eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از بس که چاکم بر جگر، آن غمزه بی رحمانه زد یک نیمه زخمم کُهنه شد،یک نیمه را تا دوختم !
دیدم به آتش‌بازی‌ات، شوق تماشایی به سر آتش زدم در خود بیا، گر خود تماشا می‌کنی
گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست در «هوایش» چون از پای ننشینم هنوز
عاشقت بودم و این عشق به جایی نرسید "تو" خودت ماندی و "من"... کار به "ما"یی نرسید!
عشقهایی کَز پِیِ رنگی بُوَد عشق نبوَد عاقبت ننگی بُوَد
هر گوزلدن بیر گول آلیب سن گوزله پای دئمیشم...
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را که به لطف پادشاهی ز نظر مران گدارا
عشق زنده در روان و در بصر هر دمی باشد ز غنچه تازه‌تر عشق آن زنده گزین کو باقیست کز شراب جان‌فزایت ساقیست عشق آن بگزین که جمله انبیا یافتند از عشق او کار و کیا تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست
سندن سورا حیاته من شیرین دئسه زای دئمیشم
ای نبخشوده گناه پدرم، آدم را به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم...
ایندی یایا قیش ددییرم،سابق قیشا یای دئمیشم...
بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را که در بر دارد انگاری هلویی هسته ی خود را