eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
3.1هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
233 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ آیت‌الله بهجت (ره) شیر آب حیاط را به‌ اندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو میگرفتند. گفتم: آقا، دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. کنید که آویزه گوشم کنم. همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: آسید محمد! سعی کن هر شبانه‌روزی یک‌مرتبه برای امام حسین علیه السلام کنی. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🏴 سخت ترین مصیبت از زبان امام زمان(عج) 💠 حضرت "ارواحنافداه" نسبت به سه مصیبت وارد شده بر حضرت علیه السلام حساسیت بیشتری دارند: ◾️مصیبت عمه بزرگوارشان، (سلام‌الله‌علیها) ◾️مصیبت عموی وفادارشان، (علیه‌السلام) ◾️مصیت عموی شش ماهه، (علیه‌السلام) 💠حاج ملاسلطانعلی كه از جمله عبّاد و زهاد بوده است، می‌گوید: ◾️در عالم خواب به محضر والای علیه السلام مشرف شدم و عرض كردم: ◾️مولا جان، آیا آنچه در با این عبارت ذكر شده، درست است كه می‌فرماید: "پس صبح و شب بر شما كرده و به جای اشك می‌گریم"صحیح است؟ ◾️ فرمودند: بله. عرض کردم: آن مصیبت كه در آن به جای اشك خون می‌كنید كدام است؟ ⁉️آیا مصیبت علیه السلام است؟ فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود، او نیز در این مصیبت خون گریه می‌كرد. ⁉️ گفتم: آیا مصیبت علیه السلام است؟ فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات می‌بود،در مصیبت آن خون میگریست. ⁉️گفتم: البته مصیبت علیه السلام است؟! فرمودند: نه، حضرت_سیدالشهدا هم اگر زنده می‌بود، در این مصیبت خون گریه می‌كرد. ⁉️ پرسیدم پس آن مصیبت كدام است⁉️ ◾️ فرمود: آن مصیبت اسیری عمه ام سلام الله علیها است... 📚 منبع احمد ‌قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی، ‌ج 2، ص 144 ـ 145. شیفتگان حضرت مهدی(عج)، ج 1، ص 251. 🏴 اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها 🏴 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔹️ سرکار خانم مرضیه نظری‌🔹️ 🔸️ سلیمان صرد خزاعی بعدش میاد قیام توابین رو راه میندازه و خودشو و تعداد زیادی آدم رو به کشتن میده 🔸️ شیخ محمد تقی شوشتری معروف به اینکه میدید و روضه میخوند! من مثلا میام از مقتل نقل میکنم. ایشون اون لحظه که روضه میخوند چشاشو میبست و صحنه ی کربلارو میدید و روضه میخوند... به همین دلیل مقتلی که او میخوند با مقتلی که نوشته شده بود فرق داشت و همیشه هم از مجلسش چند تا میبردن بیرون چون انقدر میکردن، ضجه میزدن، مرده از توی مجلس روضه میبردن بیرون انقدر روضه هاش سوزناک بود چون می دید و میخوند. خود این شیخ شوشتری میگه که سلیمان خزاعی بعد از کربلا مدام گریه کرد و پشیمون بود از اینکه چرا اون لحظه به اون چه که اش بوده عمل نکرده میگه روز هم با همین چشم گریون وارد جهنم میشه یعنی بازم نجات پیدا نمیکنه... اینجا چه درسی به ما میده! درس لحظه شناسی اگر من تو اون لحظه فهمیدم که وظیفه ام چیه اونوقت دیگه نوع تغییر میکنه... 🆔️https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
