eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آدمیزاده اگر بی ادب است انسان نیست فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است 🌹
به پایان آمد امشب هم، نیامد یوسف زهرا شد از عمرم صباحی کم، نیامد یوسف زهرا کجا دنبال دلدارم بگردم ایها العالم؟ تمامِ همّ ِ من شد غم، نیامد یوسف زهرا اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج یاصاحب‌صبر
مناجات فاطمیه! صاحـب‌عزای حضرت خیرالنّساء، بیا! ای بانــــــیِ شکسـته‌‌دلِ روضه‌ها، بیا! درد فراقــــــــتان به خدا می‌کُشد مرا رحمـــــی نما به حال دل این گدا، بیا! از بس به هجر رویتان عادت نموده‌ایم دل می‌رود به سمـــت گناه و خطا، بیا! ما در میان بحر گُنَه غوطــه می‌خوریم آقــــا نجــــاتمان بــده از ایــن بلا، بیـا! مشغول خویش و بندۀ دینار و درهمیم فکــــری به حال نوکــــــر زهرا نما، بیا! لطف شماست که گریه‌ی مادر نموده‌ایم ای سفـــــره‌دار واســعــــۀ هل اَتی، بیا! ای آخــــرین نگــــار دل آرای فاطــــمه! آقـــای من! برای رضــــــای خـــــدا، بیا! آقــا به حــــقّ چــــــادر خاکــی مادرت! آقــا به حــــقّ داغ دل مرتضــــــی، بیا! عجل الله
خوش به حال انارها و انجیرها دلتنگ كه می شوند، می تركند...
صدها غزل برای تو ای کیمیا کم است حتی غزل نوشته شود با طلا کم است با واژه ها که شأن تو انشا نمیشود شرمنده ام که قدرت این واژه ها کم است در جستجوی چشمه ی جوشان کوثرت سعی میان مروه و کوه صفا کم است موسی کجا و معجزه ی چادرت کجا در محضر تو معجزه ی صدعصا کم است یک جان که نیست لایق قربانی ات شدن عالم شود برای تو حتی منا کم است امروز آمدی به جهان٬ زود میروی من مانده ام که عمر گل آخر چرا کم است‌ اینجا نمان برو به همان لامکانی ات اینجا برای تابش نورت فضا کم است گفتم برای تو غزلی دست و پا کنم اما نشد بضاعت این بینوا کم است لطفی کن و سیاهه ی من را قبول کن بانو نگو که معرفت این گدا کم است
بخارا نوش جان حضرت معشوقه ی حافظ تو جان من شدی از این ثمرها قند میسازی
تا نيمه چرا اى دوست؟لاجرعه مرا سركش من فلسفه اى دارم يا خالى و يا لبريز ... 🚶🏿‍♂
آسوده چرا خفتی در نیمه شب یلدا .. در ماه نگاهی کن آشفته شو چون پاییز ✨🌙
مرا پرسی که چونی، چونم ای دوست؟ جگر پر درد و ،دل پرخـونم ای دوست شنیدم عاشقان را، می نوازی مگر من زان میان، بیرونم ای دوست...
هر از گاهی که هم از هر نگاهی بی گناهی و‌ هم در محضر قاضی نداری یک گواهی به هر حالت تمسک می‌کنی اما همیشه نمی‌دانی که محکومی به علت های واهی سرانجام همین دلبستگی ها هم جدایی است ولی پیوسته درگیری که می خواهی نخواهی به یک سو میخوری حسرت پریشانی به یک سو در این سو سو وزیدن ها بکِش کبریتِ آهی به آتش می‌کشی دار و ندار عاشقی را تصور میکنی بردی ولی در اشتباهی
چـشمِ‌من‌خیرھ‌‌بھ‌‌عکسِ‌قشنگت‌بندشدھ‌ ! بـٰاچہ‌حالےبـنویسـم‌کہ‌دلـم‌تـنگ‌شدھ(:🥀 دلتنگتیم 💔 1:20🖤
در سینه نشانده یڪ دل سنگی را هی زیر سوال برده یڪرنگی را ای ڪاش شبیه من گرفتار شود تا هضم ڪند معنی دلتنگی را