در آتش هجرانِ تو خاکستر محضیم
از ما که رساند به تو پیغام؟ مگر باد..
#جهان_ملک_خاتون
تسکینِ دل چگونه برآید زِ دستِ من؟
کارِ تو بود این که به من وا گذاشتی
#ابوالقاسم_حالت
دم به دم از تو غمے میرسد و من شادم
بند بر بند من افزاید و من آزادم
عید قربان من آن دم ڪه فداے تو شوم
عید نوروز ڪه آیے به مبارڪبادم....!!!!!
#فیض_ڪاشانی
خوش بر غزل ما نه که بدخواه ندارند
چون بر لَهِ کس نیست در آن چاه ندارند
رویای رسیدن به تو مانند دو خطی است
مادام موازی،که بهم راه ندارند
هرچند که ایراد گرفتند به شعرم
در اصل ولی یک دل آگاه ندارند
باید شِکَنم خط خودم را طرف تو
اینگونه شکستیم که اکراه ندارند
#سید_طباطبایی
هلاک حُسن خداداد او شوم که سرتاپا
چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد...
#صائب_تبریزی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
به شـبنشـینی زنـدانـیان بـرم حسـرت
که نقل مجلسشان دانههای زنجیر است
━━━━💠🌸💠━━━━
#عارف_قزوینی
شعر را صرفِ همین عشقِ پریشان کردی
همهی زندگیات را سپر ِ آن کردی
دوستشداری و پیداست که پنهانکردی
دل من! هر چه غلط بود فراوان کردی...
#یاسر_قنبرلو
🌹🦋🥀
هرچه مرهم می گذارم بند می آید مگر
ای وطن! خون ِ دل از اروند می آید مگر !
هرچه لالایی بلد بودی برایم خوانده ای
خواب ِ چشمانی که می بارند می آید مگر
هرچه شکلک توی ذهنت بود در آورده ای
بر لب شعرم ولی لبخند می آید مگر
تو دلت خوش باشد اما ابر حزبی توده ایست
در پناه چتر ، باران بند می آید مگر
ساختار فصل ها را عصر یخبندان شکست
ماه ِ فروردین پس از اسفند .............؟
#یاسر_قنبرلو
دلم گرفته ز بیدست و پایی شعرم
که دست و پا زدنم را نمیکند، تصویر!
#مسیحمسیحا
دوست دارم كه گوشه ي پيانو
كاغذ ِ نـُـت نويسي ات باشم
« Im calling you » كه مي خواني
لهجه ي انگليسي ات باشم
#یاسر_قنبرلو
علی الطلوعِ نجف، آرزوی رندان است...
مرا ببر به تماشای صبح ایوانت
#حامد_فلاحي_راد
.
چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما
باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما
نالۀ ما حلقه در گوش اجابت میکشد
کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما
قطرۀ اشکیم با آوارگی همکاروان
در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما
فتنۀ صد انجمن، آشوب صد هنگامهایم
گر بهظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما
بی تأمل چون عرق بر روی خوبان میدویم
چون کمند زلف، گستاخ بر و دوشیم ما
پیکر ما میکند شمشیر را دندانهدار
در لباس از جوهر ذاتی زرهپوشیم ما
کار روغن میکند بر آتش ما آب تیغ
خون منصوریم، دایم بر سر جوشیم ما
خرقۀ درویشی ما چون زره زیر قباست
پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما
نامۀ پیچیده را چون آب خواندن حق ماست
کز سخنفهمان آن لبهای خاموشیم ما
از شراب ما رگ خامی است صائب موج زن
گرچه عمری شد در این میخانه در جوشیم ما
#صائب_تبریزی
🍃
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حالِ همـه خوب است، مـن امـا نگرانم
در فکرِ تو بستم چمدان را، و همین فکر
مثـلِ خوره افتـاده بـه جانم، کـه بمانم
چیزۍکه میانِ منوتو نیست غریبۍست
صد بار تـو را دیـده ام ای غم بـه گمانم
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر کـه خالی شده بعد از تـو جهانم
از سایـه ی سنگینِ تـو من کمترم آیـا؟
بگـذار بـه دنبـالِ تـو خـود را بکشانم
ای عشق، مـرا بیشتر از پیـش بمیـران
آنقـدر کـه تـا دیـدنِ او زنـده بمـانـم
فاضل_نظری
از چـار طرف درد همان واژه ی درد است
نامرد شد از دنده ی چپ واژه ی درمـــان
#شهناز_امیرمجاهدی
یک گیره گرفتم که به موهات ببندی
اینگونه دخیل حرم زلف تو هستم
#محمدمهدی_درویش_زاده
تو هم نگو به مادرت ؛ نگو که عاشقت شدم...
"زنان" کلاغِ عشق را چهل کلاغ می کنند...
#زینب_خواجه_قلی
من همان تڪ بیتے ام،ڪُوته مفید ومختصـــر
تو همه
گُل واژه هاے
پُر ز ایهام غزل.....!!
#محمود_افهمی
روزتون بکام