eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت هیچ وصلی بی‌جدایی نیست، این را گفت رود دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت هر که ویران کرد، ویران شد در این آتش‌سرا؛ هیزم اول پایه‌ی سوزاندن خود را گذاشت اعتبار سربلندی، در فروتن بودن است چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت موج، راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت با صدف‌هایی که بین ساحل و دریا گذاشت... فاضل نظری
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سنگها آنطور که میگویند سنگدل نیستند ▫️در دل خود زیباترین گلها را می پرورانند. ▫️واقعا آدینتون بخیییییییییییر
سخت می گِرید جهان ، از اینهمه دلواپسی مانده در اعماق قلبم ، ناله های بی کسی سایه ی سرد نبودت ، زندگی را تار کرد عمر ما بی تو نیارزد قدرِ یک ارزن خسی بوی عشقت را برایم جمعه ها آورده اند آرزوی چشم بارانم ، به دادم می رسی؟ ... 💔😭😭
گوشه گیرو ساده بودم شهرتم این گونه بود كم صمیمى میشدم چون رغبتم این گونه بود تا كه دیدم روى او را در دلم آشوب شد مى شدم آرام با او عادتم این گونه بود "مى شود روزى بگوید دوستم داردخدا؟" در قنوت هر نمازم حاجتم این گونه بود در دلم ترس از نگاهش بود اما ناگهان زل زدم در چشم هایش،طاقتم این گونه بود هركجا میدیدمش با هركسى غیراز خودم مشت میشد دست هایم،غیرتم این گونه بود آتشى افتاد درجانم كه او با دیگریست؟! درسكوتم سوختم من،حسرتم این گونه بود سرنوشتم را نوشته "عاشقىِ بى وصال" من براى او نبودم ، قسمتم این گونه بود..
آرام بگیر ای دل ،هرچند پر از دردی از خاطره خالی شو ، وقت است که برگردی تو باخته ای ناشی ، در پای قمار او از پیش نمایان بود ،دستی که تو رو کردی در قائده ی بازی ،حکم است که می بُرّد گرچه تو در این بازی هی آس دل آوردی بی بی دلش آمد ،سرباز تو زانو زد حاکم نشدی در عشق ، هر لحظه کم آوردی..
‌ با خنده کاشتی به دل خلق ، "کاش ها" با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها هرجا که چشم های تو افتاد فتنه‌اش آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش! معشوقه بودن است و «بریز و بپاش»ها ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟ دنیا پر است این همه از خوش تراش‌ها؟! از بس به ماه چشم تو پر میکشم شبی آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!
حدیث تازه ندارم ولی برای تو بنشین که باز قصه‌ی نامردی زمانه بگویم در انتهای خزانم، چه سان امید ببندم که باز با گلی از ابتدای عشق برویم...؟
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی، لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم اگر دِشنۀ دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گُرده ایم گواهی بخواهید، اینک گواه: همین زخم هایی که نشمرده ایم دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست، عمری به سر برده ایم
*👇آرش ترین سرباز👇* حالا که در باغ دلت آرام جانت نیستم اما ببین بیگانه با سوز نهانت نیستم با این که در دیوان دل حرف از جدایی می زنی گل واژه ی گمگشته در حرف و زبانت نیستم هرچند می گویم غزل اما عزیز نازنین آگاه از پیچ و خم فن بیا نت نیستم بر دور خود می چرخی و این سو و آن سو می روی آیا همان سرگشته ی چرخ زمانت نیستم فریاد می آید هنوز از ناله و افغان من اما دگر شرمنده ی لعل دهانت نیستم آخر چرا خوابی بگو با من تو ای آرام جان آرش ترین سرباز در ، پیچِ کمانت نیستم در خواب دیدم آمد و در گوش من آرام گفت واکُن ببین چشمت *"مدد"* من در جهانت نیستم مدد نوروزی ☘️🖊️☘️🌹🌹☘️🖊️☘️
چشم گریان تو نازم ، حال دیگرگون ببین گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار ای گشوده دست یغمای خزان ، اکنون ببین سایه دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه تیغ هجران است اینجا ، موج موج خون ببین 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یـوسُـفِ گُـم‌گَشتــه بـاز آيَـد اگَـر ثابِـت شَــوَد دَر فِراقَش مِثلِ يَعقوبيم و حَسرَت مي‌خوريم
﷽❣ ❣سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر 🖤 هر لحظہ چشم براه توام ... و بدان امید دارم که سرانجام بازآیی و بر چشمانم قدم گذاری و جان بخشی ... می آیی ... می دانم ...