دوستان و همراهان عزیز زینبیه گلشهر کرج
سلام و احترام
با آرزوی قبولی عزاداری هایتان،
چنان چه روزی شما نمی شود در مراسم مادر حضور یابید
و یا تمایل دارید صوت سخنرانی ها را مجددا و با دقت بیشتری گوش فرمائید 👇
🎙 لطفا به کانال صوتی ما در پیام رسان بله مراجعه نمایید :
https://ble.ir/zeynabiyehgolshahrkaraj
◼️▪️ گزیده سخنرانی:
عنوان: #زهرا_س_رازی_پیدا_و_ناپیدا
برای شناخت حضرت زهرا باید #چشم_رازبین داشته باشیم.
اگر چشم راز بین نداشته باشیم حقیقت وجودی حضرت زهرا رو نمیشناسیم.
👈 یکی از جاهایی که میتونیم به معرفت حضرت زهرا (س) برسیم نوع موضع گیری های حضرت بعد از پیامبر ص هست.
👥 وقتی سقیفه سازان دور هم جمع شدند و ولایت رو ازجامعه و مردم گرفتند و حضرت را خانه نشین کردند.
حضرت به مسجد رفتند و حقایقی که مورد نیاز مردم بود و برای هدایت آنها لازم بود را بیان کردند چون مردم مدینه چشم راز بین نداشتند
ولی نتوانستند از این رازهای هدایتی که حضرت براشون بیان کرد استفاده لازم راببرند.
در این خطبه میفرمایند: خدا ما #خاندان_ولایت را در میان شما به خلافت گماشت و تبیین کتاب خدا را به عهده ما قرار داد صحبت های آن کتاب آشکار است و آنچه در باره ماست پیداست.
در واقع حضرت میخواد بگه شما دارید میگید حسبنا کتاب الله در حالی که تبیین کتاب خدا به عهده ماست اگر ما حجت خدا بر روی زمین هستیم برای تبیین کتاب خدا.
شما دارید ما را حذف میکنید از زندگیتون. چطوری انتظار دارید بعد از این هدایت شوید ؟
🔆 حضرت زهرا (س) خودشون رو به عنوان شاخص هدایت و تبیین کننده کتاب خدا معرفی میکنند.
وقتی به سقیفه سازان اعتراض شد که پیامبر خودش خلیفه بعد خودش رو انتخاب کرده بود شما برای چی دست به انتخاب خلیفه دیگه ای زدید؟ گفتند که به این دلیل که ما ترسیدیم فتنه ای در بگیره. در حالی که خودشون فتنه بودند و #مسیر_اسلام از سقیفه تغییر کرد.
✋ زهرا مرضیه تمام تلاش خود را کرد که در این مدت نود و پنج روز تا زمان شهادتش #ولایت را به مردم معرفی کنه.
پیامبر فرمودند:
🔰 ولایت به معنای این نیست که مال هاتون رو در اختیار من قرار بدید ولایت به معنای اینه که یادتون باشه ولی دارید.
بی صاحب نیستید هر جا کم آوردید ولی هست.
نگاه حضرت زهرا (س) به امیرالمومنین نگاه به #ولی_جامعه است.
💢 وقتی میایم سیر حرکت زهرای مرضیه (س) را بعد از رحلت پیامبر بررسی میکنیم متوجه میشیم عدم رضایت فاطمه به خاطر #محرومیت_مردم_از_ولایته.
مقام ولایت را در حد خلافت پایین آوردن.
حضرت در راه انجام ماموریت تا پای جان می ایسته و هزینه میده برای ماموریتش.
◀️ امروز باید از خانم بپرسیم خانم اگه قراره من فاطمی بشم ماموریت من الان چیه؟
و یقین بدونید که اگر خانم بود به شما میگفت پسرم #مهدی رو از غیبت خارج کنید.
ما نمیدونیم وقتی #ولی در جامعه باشه چه محاسنی داره همانطور که مردم مدینه ندونستن علی یعنی چه؟ و بیست و پنج سال علی رو خونه نشین کردند و این خانه نشینی امیرالمؤمنین به خاطر این بود که مردم حساسیت معنوی شون رو از دست دادن.
⚠️ یکی از حربه های دشمن این روزها برای اینه
حساسیت های معنوی و ولایی ما رو از بین ببرند.
