eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.9هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
230 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✦┈┈••✾•🌺•✾••┈┈✦ قبل از جشن، بوم دل نوشته خالی بود و دل ها پُر ... بعد از جشن اما، همه چیز برعکس شد!! لحظات آخر، پسر خردسالی اصرار داشت برای امام زمانش چیزی بنویسد. برایش قلمی آوردند، به دست گرفت و نوشت: "ممنونم." خجالت زده شدیم، ما هم ممنونیم آقاجان، بابت تمام دعاهایی که در حق ما میکنی و ما حتی دعای فرج را فراموش میکنیم. #نیمه_شعبان #دل_نوشته #گزارش_تصویری 📸 #اگر_اهل_دلی_بسم_الله #اینان_جوانان_زینب_اند 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj ✦┈┈••✾•🌺•✾••┈┈✦
•┈┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈┈• 📝 دل نوشته های یک زائر؛ زندگی در مرزهای دلنواز . 🖋 پرده اول... سوار بر مرکب عشق راهی دیار جنون میشویم همراه با مجانین الحسین با حک (انصار المهدی) بر دلهایمان چه گوارا نامی، یاوران مهدی عج! حکما این سردوشی های پر افتخار و پرستاره را فرمانده کل خودش انتخاب کرده برایمان! مولایمان،امام زمانمان را میگویم. ...بسی سعادت!! 😊 مرزها را در می نوردیم درخلسه ای شیرین روی بال ملائک تا شویم حلت بفنائک... اول قدم گاه، گویا در وطنی...! آرامشی آنی بر ذهنهامان حاکم می شود و بر قلبهامان ساکن ... گویی اینجا سرزمین پدری ست! 😔 سرزمین ابو تراب ،پدرخاک. به میعادگاه می رسیم و سلامی از سر اخلاص عرضه میداریم ... 🙏《السلام علیک یا امین الله فی ارضه وحجته علی عباده، السلام علیک یا امیرالمومنین》🙏 ادامه دارد... 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
•┈┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈┈• 📝 دل نوشته های یک زائر؛ زندگی در مرزهای دلنواز . 🖋 پرده اول ... باشد که مقبول حضرتش بیفتد ان شاء الله ... واما بعد ناز و انتظار رفع نیاز و واسطه کردن پدر نزد رب بی نیاز که گویی تمام ناشدنی ست... 🙏《اللهم فاستجب بلائی واقبل ثنایی واجمع بینی و بین اولیایی بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین ...انت الهی و سیدی...》🙏 و محو خوشه های انگور ضریح می شویم و دلخوش به نگاه مهربان پدردرآنسوی ضریح! 😊 در حاشیه و کناره حریم عشق سکنی گزیده ایم و غرق در این الطاف دل را برداشتن و رفتن، جان را به لب می رساند! اما ناگزیر تکه ای از دل را به ودیعه می گذاریم و سرزمین پدری را وداع میگوییم 😔 🙏《..وَ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِهِ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاحْشُرْنِي مَعَ هَؤُلاَءِ الْمُسَمَّيْنَ الأَْئِمَّه》🙏 ادامه دارد... 📝 به قلم سرکار خانم نیکجو. 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
•┈┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈┈• 📝 دل نوشته های یک زائر؛ زندگی در مرزهای دلنواز #عشق. 🖋 پرده دوم ... مسیر جنون، دلدادگی، شیدایی، کمی سردرگمی و کمی بیشتر در خود فرو رفتنی... خاک این زمین را نفس باااید . با صدای "مای بارد زائر ...حالبیکم زائر" ازهرسو، مسیر به خوشامدگویی عشاق آمده... در پناه قرآنی و صاحب قرآن و"ناطق قرآن" ...! با همه اینها بغضی نفس گیر اما حالم را پریشان میکند.😔 آمدند زمانی دیگر هم زائران خسته از راه و دلشکسته عاشقانی! برای زیارت اهالی قبوری! اما نه "مای باردی بود و نه حلبیکم زائری..."😔 این مسیر پذیرای سپاهی کبود شد علی رغم میل باطنی اش! صورتی کبود، بدنی کبودتر....پاهای خسته و زنجیربسته و تن های بی رمق از جان گذشته! پذیرای مسافری سه ساله که نه تنها آب ندادند بلکه گرسنه نگهش داشتند و به جای "مای بارد" سیلی حواله صورت کوچک ونحیفش کردند و سر پدر را به جای آن در تشتی ازطلا روبرویش گذاشتند چه زخم ها که بر دلش زدند! این منتقم؟ ادامه دارد... 