▫️
در گلشنی که خرمن گل میرود به باد
در فکر جمع خار و خس آشیانهایم
از ما مپرس حاصل مرگ و حیات را
در زندگی به خواب و به مردن فسانهایم
#صائب_تبریزی
سلام عصرتون ناب🌹🌹🌹
گوش دل میشنود آنچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافیست، به آواز مگو...
#علیرضا_بدیع🌹
رفتی ولی کجا ؟ که به دل جا گرفتهای
دل جای توست گرچه دل از ما گرفتهای
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی
این دل که از مَنَش به تمنا گرفتهای
ای روشنی دیده ! ببین اشک روشنم
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته ای
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک ! از چه راه تماشا گرفتهای ؟
گفتی صبور باش به هجرانم "اطهری"
آخر تو صبر زین دل شیدا گرفتهای !
#_علیاطهریکرمانی
من همان ماهیِ حوضم که شدم عاشقِ ماه
از تماشای تو سهمم شده یک نیم نگاه
در تو فَوّاره ی این آب چه موجی انداخت
به تو گلدانِ لبِ حوض چو من دل را باخت
تا به دیدارِ تو مرهم به دلم بگذارم
روز می خوابم و از شوقِ تو شب بیدارم
گرچه از دوریِ تو تا به سحر تاریکیم
من و تصویرِ تو بر آب به هم نزدیکیم
با خیالِ تو شکستم دلِ تنهایی را
ولی افسوس ندیدی غمِ شیدایی را
تو که از حالِ دلِ غمزده ام بی خبری
بی گمان ساده تراز باد ز من می گذری....
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
من همان ماهیِ حوضم که شدم عاشقِ ماه از تماشای تو سهمم شده یک نیم نگاه در تو فَوّاره ی این آب چه موج
شاعرشو نمیشناسم هر کی میدونه تو لینک ناشناس بگه بهم
تو خجالت نکشی در به در عشق شدم
بی مبالاتی دل بود و منم ناشی راه
#سید_طباطبایی
پیدا شده بلبل دوباره پشت شیشه
آن بلبل زیبا، که می آمد همیشه
بگشوده بال خویش را کاکای زردی
در زیر سقف آسمان لاجرودی
بابا به تیوی خیره مشغول نظاره
افسانهی جومونگ میبیند دوباره
آن قسمت حساس مرگ امپراتور
مانده تسو در قصر و آن اوضاع ناجور
بابا به زیر لب به او میداد دشنام
مادر به سوی پنجره میرفت آرام
آن را گشود از روی مهر و لطف و احساس
تا سینهی من میرسید عطر گل یاس
ناگه میان فیلم شد جنگی نمایان
در نقطهی حساس خود آمد به پایان
داداش من گویی ز زندان گشته آزاد
زد از جومونگ روی کانال پشمل آباد
مبهوت ململ بود و خواب آمد سراغش
چشمان بسته دستش اما در دماغش
#علی_جعفری
#بداهه
شعر باید برود عمق وجود و بِدَرد
مثل گرگی تن هر بره که آن هم نبرد
بعد آن گاه بیاید بزند سر به شکار
مثل این خاطره ها تکه ای از جان ببرد
#سید_طباطبایی
♥️✨
امروز بر دريچه قلبم نزول كن
لطفی كن و مرا به غلامی قبول كن
امروز آمديم كه عيدی به ما دهيد
يك گوشه ؛ يك كنار به ما نيز جا دهيد
چشمان ما به دست شما خيره گشته اند
تا كه مجوز سفر سامرا دهيد...✨🥀
#مسعود_یوسف_پور
#امام_هادی_علیه_سلام