eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدی که رسیدم به سرانجامِ مسیرم این چند نفس را بِسِتان تا که بمیرم انگیزه ی آغاز من و زندگی ام آه این بوده که یک ثانیه پایان بپذیرم؟ ذهنیت ِ گندیده ی مردابِ تباهی چنگال کشیده ست به دریای ضمیرم من را لب ِ آن چشمه ترین هم برسانی حتی نشود خیس ، کمی حسِ کویرم قارونِ نگاهی است به چشمان من اما در سایه ی گنجینه ی چشم تو فقیرم یک عمر در آیینه شدم خیره ببینم تصویر جوانی ِ تو در چهره ی پیرم شاید که تلاش تو به جایی نرسد حیف وقتی به مکافاتِ خرافات اسیرم از غصه ی من دغدغه ای نیست برو تو بگذار بمانم که بگندم که بمیرم 🍂🌼
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد یاد لبهای تو افتادم و با خود گفتم: غنچه‌ای بود که گل کرد ولی چیده نشد من نظربازم و کم معصیتی نیست ولی چه‌بسا طعنه‌زدنهای تو بخشیده نشد ای که مهرت نرسیده ست به من، باور کن هیچکس قدر من از قهر تو رنجیده نشد عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعى كردم كه بفهمانم و فهمیده نشد . ...
‍ گریه کن گاهی غزل با گریه معنا میشود بغض های بسته گاهی با غزل وا میشود اتفاقن زخم های کهنه گاهی وقت ها لابلای عقده های مانده پیدا میشود می توان با یک نگاه خسته ای پرواز کرد آه گاهی در غزل هم رنگ دریا میشود آسمان باشی! سکوت کوچه ی بن بست هم در نگاهی ساده تر بسیار زیبا می شود حسرت یک خنده دارم بر لب هر شانه ای خرمن مویت که می بینم دلم وا میشود ✍ جابر ترمک
‌ ای که مهرت نرسیده است به من، باور کن هیچ کس قدرِ من از قهرِ تو رنجیده نشد
نیمه شب رفتی،هوای چشم هایت گرگ و میش رویِ دارِ دل کشیدم چله ی غم، ریش ریش تارو پود عشق را آهسته میبافم عزیز دست حق پشت و پناهت مهربانم،خیر پیش
✍✍✍ شعله ی عشقِ تو شد آتشِ آتشکده‌ ام مستِ دیـدارِ تـوأم ساقیِ بی میکده‌ ام منـم آن رعیـتِ دیـوانـه ی وادیِ تنت گرچه خان‌زاده‌ام و مالکِ این دهکده‌ ام رونقِ مزرعـه‌ ام، گندمِ گیسوی شماست سرخیِ سیبِ رُخت.. برکتِ خلوتکده‌ ام نـذر کردم کـه اگر حاجتِ دل را بـدهی تـا ابـد بـوسه بکـارم بـه درِ بتـکده‌ ام سخت دل داده ای و ساده دلم را بُردی ساده پس باز بکن.... قفلِ درِ غمکده ام ࿇─┅═‎═‎•♤♡♤•═‎═‎┅─࿇
محرومیت..... عمریست از محرومیت زار و پریشیم وامانده در تنهایی جانکاه خویشیم هرگز نصیب ما نشد حقی که باید چون بره ای مظلوم دراین گرگ و میشیم همواره اول بوده ایم از آخر امّا درفقر و بیکاری خدا را شکر پیشیم هرچند دور از مرز در کالای قاچاق در حدّ و قدِّ منطقه آزاد کیشیم با اتفاقاتی که می افتد کماکان داریم توی مملکت معروف میشیم حالا مسیر ما به سوی پیشرفت است بالطف بعضی دوستان قطب حشیشیم ما شاعران دور از بلای اعتیادیم گهگاه تنها دردها را می نویشیم احمدرفیعی وردنجانی
🌹 هرچند وصل تــــــو نشده قسمتم ولی... در خواب دوش دست تو شد شالِ گردنم
. گر دیگران زِ وصل تو درمان طلب ڪنند ما را بس است درد تو و آرزوے تو! 📜
شب به‌تنهایی خودش مأمور بر آزار ماست وای از آن ساعت که با غم هم تبانی می‌كند.. ــ حسین فروتن
عمری که صرف عشق نگردد بطالت است راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است
وصلِ من با تو همین بس که در آن کو شبِ تار کنم افغان و شناسی تو به آواز مرا