موقع ، از جمع حاضر جدا شد به گوشه ای رفت! میخواست قلب بیش از این غصه‌دار نشود! امام (ع) با دیدن او از اسب پایین آمد و (س) را صدا زد، او را به سینه چسباند و اشک‌هایش را پاک کرد و فرمود: «ای سکینه! بدان که بعد از من زیادی در پیش خواهی داشت؛ اما تا هنگامی‌ که جان در بدن دارم، با این اشکِ جانگدازت، دلم را آتش نزن! آن زمان که کشته شدم، تو که هستی، فرد به گریستن بر منی!» ▪️وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد ▪️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 : 📍قسمت دوم. گفت این مانتو و آستین تا زده و موهای ... گفتم مگه من چند سالمه که آنقدر میگیرید؟ گفت چند سالته؟ گفتم ۱۵ سال. گفت خوب به هم رسیدی. ظاهراً که خیلی هم به خودت هست!! راه بیفت برو تو ماشین. دیدم شد. شروع کردم معذرت خواهی، حسابی بودم. اما فایده نداشت!! اون یکی که ساکت بود داد زد که سوار شو زود باش! گفتم خودم میرم خانه ببخشید دیگه تکرار نمیشه. اما فایده نداشت و مجبورم کردن که سوار بشم. تو ماشین زدم زیر و التماس که من رو نبرند! آنقدر التماس کردم که شدن گفتند پس آدرس خونه رو بده ببریمت خونه. گفتم نه توروخدا. بابام منو می‌کشه. اما راستش رو بخواهید بیشتر از اینکه محل ببینند ناراحت بودم. حالا دیگه برام دست میگرفتند!! آخر سر یه نفرشون که لباس شخصی تنش بود گفت باشه اگرقول بدی از این به بعد درست بیای بیرون تا سر کوچه میبریمت که ها وپدرت نفهمند... منم تشکرکردم و آدرس دادم. سر کوچه که اومدم پیاده بشم اون لباس شخصی که بعدها فهمیدم فامیلی اش آقای قائمی هست با من پیاده شد. گفتم شما کجا؟ گفت می‌خوام باهات بیام ببینم گفتی! چاره ای نبود راه افتادم کوچه رو نگاه کردم خدا را شکر هیچ کس نبود تا برسیم در خونه. کرد که مراقب خودت باش تو نباید اینطوری خودت رو در معرض مردها قرار بدی و ... منم تند تند میگفتم که فقط بره زودتر. تا اینکه رسیدم در خونه و زنگ زدم خواهرم آیفون رو جواب داد. گفتم باز کن ... خیالش که راحت شد رفت ...‌ منم رفتم تو. رو پاک کردم، صورتم رو مرتب کردم که نفهمند چی شده و رفتم بالا. 💠 چند روزی از این ماجرا گذشت و من کم کم فراموشش کردم و دوباره مثل قبل بیرون میرفتم. چند روزی بود از خبری نبود تو کوچه ... تا اینکه یه روز که کارنامه گرفته بودم و تازه داشتم از مدرسه برمیگشتم همین که از تاکسی پیاده شدم دیدم ایستاده با اون چشمهای سبزش کرد و خنده ای ... سلام بلند بالا و منم لبخند و سلام ... همین طور که به سمت خانه قدم می‌زدیم گفت که باید این چند سال حسابی بخونیم تا هردومون قبول بشیم و بعد هم بریم یه دانشگاه ... گفتم اجازه نمیده شهرستان برم برای دانشگاه .. گفت با هم که قبول شیم می‌زاره! گفتم تهران فقط..‌ گفت سخته ... گفتم تلاش میکنیم ... گفت معدلت چند شد ؟ گفتم اول تو بگو ... کارنامه اش رو از جیبش درآورد ... اصلا اومده بود که پز بده. یه نگاه کردم و خندیدم ... با افتخار کارنامه خودم رو از کیفم در آوردم ۱۹/۷۸ .. کارنامه مهدی ۱۹/۶۵ بود... خندیدم و گفتم دیدی بازم نتونستی ... دستاش رو به هم کوبید و گفت ای بابا... همیشه بالاتری ... گفتم اینه دیگه...😉 رسیدم در خونه مثل همیشه سرم رو کمی عقب دادم و نیم رخ نگاهش کردم و گفتم بای.... گفت صبر کن کارت دارم ... گفتم بگو ... نگاهی کرد که دلم لرزید ... من من کرد و گفت هیچی.... خودت باش... گفتم چرا؟ گفت بخاطر من ... باز هم خندیدم بهش و زنگ آیفون رو زدم ... مامانم گفت کیه... گفتم منم .. گفت برو شیر بگیر. گفتم چشم. مهدی چشمهاش برقی زد و گفت خدا با منه...😜 گفتم چرا با تو؟ گفت چون با هم میریم. گفتم چرا با هم؟ گفت تا برنامه ریزی درسی کنیم! گفتم اخی ... تو واقعا فقط نگران درس خوندن من هستی؟ گفت بسه.. همش من رو مسخره میکنی! آخه کی میخوای بفهمی که ... و من حرف رو عوض کردم چون واقعا از اذیت کردنش لذت می‌بردم 🙈 ادامه دارد.... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f