دلبرا! یارا! نگارا!حال نامت هرچه هست!
تا من افتادم ز چشمت، شیشهی عمرم شکست...
#نفیسه_سادات_موسوی
داستـانِ شَبِ هِجـرانِ تو گُفتَـم با شَمع
آنقَدَر سوخت که از گُفته پَشیمانَم کَرد
#شاطر_عباس_صبوحی
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی
#هوشنگ_ابتهاج
دلتنگی ام کم از غم تنهایی تو نیست
من هرچه بی قرارترم بی صدا ترم! 😔💔
#اصغر_معاذی
گفتمت از تهِ دل با من مسکین بِنِشین
نشنیدی و رها کردی و رفتی تهران
#جواد_محمدی_دهنوی
حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش
#علی_صفری
خدایا حڪمت دل بستنم را دیر فهمیدم
مقدر ڪردھ بودۍ دل بریدن را بیاموزم
#میلاد_عرفان_پور
یا دل به ما دهی چو دل ما به دست توست
یا مهر خویشتن ز دل ما به در بری...
❄️سعدی❄️
ڪردهام غربال اشعارم ولے در انتها
مانده چندے قافیه، باقے تماماً نام تو ...
#محمود_افهمی
به خاطر داشتی من را، شبیه بیتی از حافظ
که ترتیب دقیق واژگانش را نمیدانی!
#سید_سعید_صاحب_علم
بین ما تقدیر دیواری بنا کردهست و من
از مدارا خستهام، باید دری پیدا کنم ...!
#حسین_دهلوی
به جایی میرسد آدم که بعد از گریه میگوید:
«میان این همه بیگانه، صد رحمت به تنهایی!»
#امیرعلی_سلیمانی
تنم خسته دلم تشنه دگرساقے نمیخواهم
ز پا افتاده ام اما'دگر باقے نمیخواهم
زبان خشڪیده درڪامم'تن رنجور آمالم
ازین دنیاے وانفسا دگر حقے نمیخواهم
اگرسینه زند فریاد به عشقت میشود آرام
ڪه من راز نهانم را زهر فرقے نمیخواهم
ڪنون بنگر نگارمن ڪه ازچشمم تو میخوانی
به غیرازدیدن یارم دگر ذوقے نمیخواهم
وصال دیدنت جانا اگر جان درمیان باشد
به شوق دیدن یارم دگر جانے نمیخواهم
#پروین_اعتصامی
╭
🦋
╰
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار تو را دلبر ما باید بود
#ابوسعید_ابوالخیر
نگاهم محو چشمانت برایت شعر میخوانم
خودم اینجا! دلم اینجا! حواسم را نمیدانم...
#حمیدایراننژاد
خرّم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گرچه دانم که بهجایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا مُلک سلیمان بروم
#حافظ
و تو خَندیدی و مَحوِ تو شُدَم زیبا جان
شاعِرَت بایَد از این ثانیـه عَـکّـاس شَوَد
#محمد_مهدی_محمودی
هرگز ازگردشِایامـ دلآزرده مباش
بامدادیست پۍ هرشبِ تارے،آرے...
#علامہطباطبائۍ
هیچ کَس مانَندِ مَن مَردِ چِنین جَنگی نَبود
لا فَتیٰ الّا خودَم لا سَیـف الّا چَـشـمِ تـو...!
#مهاد_میلاد
توی شیرینی ، تو اول ، قند دوم می شود
مزه سوهان اعلا پیش تو گم می شود
بین قطاب و گز و نقل محلی ساده است
حدس اینکه طعم لب های تو چندم می شود
روزها رد میشود، چشمت شرابی کهنهتر
پلکهایت کم کَمک تبدیل به خُم میشود
هر کجا ساکن شوی در نقشه، مانند شمال
جمعیت آنجا گرفتار تراکم میشود
چشم بسته، هر کسی بویت کند توی سرش
باغهای پرگُلِ قمصر تجسم میشود
ماه را جای تو می گیرم نمی دانم چرا
اینقدر این روزها سوءتفاهم می شود!
دود کن اسپند را، چشم حسود از دیدنت
شورِ شور، اصلا دو تا دریاچهی قم میشود
وقتِ شرعی، لطف کن از پیش مسجد رد نشو
موجبات سستیِ ایمان مردم میشود
وسوسه یعنی تو ! شالیزار هم یعنی بهشت
بیخودی آدم دچار سیب و گندم می شود
#مهدیفرجی
شاید اجل تو در کمینت باشد
شاید لحظات واپسینت باشد
پس قدر بدان، برای خود کاری کن
شاید امشب شب آخرینت باشد
#لاادرے