قدرتی پیامبر گونه دارند، بلکه پدربزرگم هم شیعه شد.) ادامه دارد..... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁هر صبح 🧡هدیه خداست 🍁امـروز آرزو میکنم 🧡در پناه لطف بیکران 🍁حضرت عشق ، سلامت باشید 🍁 صبح زیباتون بخیر 🧡 چهارشنبه تون بی نظیر دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست خوب، آدم رو جاهای خوب می‌کشونه دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر تو درود 🌸 ای که میلادت نقطـه عطف خلقـت اسـت!🌹 بر تو درود 🌸 که عشـق، خود را با نام تو تجلی داد و خلقت، 🌸 بی وجود تو معنایی نداشت؛🌹 🎊میلاد فرخنده پیامبر اکرم 🌸حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم و هفتــه وحــدت مبـارک🌹 دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🇮🇷 مراسم افتتاحیه کنگره شهدای شهرستان شاهین شهر و میمه 🌹همراه با عطرافشانی قبور مطهر شهدا🌹 🗓 زمان : پنجشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۲ 🕞 ساعت ۱۵:۳۰ 📍 مکان : گلزار شهدای بهشت معصومه شاهین شهر دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📷 گزارش تصویری نمایشگاه پایگاه های اسوه بسیج ارائه دستاوردهای پایگاه های برتر در نمایشگاه و انتقال تجربیات و الگوهای موفق به سایر پایگاه ها دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
براندازای خارج‌نشین در جدیدترین حرکت برای خالی کردن جیب براندازای احمق، یه راهپیمایی ۵ کیلومتری راه انداختن که برای شرکت کردن باید پول بدی! :)) زن زندگی آزادی برای هر کی نون نداشت برای اینا خوب پولی داشت :)) 💬 آدم دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نوجوانان اصفهانی در نقش پدران و پدربزرگان خود در دوران دفاع مقدس در نمایش‌واره کنگره ملی شهدای استان اصفهان 🔹این نمایش‌واره به تاریخ اسلام و انقلاب می‌پردازد دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از پرتاب موفق ماهواره نور؛ دانشجوها سردار جعفرآبادی، فرمانده بخش فضایی نیروی هوافضای سپاه رو اینجور رو دست به هوا پرتاب کردن دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