شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی
نه این دقایق بی معنی اهورائی
وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم
به مقدم سحر جمعه ای تماشائی
حضور مجلس انس است و دوستان جمعند
خداکند که در این بزم عشق بازآئی
ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت
نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی
کدام دیده زهجرت گریست این شب را
امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی
چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما
بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجتی ست زهرائی
محسن پالیزدار
نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته ام
یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام
پاسخ ساده ی من سخت تر از پرسش توست
عشق درسی ست که من نیز نیاموخته ام
#فاضل_نظری
از جان خودم خاطره سیرم کرده
در آینه ی شکسته پیرم کرده
شرمنده که در هوای تو می گریم
دلتنگ شدن بهانه گیرم کرده
#شهراد_میدری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خویش را در جادهای بیانتها گم کردهام
بعد تو صدبار راه خانه را گم کردهام
من غریبافتادهای بی تکیهگاهم؛ سالهاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کردهام
از عبادتهای حاجتمند خود شرمندهام
گاه میبینم تو را بین دعا گم کردهام!
شیشهی عطرم که حیران در هوایت مدتیست
هستی خود را نمیدانم کجا گم کردهام
زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کردهام...
#حسین_دهلوی
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غمخوار من! به خانهی غمها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من! به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سرِ ما خوش آمدی
ای عشق! ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم، اما خوش آمدی
#فاضل_نظری
به پایان آمد امشب هم، نیامد یوسف زهرا
شد از عمرم صباحی کم، نیامد یوسف زهرا
کجا دنبال دلدارم بگردم ایها العالم؟
تمامِ همّ ِ من شد غم، نیامد یوسف زهرا
اللهمعجللولیکالفرج
یاصاحبصبر
مناجات فاطمیه!
صاحـبعزای حضرت خیرالنّساء، بیا!
ای بانــــــیِ شکسـتهدلِ روضهها، بیا!
درد فراقــــــــتان به خدا میکُشد مرا
رحمـــــی نما به حال دل این گدا، بیا!
از بس به هجر رویتان عادت نمودهایم
دل میرود به سمـــت گناه و خطا، بیا!
ما در میان بحر گُنَه غوطــه میخوریم
آقــــا نجــــاتمان بــده از ایــن بلا، بیـا!
مشغول خویش و بندۀ دینار و درهمیم
فکــــری به حال نوکــــــر زهرا نما، بیا!
لطف شماست که گریهی مادر نمودهایم
ای سفـــــرهدار واســعــــۀ هل اَتی، بیا!
ای آخــــرین نگــــار دل آرای فاطــــمه!
آقـــای من! برای رضــــــای خـــــدا، بیا!
آقــا به حــــقّ چــــــادر خاکــی مادرت!
آقــا به حــــقّ داغ دل مرتضــــــی، بیا!
#فاطمیه
#امام_زمان عجل الله
صدها غزل برای تو ای کیمیا کم است
حتی غزل نوشته شود با طلا کم است
با واژه ها که شأن تو انشا نمیشود
شرمنده ام که قدرت این واژه ها کم است
در جستجوی چشمه ی جوشان کوثرت
سعی میان مروه و کوه صفا کم است
موسی کجا و معجزه ی چادرت کجا
در محضر تو معجزه ی صدعصا کم است
یک جان که نیست لایق قربانی ات شدن
عالم شود برای تو حتی منا کم است
امروز آمدی به جهان٬ زود میروی
من مانده ام که عمر گل آخر چرا کم است
اینجا نمان برو به همان لامکانی ات
اینجا برای تابش نورت فضا کم است
گفتم برای تو غزلی دست و پا کنم
اما نشد بضاعت این بینوا کم است
لطفی کن و سیاهه ی من را قبول کن
بانو نگو که معرفت این گدا کم است
#حیدر_محمدنژاد
بخارا نوش جان حضرت معشوقه ی حافظ
تو جان من شدی از این ثمرها قند میسازی
#مجتبی_فلاحنیا