eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوش بر غزل ما نه که بدخواه ندارند چون بر لَهِ کس نیست در آن چاه ندارند رویای رسیدن به تو مانند دو خطی است مادام موازی،که بهم راه ندارند هرچند که ایراد گرفتند به شعرم در اصل ولی یک دل آگاه ندارند باید شِکَنم خط خودم را طرف تو اینگونه شکستیم که اکراه ندارند
‏هلاک حُسن خداداد او شوم که سرتاپا چو شعر ‎حافظ شیراز انتخاب ندارد...
شب فراق که داند که تا سحر چندست مگر کسی که به زندان عشق دربندست 
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ به شـب‌نشـینی زنـدانـیان بـرم حسـرت که نقل مجلسشان دانه‌های زنجیر است ━━━━💠🌸💠━━━━
منم و شبـی و با دل همه شب حکایـت او
گاه بر زلف سواریم و گهی بین لبت ... گل سر بودن عجب حس عجیبی دارد
شعر را صرفِ همین عشقِ پریشان کردی همه‌ی زندگی‌ات را سپر ِ آن کردی دوستش‌داری و پیداست که پنهان‌کردی دل من! هر چه غلط بود فراوان کردی... 🌹🦋🥀
هرچه مرهم می گذارم بند می آید مگر ای وطن! خون ِ دل از اروند می آید مگر ! هرچه لالایی بلد بودی برایم خوانده ای خواب ِ چشمانی که می بارند می آید مگر هرچه شکلک توی ذهنت بود در آورده ای بر لب شعرم ولی لبخند می آید مگر تو دلت خوش باشد اما ابر حزبی توده ایست در پناه چتر ، باران بند می آید مگر ساختار فصل ها را عصر یخبندان شکست ماه ِ فروردین پس از اسفند .............؟  
دلم گرفته ز بی‌دست و پایی شعرم که دست و پا زدنم را نمیکند، تصویر!
دوست دارم كه گوشه ي پيانو كاغذ ِ نـُـت نويسي ات باشم « Im calling you » كه مي خواني لهجه ي انگليسي ات باشم  
علی الطلوعِ نجف، آرزوی رندان است... مرا ببر به تماشای صبح ایوانت
. چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما نالۀ ما حلقه در گوش اجابت می‌کشد کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما قطرۀ اشکیم با آوارگی هم‌کاروان در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما فتنۀ صد انجمن، آشوب صد هنگامه‌ایم گر به‌ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما بی تأمل چون عرق بر روی خوبان می‌دویم چون کمند زلف، گستاخ بر و دوشیم ما پیکر ما می‌کند شمشیر را دندانه‌دار در لباس از جوهر ذاتی زره‌پوشیم ما کار روغن می‌کند بر آتش ما آب تیغ خون منصوریم، دایم بر سر جوشیم ما خرقۀ درویشی ما چون زره زیر قباست پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما نامۀ پیچیده را چون آب خواندن حق ماست کز سخن‌فهمان آن لب‌های خاموشیم ما از شراب ما رگ خامی است صائب موج زن گرچه عمری شد در این میخانه در جوشیم ما 🍃