eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
2.1هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
103 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جامانده ام و دل به هوای حرمت در تب و تاب است دور از وطنِ دوم من کرب و بلا مثل سراب است آقا یه نگاهی به من رو سیه و خسته بینداز دلتنگم و دوری ز ضریحِ حرمت اوج عذاب است
تا کَسی رُخ نَنِمایَـد نَبَرَد دِل زِ کَسی دِلبَرِ ما دِلِ ما بُرد و به ما رُخ نَنِمود
می‌نویسم شعر با نام خدای کربلا می‌برد دل را هوای دلربای کربلا می‌نویسم عشق یعنی یک خیابان تا جنون هرکسی شد با حسین السابقون السابقون می‌نویسم چای با طعم شهادت نامه ای چون تو امضا میکنی چون تو حبیب عامه ای می‌نویسم گریه بر جد غریبم ای خدا صد حسابم یک طرف این یک ارادت هم جدا میکُشم هربار دلْ در جنگ با نفسم ولی هم نجاتم میدهی هم میدهی حب علی میگذارم نقطه بر شعر ضعیفم تا مگر کربلا قسمت شود شاید،ولی،اما،اگر هم ببین تردید دل را هم ببین شوق مرا بی تو اصلا میروم گم میشوم در قهقرا می‌نویسم کربلا و می‌نویسم کربلا از فراقت گریه هایم کرده خیسم کربلا
روۍدیوارِاتاق‌نوڪران‌تو‌ ! بهترین‌عڪسِ‌میان‌قاب‌یعنی‌"ڪربلا" ڪلّ‌الفاظ‌ڪتاب‌الله،تفسیرش‌"حسین" نقطه‌ها‌وساڪن‌واِعراب‌یعنی‌"ڪربلا"
بی سر و پا بودم و راهم نداد حضرت معشوق به می خانه‌اش روی سیاه و دل ناپاکِ من بست رهِ وصل به کاشانه‌اش با همه درماندگی خود ولی عاشق او بودم و دیوانه‌اش نور هدی بود و من ِ گمشده در پی آن نور چو پروانه‌اش مانده و درمانده کنون برده‌ام روی گدایی سوی دردانه اش مست کند کل جهان را فقط جرعه ای از ساغرِ پیمانه اش هرکه شناساند به من عشق را تا ابد آباد دل و خانه اش خوش به دلِ آنکه در این اربعین کوله ی او بود سر ِ شانه‌اش رفت غزل‌خوان به دیار بلا سوختم از نغمه‌ی مستانه‌اش
می‌نویسم شعر با نام خدای کربلا می‌برد دل را هوای دلربای کربلا می‌نویسم عشق یعنی یک خیابان تا جنون هرکسی شد با حسین السابقون السابقون می‌نویسم چای با طعم شهادت نامه ای چون تو امضا میکنی چون تو حبیب عامه ای می‌نویسم گریه بر جد غریبم ای خدا صد حسابم یک طرف این یک ارادت هم جدا میکُشم هربار دلْ در جنگ با نفسم ولی هم نجاتم میدهی هم میدهی حب علی میگذارم نقطه بر شعر ضعیفم تا مگر کربلا قسمت شود شاید،ولی،اما،اگر هم ببین تردید دل را هم ببین شوق مرا بی تو اصلا میروم گم میشوم در قهقرا می‌نویسم کربلا و می‌نویسم کربلا از فراقت گریه هایم کرده خیسم کربلا
هر که بود آورده‌ام، غیر از سه ساله دخترت از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است   🏴 🖇💌
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ ﺻﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺻﻔﺘﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺷﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﺭ ﻫﺮﻭﻟﻪ ﯼ ﺳﻌﯽ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭﺍﻧﻨﺪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﮔﺪﺍﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻗﺪﺡ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍز ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﭽﺸﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ
بغضی به گلو نشسته و تاب ندارم در حسرت دیدار تو و خواب ندارم در داغ فراقت ای حبیبم چه کنم آقا تو بگو مگر من ارباب ندارم؟ 😔😔 بداهه
خواب و بیداری آن نرگس مخمور خوش است این سرایی است که در بسته و معمور خوش است نه همین روی زمین از تو شکر می‌خندد کز شکرخند تو در زیر زمین مور خوش است هر کبابی که بود شور، نمی‌باشد خوش دل کبابی است که هر چند بود شور خوش است خاکساری ز بزرگان جهان زیبنده است این سفالی است که در مجلس فغفور خوش است در نگین‌خانه نگین جلوه دیگر دارد بر سر دار فنا مسند منصور خوش است خون مرده است به چشم تو شب از مرده دلی ورنه بیدار دلان را شب دیجور خوش است چند در پرده کسی راز خود اظهار کند؟ ارنی گفتن موسی به سر طور خویش است دوزخ بی هنران صحبت بینایان است خانه هر چند که تاریک بود عور خوش است نیست باز آمدن از فکر و خیال تو مرا با رفیقان موافق سفر دور خوش است می‌زند بر جگر تشنه لبان آب، عقیق با خیال تو دل صائب مهجور خوش است
باید سرم میرفت پایِ اعتقاداتم یا هستی ام میشد فدایِ اعتقاداتم کم بود هرچیزی که می گذاشتم ...حتی هر اعتقادِ ماورای اعتقاداتم من در سکوتی سرد،اشک ریختم هربار خاموش می شدهوی و های اعتقاداتم با اینکه مجهولی میان شعر....می پیچی در خلق ،رازِ برملای اعتقاداتم ! یک عطر مردانه میان خاطراتِ خیس در گنجه ای در لا به لایِ اعتقاداتم آواز می شد در گلوی من هزاران بغض می خواند بي تو هم ،صدای اعتقاداتم هرگز نمی ماندی در آفتابِ گرمِ غم هرگز.... اگر هم داشت سایه اعتقاداتم
از قلب هم نزدیکتر هستی مولا، به من، آه کِی شِکوه از دوری کنم؟ از درد جانکاه ! از تو چقدر ممنون شدم ای شور وشِینم عاشقتراز پیشم به تو ، جانم حسینم م.نادعلیان # بداهه