گوشم که جز خوبی نمی بیند ز لبهاش
او کوفت میگفت و من ای جان میشنیدم
#حسین_مرادی
سلام ممنون
شاگرد کلاس چشم تو بودم که
استاد غزل شدم دراین دانشگاه
#حسین_مرادی
شاگردم خطاب استاد جفاست به بزرگان ادبیات
من را که فقط بودم دنبـــــــــال مسلمــانی
مجذوب خودش کـــرده یک عشق خیابانی
بر عکس همـــــــــانی که رویای دلـــم بوده
نه چــــادری است این، نه اهل یقه پوشانی
گفتم که بپوشاند مــــــــو را و گلو را گفت:
صافست دلم این را کـــافی تو نمی دانی؟!
من عاشق عطـــــری ناب با بوی گل سرخم
او ادکلنش لالیک، گوچی، بلک افغــــــــانی
من چای خورم امــــــــا ایرانی و کم رنگش
اسپرسو خورست او و سیگـاری و قلیـــانی
این قصه درازست او آنجور و من اینجورم
در بیت نمی گنجــــــــد مجموعهی دیوانی
هم عاشق هم هستیم هم فاصله بسیارست
نه راه رسیـدن هست نه راه پشیمـــــــــانی
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️
محبوبه شب یاس سحر مریم زیبا
بانوے غزل شهد وعسل دلبر شیدا
مرداب منم ماه تویے منتظرم تا
آیے تو به آغوش من اے ماه فریبا
در خواب و خیالم همه شب مست تو بودم
اے عامل سرمستے آن عالم رویا
امشب ڪه خمار لب شیرین تو گشتم
انگور لبان تو شرابے شده گیرا
گیسوے پریشان تو بر مر مر شانه
تزویج سیاهے و سپیدے به تمنا
آرامش من بودے و طوفان تو بودم
من ساحل امواج توام دختردریا
در نقش و نگار در و دیوار طبیعت
تو آن گل زیبایے و من محو تماشا..
#لاادری
هر چه کنم نمٖی شود، تا بروی تو از دلم
از تو فرار می کنم ، باز تویی مقابلم
#طارق_خراسانی
💔💔
نشسته ام چـو گـدایی که تا غـــزل بسرایی
تهی است کاسه ی شعرم خدا کند که بیایی
#شهناز_امیر_مجاهد
آدم ازدستِ خودش سیر که شد می میرد
مثـلِ پـروانه کمـی پیـر که شد می میرد
زنـدگی پنجـره ای رو به تماشاست، ولی
بستـه وخسته و دلگیر کـه شد می میرد
عشق رقصیدنِ مـاهۍست در اقیانوسی
بـه دم و بـازدمی دیـر کـه شد می میرد
شعـر، نیلوفـرِ آبی ست، شنـاور در عشق
سهـمِ یک برکه ی دلگیر که شد می میرد
گریـه گاهی ملکـوتی است غـزل آلوده
بغض آلـود و نفس گیر که شد می میرد
مَـرد آن اسـت پلنـگانه بتـازد تـا عشق
بسته ی کُنده و زنجیر کـه شد می میرد
#علی_کیانلویی
نمی گویم همین شبهای ابرآلود برگردی
تو فرصت داری اصلاً تا ابد...تا زود برگردی
تو فرصت داری از هر جای این تقویم بی تاریخ
بدون هیچ مرز، ای عشق نامحدود برگردی!
تو فرصت داری ای زیباترین فردای فرداها!...
سحرگاهی که خواهی ماند...خواهی بود...برگردی
به میعاد غزلهایی که کامل می شود با تو
تو باید ای زن کامل! زن موعود! برگردی
بیا موهات سمت باد را تغییر خواهد داد
تو دریایی تو باید بر خلاف رود برگردی
همین یک غنچه باقی مانده از این شاخۀ مریم
همین کافیست تا یک صبح خیلی زود برگردی!..
#محمدسعید_میرزایی
-
به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست
کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست
#بهمن_صباغ_زاده
جهان، آلوده ی خواب است.
فرو بسته است وحشت در به روی هر تپش، هر بانگ
چنان که من به روی خویش
در این خلوت که نقشِ دلپذیرش نیست
و دیوارش فرو می خواندم در گوش:
میان این همه انگار
چه پنهان رنگ ها دارد فریب زیست!
شب از وحشت گرانبار است.
جهان آلوده ی خواب است و من در وهمِ خود بیدار:
چه دیگر طرح می ریزد فریب زیست
در این خلوت که حیرت نقش دیوار است؟
من که تسبيح نبودم ، تو مرا چرخاندی
مشت بر مهره تنهايی من پيچاندی
مهر دستان تو دنبال دعايی می گشت
بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی
ذکرها گفتی و بر گفته خود خنديدی
از همين نغمه ی تاريک مرا ترساندی
بر لبت نام خدا بود،خدا شاهد ماست
بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی!
دست ويرانگر تو عادت چرخيدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ايمان خواندی
قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود
تو ولی گشتی و اين گمشده را لرزاندی
جمع کن، رشته ايمان دلم پاره شدست
من که تسبيح نبودم، تو چرا چرخاندی؟
#نغمه_رضایی