اون قدر رفاه و تجمل رو به جان ما میریزن که به جای اینکه #حساسیت_به_ولایت داشته باشیم حساسیت نسبت به نون و آب مون داریم.
دقیقا اتفاقی که در مدینه افتاد وقتی حساسیت کم بشه غفلت حاکم میشه وقتی غفلت حاکم بشه راحت میشه #ولی جامعه را زد.
حضرت زهرا (س) تمام تلاششو کرد که بیاد ولایت رو به مردم معرفی کنه.
شما از مسیر #ولایت خارج میشید با از دست دادن ولایت بفهمید ما حجت خداییم.
⚜ خطبه فدکیه بحث فدک نیست تمام بحث معرفی اسلام معرفی ولایته.
حضرت میگن نفاق و شرک در شما آشکار شد چرا میگه مشرکین ؟
به خاطر اینکه شما اومدید در برابر حرف پیامبر حرف دیگری قرار دادید.
توحید رو از بین بردید توحید در ولایت جامعه.
🔳 حضرت میاد برای معرفی #ولایت حتی از نوع کفن و دفنش استفاده میکنه.
مجاهد بی نظیریه فاطمه که حتی با پنهان کردن محل قبرش داره مردم رو متوجه پنهان بودن ولایت میکنه.
زهرای مرضیه (س) یک تنه ایستاد برای دفاع از ولایت تا به من و شما ثابت کنه در دفاع از ولایت #جنسیت و #تنها بودن یا جمع بودن مهم نیست حتی اگر یک زن هستی باید در معرفی #ولایت تلاش کنی.
#فاطمیه
#پرچم_عزای_مادر
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
ارتباط با ادمین روزهای دوشنبه
🆔 @YaMahdi_Salam
📖شیخ حسن عراقی
عبدالوهاب شعرانى یكى از علماى اهل عامه در كتاب الطبقات الكبرى سرگذشت شیخ حسن عراقی را چنین آورده است:
گفت: من جوانى از اهل دمشق و صنعت گر بودم. روزهاى جمعه همراه رفقایم مشغول كار لهو و لعب و نوشیدن شراب بودیم، روزى پیام الهام گونه اى از جانب خدا سراغم آمد كه آیا تو را براى این كارها خلق كرده ام؟
بعد از آن، از رفقا و كارهایی كه مىكردیم صرف نظر كردم و آمدم در مسجد جامع بنى امیه. دیدم شخصى روى منبر درباره #مهدى (ع) سخن مىگوید. بعد از شنیدن سخنان او در دلم اشتیاق دیدار مهدى نمایان شد.
شبى بعد از نماز مغرب، نماز مستحب انجام مىدادم كه شخصى پشت سر من نشست و بازویم را گرفت و به من فرمود: فرزندم خداوند دعاى تو را مستجاب كرد، من مهدى هستم. گفتم: آیا به خانه ام مىروی؟ فرمود: بلى. همراه من به خانه رفت و فرمود: جاى خلوت برایم آماده كن.
من جاى خلوتى آماده كردم آن حضرت هفت شبانه روز ماند و مرا ذكر خدا یاد داد و فرمود: به تو تقوایم را یاد مىدهم تا إن شاء الله بر آن مداومت كنى: یك روز روزه بگیر و یك روز افطار كن و هر شب پانصد ركعت نماز بگذار. من هر شب پشت سر او پانصد ركعت نماز مىكردم و من جوان بىریش و نیكو صورت بودم.
عمامه او همانند مردم عجم بود و عبایش از كرك شتران بود. پس از گذشت هفت روز خدا حافظى كرد و رفت و به من فرمود: اى حسن، چیزى كه بین من و تو اتفاق افتاده با كسى دیگر اتفاق نیفتاده، پس بر ورع و تقوا مستدام باش تا جائى كه بتوانى؛ چرا كه تو عمر طولانى خواهی داشت.
حسن عراقی گفت: الان عمر من 127 سال است!
📚لطبقات الكبرى لواقح الأنوار فی طبقات الأخیار ، ص 291 ، الناشر : مكتبة محمد الملیجی الكتبی وأخیه ، مصر ، عام النشر : 1315 هـ ، عدد الأجزاء : 2
#خدمتگزاری_شعبان
#مبارک_است
#حلول_ماه_شعبان_مبارک
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
👈🏻 ۴ ویژگی میبایست در وجود یاران امام #شکل بگیرد.