📝 به قلم سرکار خانم نیکجو 📷 تصویر از سرکار خانم نسترن نظری #دل_نوشته #ناصر_امام_زمانمان_باشم_نه_ناظر #اگر_اهل_دلی_بسم_الله #اینان_جوانان_زینب_اند 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔖 : نازکی هلال را بنگرم یا دله نازکِ کودکی در صحرای جمیل زینب سلام الله علیها؟! چرا ماه شیرینِ با شما آغاز می شود؟ گمانم نوه ی اربابِ دلها بودن، آنقدر شیرین است که کام تمام دنیا را کند! ای شکافنده ی و ای دریای معرفت، یقین دارم آغاز راهِ خدا از باب شما بی حکمت نیست... دلهای ما را به نور علم و الهی روشن بفرما ای حضرت العلوم (ع). 📸 هنرمند: خانم ن. نظری 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 ✍🏻 دورتان میگردم و دنج ترین جای را پیدا میکنم ... جایی که بتوانم زانوی ها و مشکلاتم را بغل بگیرم ... خیره بشوم به آدم ها ! آدم هایی که زیر سایه ی شما جور دیگری میشوند ! مهربانیشان بیشتر میشود ، لحن حرف زدنشان میشود... میخواهم بدانم از کجا آمده اند! از آنجایی که آماده اند برایتان یک بغل گره های کور آورده اند یا یک بغل ، غصه هایشان را روی دوش گذاشته اند یا حاجت هایشان را... و من هر وقت که می آیم همه ی سنگینی ها را شما از روی دلم برمیدارید... پناه روزهای تاریکم راستش من فکر میکنم زیر سایه ی شما همه ی آدم ها ترند! 📸 عکاس و نویسنده: سرکار خانم ن. نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 این روز ها بیشتر از همیشه به آیه ی 《فَانظُرْ إِلَی‌ََّ ءَاثَـَرِ رَحْمَت‌ِ اللَّه‌ِ کَیْف‌َ یُحْی‌ِ الاْ رْض‌َ بَعْدَ مَوْتِهَآ ....》 فکر میکنم، به اینکه زمین یخ زده و از افتاده را چگونه یا یک نگاهت به زندگی برمیگردانی... می‌شوم ... خدای بی نهایتم بخشیدنِ دلِ مرده ام هم برای تو اندازه ی یک نیم کار دارد...مگر نه؟ ای بازگرداننده ی از دست رفته ها.... 📸 عکس و متن: سرکارخانم ن. نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از امشب، مورخه
🔖 : 🔰 : دلاوران اسلام در این عملیات که یکی از و عملیات های دفاع مقدسه، غیر ممکن رو ممکن کردن و اروند خروشان رو به تسخیر خودشون درآوردن. 💢 بعد از نهار، از بین بساط دست فروشان بازار به اتوبوس ها رسیدیم و به نهر رفتیم در فضای کنار نهر به علت کم بودن جا، کنار هم به شکل نشسته نماز خوندیم. سریع بلندمون کردن تا به غروب برسیم... از اتوبوس پیاده شدیم و دسته دسته از زمین هایی که روزی پر از آب و بوده اند و حالا از خشکی ترک خوردن عبور کرده و روی خاک شلمچه نشستیم بعضی ها تنها و دور از جمع خلوت کرده بودن، دیدن حالشون مثل تماشای غروب لذت بخش بود ، عده ای هم بین جمعیت ،به صحبت های راوی گوش می کردن: «اینجا تمام ایمان و تمام کفر است ، تقابل عشق و نفرت ،عزت و ذلت ، ۱/۴ همه شهدای جنگ از اینجا پر کشیدن ....» از شلمچه تا کربلا حداکثر ۸ ساعت فاصله هست و شهدا در حسرت زیارت رفتن😔 راه رو برای ما باز کردن و رفتن البته که حالا در آغوش علیه السلام تمام دلتنگی شون رو نشوندن. بعد از اذان، اکثر مردم برای اقامه نماز به داخل یادمان رفتن ولی من و زهرا و فاطمه و چند نفر دیگه همونجا پشت سر دو مسئول کاروان نماز و زیارت عاشورا خوندیم😍 نماز جماعت روی خاک شلمچه و نزدیک کربلا ، زیر آسمان ، در تاریکی مطلق و دلچسب فوق العاده بود، دلم نمی خواست برگردم ،اما وقت تمام شده بود.😢 به زیارت مزار شهدای داخل یادمان رفتیم و از مسیر مزین به عکس و سخنان شهدا و فانوس هایی با نور قرمز عبور و درباره زندگی شهدا صحبت کردیم تا به محل پارک اتوبوس ها رسیدیم. اون شب رو در زائرسرای شهید مهمان بودیم. مهمان سفره هایی به وسعت ایران و نماز جماعت هایی به سادگی خوابگاه دانشجویی 💢دوشنبه ۸فروردین روز بعد به بازدید از رفتیم به قول راوی، این روزهای گرم در اینجا جز ٔ، خنک ترین روزهای ساله! بعد از شنیدن روایت مختصر ِ عملیات و به داخل یادمان رفتیم و زیارت کردیم در آخر هم بستنی نذری خوردیم و هایی که آماده کرده بودیم روی کاغذ نوشتیم و به مسئول اتوبوس دادیم. و به سمت راه افتادیم. ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f