بی تو تنها شده ام حال دلم زار شده
مانده در عُزلت خود فاجعه تکرار شده
من به انصاف تو وبخت خودم مشکوکم
دل بیچاره به لطف تو خود آزار شده
چشم تو تک تک عُشاق پریشان را کشت
عشق تو مانع از افزایشِ آمار شده
دل که عادت به تمنا وبه اصرار نداشت
طفلک ازدست تو اینگونه به اجبار شده
من همان دخترک ساده و مغرورم که
از سَرِ عشق تو مجبورِ به «اقرار» شده..✌️❤️
دل می برد مثل نگاه گاه گاهت
پیراهنِ آبی-سفیدِ راه راهت
با چشم هایت در نمی آویزم ای عشق
می ترسم از خشم کماندار سپاهت
داد و فغانم در تمام شهر جاری است
پر کرده دنیا را طنین قاه قاهت
صد طایفه دل در پی بوسیدنت بود
من هم یکی از عاشقان رو سیاهت
سوی کدامین قبله "نامت" را بخوانند
خیلِ به خاک افتادگانِ بارگاهت؟
حالا چه خواهی کرد ربالنوع این عشق
با پیروان کافر اما بی گناهت
من کیستم وقتی تو بالاترنشینی!
بچه پلنگی در پی تسخیر ماهت
شاعر تو را سهمی از آغوش جهان نیست
در گوش هر دلداده پیچیده است آهت ...✌️❤️
◽️ عمری نکرده ام ولی از درد روزگار
با صد هزار سالگیَم مو نمی زنم
بر شانه های خسته خود تکیه می کنم
اما به شانه احدی رو نمی زنم
حاصل عمر زخود بیخبران آه بود
هرکه از خویشتن آگاه شد آگاه بود
نتوان در حرم قدس به پرواز رسید
پر سیمرغ درین راه پر کاه بود
پیش چشمی که به یکتایی آن سرو رسید
طوق هر فاخته ای های هوالله بود
از وصول آن که زند دم، خبر از راهش نیست
آن بود واصل این راه که در راه بود
هرکه باریک ز اندیشه شود همچو هلال
می توان یافت که جوینده آن ماه بود
ای که کام دو جهان را ز خدا می طلبی
هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود
غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی
که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
از وصال رخ او بی ادبان محرومند
گل این باغ ز دستی است که کوتاه بود
می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا
یوسف آن نیست که پیوسته درین چاه بود
صائب از کشمکش رد و قبول آسوده است
هرکه را روی دل از خلق به الله بود
#صائب_تبریزی
نقره داغش میکنم دل را ، اگر یادت کند
دل دنیا، دل من بود، کبابش کردند
آسمان منزل من بود، خرابش کردند
بندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم، عمرحسابش کردند
موج گیسوی تو دیدم موج آب آمد به یاد
لذت گلبوسه های تو به خواب آمد به یاد
در نم باران و دستان تو و فصل بهار
مستی همراهی تو بی شراب آمد به یاد
#س.فرهادی
هرگز از گردشِایامـ دل آزرده مباش
بامدادیست پۍ هر شبِ تارے، آرے...
#علامهطباطبائۍ
خدا به ذکر یا علی،مدد به حال ما کند
به ناله های عمه ات فرج به ما عطا کند
کسی که سوی جمکران برای حاجتی رود
میان ربّنای خود فقط تو را دعا کند
به سجده سر گذارد و برای حرّ تو شدن
در این مکانِ عاشقی خدا خدا خدا کند
به گریه گوید او خدا شود به دل نظر کنی
که او نماز عشق را به مهدی اقتدا کند
اگر نسیم عشق تو به کوی دل قدم نهد
شمیم نرگسش مرا به عشق مبتلا کند
به اشک چشم عاشقان میان عهدو ندبه ها
نیاید آن زمان مرا ز درگهش جدا کند
غبار غم نشسته بر غروب جمعه های ما
فقط ظهور حضرتش دوای هربلا کند
#سه شنبه های_مهدوی
#لیان
دادم تو را قسم به نخِ چادری که سوخت..
شاید دلتــــــ بسوزد و یک کربلا دهے..
#امام_حسین_ع
#کربلا
با هَر کَس و ناکَسی نِشَستی جُز مَن
زیـبـایـی مُنحَـصِـر بـه جَمعـی داری!
#احسان_افشاری
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
در شهر دلی نیست کلک خورده نباشد
دل نیست اگرقلب ترک خورده نباشد
دیوانه ام و صحنه به صحنه گذر شهر
دیوانه ندیدند کتک خورده نباشد
یک دشمن خونین قسم خورده نشد که
از سفره ی من نان و نمک خورده نباشد
از درد و دلم پیش به ظاهر رفقا نیست
حرفی که مسیرش به درک خورده نباشد
آیینه ی تاریخ نشان داده که شاعر
شاعر نشود گر متلک خورده نباشد
#حسین_مرادی