eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نه لیلا میشوی ، باور کنی حد جنونم را نه شیرین میشوی ، بر هم بریزی قند خونم را
دردا که ز هجران تو ا؎ جانِ جهان خون شد دلم و دلت نه آگاه از من..🎭
چنان چشم و دمار از من در آورده است چشمانت که از کرمانیان، آقا محمّد خان قاجارے ...!
بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت میکند وای ِدل! چون کـودکی بی تو لجاجت میکند اشتیاق دیدن تو میل ِ خاموشی نکـرد هیچ وقت عشقت به دل...فکر فراموشی نکرد عشق ِ من با تو به میزان ِ تقدّس می رسد بی حضورت دل به سرحدّ تعرض می رسد " دوستت دارم " برای من کلام تازه نیست حدّ عشقت را بـرایم هیچ چیز اندازه نیست در غیاب تو غریبانه فراقت میکشم بر گذشت ِلحظه ها طرحی ز طاقت میکشم عج
سرِ سَجّاده ی شعریم و دعا گوی شما چه سَبک می‌شود آدم که تو را می‌خواند!
پس از او همنشین دیگری جز غم نخواهم داشت نمی‌میرم! ولیكن زندگانی هم نخواهم داشت...
رؤیت بشو ای ماه‌تر از ماه، دوباره تا این‌که شوم کافر و گمراه دوباره! گفتند که: ایمان بپذیرم! نپذیرم مشروب شده همدل و همراه دوباره در مذهب‌تان باده حرام است! جهنم! مستانه روم جاده‌ی بیراه دوباره لعنت به کسی که لب تو کرده حرامم لعنت به همان زاهد خودخواه دوباره باید که عزیزت بشوم، گرچه بیفتم ده بار، نه! صد بار، ته چاه دوباره در وادی اشعار، چه بد، ضد نظامم پیش تو چه طاغوتی‌ام ای شاه، دوباره بین من و تو فاصله بسیار بلند است هی پایه‌ی شعرم شده کوتاه دوباره چنگال شب تیره به جانم زده چنگش رؤیت بشو ای ماه‌تر از ماه، دوباره ...
شب تاریک کنار تو به سر می آید نام زهرا به تو مادر چقدر می آید
داد شمشیری به دست عشق و گفت هرچه بینی غیر من گردن بزن...
جبریل هم ز سفره ی او رزق می گرفت زیـرا شنیده طعم غـذایش زبـانزد است
دلبرا! یارا! نگارا!حال نامت هرچه هست! تا من افتادم ز چشمت، شیشه‌ی‌ عمرم‌ شکست...
داستـانِ شَبِ هِجـرانِ تو گُفتَـم با شَمع آنقَدَر سوخت که از گُفته پَشیمانَم کَرد