۱. ورع (ترس از دست دادن عشق مبنی بر اینکه معشوق دیگر اورا نخواهد.)
۲. عفت (پاکی و مصونیت از آفات شهوات)
۳. اجتهاد (تلاش و کوشش)
۴. سداد (پر کردن شکاف ها و کمبود ها)
💢 اهل سداد کسانی هستند که احاطه کامل به برنامه های خود برای یاری امام دارند و می دانند چه خلاء ها و کمبود هایی وجود دارد و آن را برطرف می کنند.
اینجاست که اجتهاد معنا پیدا می کند.
✅ اجتهاد یعنی تلاش برای بهترین انتخاب در شرایطی که ...
🔰 کاری را انجام دادم؟!
🔰 می توانستم انجام دهم؟!
🔰 باید انجام دهم؟!
🏴 حال باید انتخاب کرد.
💢 افرادی که شب عاشورا از امام جدا شدند در تشخیص این ۳ حالت دچار خطا شدند.
💢 چون در ورع و عفت و سداد #مشکل داشتند.
⬛️ شب عاشورا شب ریزش ها و رویش هاست.
⬛️ افرادی از لشکر امام خارج شدند و افرادی هم وارد شدن اما خیلی ها هم دیر رسیدن ...
مثل توابین که برای امام جان خود را فدا کردن اما دیر شده بود ...
⬛️ #تشکیلات_حسین_علیه_السلام از زمان خلقت حضرت آدم شکل گرفته است و هرساله شب عاشورا امام از بین عزاداران خود یاران فرزندش #مهدی را انتخاب میکند.
⬛️ و روز تاسوعا روز وسعت یافتن است برای ورود به #تشکیلات_امام
⬛️ در شب قدر یک قَدَری برای ما مشخص شده است که امشب باید به قضا تبدیل و محقق شود.
👈🏻 مواظب باشیم دیر نرسیم ...
حسین عاشقان را می خرد ...
این جبهه نیرو ندارد ...
🎙 لطفا به کانال صوتی ما در پیام رسان بله مراجعه نمایید :
https://ble.ir/zeynabiyehgolshahrkaraj
#اینان_جوانان_زینب_اند
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#سلام_بر_محرم
#چکیده
Nokteye-Nab-www.Ziaossalehin.ir-09.mp3
1.58M
🔖#صوت_تذکر
#بدون چشم میشه زندگی کرد
بدون گوش میشه زندگی کرد
بدون دست #میشه زندگی کرد
اما بدون #قلب نمی شه زندگی کرد
و #مهدی فاطمه قلب عالم وجود است...
#صوت_تذکر
#یاری_امام_زمان
#میلاد_پدر_مهربان
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #اطلاعیه:
اگر سختی زمستانِ #غیبت نبود،
شوق آمدن بهارِ عدالت معنا نداشت.
خانه تکانی، رسم قدیمی همه منتظران بهار است؛
بهارِ #مهدی (عج) از راه می رسد،
خانه تکانی دل ها را فراموش نکنیم...
🌹مراسم احیای شب نیمه شعبان🌹
🚫از پذیرش پسران بالای ۳ سال معذوریم.
#روزجوان
#اینان_جوانان_زینب_اند
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #اطلاعیه:
اگر سختی زمستانِ #غیبت نبود،
شوق آمدن بهارِ عدالت معنا نداشت.
خانه تکانی، رسم قدیمی همه منتظران بهار است؛
بهارِ #مهدی (عج) از راه می رسد،
خانه تکانی دل ها را فراموش نکنیم...
🌹مراسم احیای شب نیمه شعبان🌹
🚫از پذیرش پسران بالای ۳ سال معذوریم.
#روزجوان
#اینان_جوانان_زینب_اند
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 #عشق_پایدار:
📍قسمت دوم.
گفت این مانتو #کوتاه و آستین تا زده و موهای ...
گفتم مگه من چند سالمه که آنقدر #سخت میگیرید؟
گفت چند سالته؟
گفتم ۱۵ سال.
گفت خوب به #تکلیف هم رسیدی.
ظاهراً که خیلی هم #حواست به خودت هست!!
راه بیفت برو تو ماشین.
دیدم #جدی شد.
شروع کردم معذرت خواهی، حسابی #ترسیده بودم.
اما فایده نداشت!!
اون یکی که ساکت بود داد زد که سوار شو زود باش!
گفتم خودم میرم خانه ببخشید دیگه تکرار نمیشه.
اما فایده نداشت و مجبورم کردن که سوار بشم.
تو ماشین زدم زیر #گریه و التماس که من رو نبرند!
آنقدر التماس کردم که #راضی شدن گفتند پس آدرس خونه رو بده ببریمت خونه.
گفتم نه توروخدا. بابام منو میکشه.
اما راستش رو بخواهید بیشتر از اینکه #پسرهای محل ببینند ناراحت بودم.
حالا دیگه برام دست میگرفتند!!
آخر سر یه نفرشون که لباس شخصی تنش بود گفت باشه اگرقول بدی از این به بعد درست بیای بیرون تا سر کوچه میبریمت که #همسایه ها وپدرت نفهمند...
منم تشکرکردم و آدرس دادم.
سر کوچه که اومدم پیاده بشم اون لباس شخصی که بعدها فهمیدم فامیلی اش آقای قائمی هست با من پیاده شد.
گفتم شما کجا؟
گفت میخوام باهات بیام ببینم #راست گفتی!
چاره ای نبود راه افتادم کوچه رو نگاه کردم خدا را شکر هیچ کس نبود تا برسیم در خونه.
#نصیحت کرد که مراقب خودت باش تو نباید اینطوری خودت رو در معرض #نگاه مردها قرار بدی و ...
منم تند تند میگفتم #چشم که فقط بره زودتر.
تا اینکه رسیدم در خونه و زنگ زدم خواهرم آیفون رو جواب داد.
گفتم باز کن ...
خیالش که راحت شد رفت ...
منم رفتم تو.
#اشکهام رو پاک کردم، صورتم رو مرتب کردم که نفهمند چی شده و رفتم بالا.
💠 چند روزی از این ماجرا گذشت و من کم کم فراموشش کردم و دوباره مثل قبل بیرون میرفتم.
چند روزی بود از #مهدی خبری نبود تو کوچه ...
تا اینکه یه روز که کارنامه گرفته بودم و تازه داشتم از مدرسه برمیگشتم همین که از تاکسی پیاده شدم دیدم ایستاده با اون چشمهای سبزش #نگاهم کرد و خنده ای ...
سلام بلند بالا و منم لبخند و سلام ...
همین طور که به سمت خانه قدم میزدیم گفت که باید این چند سال حسابی #درس بخونیم تا هردومون #پزشکی قبول بشیم و بعد هم بریم یه دانشگاه ...
گفتم #پدرم اجازه نمیده شهرستان برم برای دانشگاه ..
گفت با هم که قبول شیم میزاره!
گفتم تهران فقط..
گفت سخته ...
گفتم تلاش میکنیم ...
گفت معدلت چند شد ؟
گفتم اول تو بگو ...
کارنامه اش رو از جیبش درآورد ...
اصلا اومده بود که پز بده.
یه نگاه کردم و خندیدم ...
با افتخار کارنامه خودم رو از کیفم در آوردم ۱۹/۷۸ ..
کارنامه مهدی ۱۹/۶۵ بود...
خندیدم و گفتم دیدی بازم نتونستی ...
دستاش رو به هم کوبید و گفت ای بابا...
همیشه بالاتری ...
گفتم اینه دیگه...😉
رسیدم در خونه مثل همیشه سرم رو کمی عقب دادم و نیم رخ نگاهش کردم و گفتم بای....
گفت صبر کن کارت دارم ...
گفتم بگو ...
نگاهی کرد که دلم لرزید ...
من من کرد و گفت هیچی....
#مواظب خودت باش...
گفتم چرا؟
گفت بخاطر من ...
باز هم خندیدم بهش و زنگ آیفون رو زدم ...
مامانم گفت کیه...
گفتم منم ..
گفت برو شیر بگیر.
گفتم چشم.
مهدی چشمهاش برقی زد و گفت خدا با منه...😜
گفتم چرا با تو؟
گفت چون با هم میریم.
گفتم چرا با هم؟
گفت تا برنامه ریزی درسی کنیم!
گفتم اخی ...
تو واقعا فقط نگران درس خوندن من هستی؟
گفت بسه..
همش من رو مسخره میکنی!
آخه کی میخوای بفهمی که ...
و من حرف رو عوض کردم چون واقعا از اذیت کردنش لذت میبردم 🙈
ادامه دارد....
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f